موسیقی سنتی در قزوین

ایمیل پرینت

موسيقي مقامي، يادگار جلوه‌هاي زيبايي از فرهنگ ديرينه مشرق زمين است، که از تحريف و دگرگوني اعصار مصون مانده است. نغماتي در اين موسيقي پيدا مي‌شود، که به عهد باستان برمي‌گردد. در کتاب لغت موسيقي، کلمه مقام به‌عنوان مجموعه صداها و پرده‌هاي مختلف که براساس يک کوک واحد و در محور آن مي‌گردند، تعريف شده و از آن به عنوان بالاترين محله خلاقيت در ترکيب ساز و آواز ياد شده است. آنچه مد نظر هنرمندان و مردم منطقه شمال قزويناست، مقام مي‌باشد که در باور مردم قزوين از شان و منزلت بالايي برخوردار است و به ديده تقدس به آن مي‌نگرند و به مصداق هنر عامه، آفريننده مشخصي ندارد و تمام افراد جامعه در شکل‌گيري و نقل روايت آن سهم دارند. موسيقي اين سرزمين به صورت بکر و دست نخورده، حکايت از يک اصالت باستاني دارد و اگر براي بررسي موسيقي، قزوين را مد نظر قرار دهيم، بايد پهنه اين ديار را از به طور دقيق مورد کاوش قرار دهيم. قزوين نيز به علت وسعت جغرافيايي و تنوع پراکندگي اقوام و فرهنگ‌هاي مختلف داراي موسيقي مقامي متنوع و مختلفي است. درباره موسيقي مقامي قزوين بايد گفت: موسيقي جاري در اين منطقه موسيقي کوهستان، دامنه و دشت است و از يک زندگي پر حادثه و پرسوز و گداز و آوارگي حکايت مي کند، اين مسئله را حتي مي‌توان در رقص‌ها و بازي‌هاي آييني و سنتي آن‌ها ديد. ضمن اين‌که از گستردگي و تنوع بيش‌تري برخوردار است، از حال و هواي خاصي نيز بهره مي‌برد و حماسه، عرفان، عشق و سوگ پشتوانه اصلي اين موسيقي مي‌باشد.

موسيقي مقامي رايج در قزوين را مي‌توان به طور کلي به چهار نوع موسيقي که برگرفته از وجود قوميت‌هاي متفاوت است تقسيم بندي نمود.

1-موسيقي مقامي کردي 2- موسيقي مقامي ترکي 3- موسيقي مقامي لري 4- موسيقي فارسي 5- موسيقي مقامي زرگر.

به‌طور يقين اين تنوع موسيقي در اين خطه برگرفته از نوعي اعتقادات، باورها و همچنين آيين‌ها و رسم‌هاي سنتي است و موسيقي، آينه‌اي براي انعکاس اين باورداشت‌ها و نيز بيان کننده احساسات، غم‌ها، شادي‌ها، تجلي شادي و شعف و شور و شادماني آنان است .

زبان و ادبيات نيز که محملي براي ابراز اين احساسات مي‌باشند، در تنوع بخشي به انواع موسيقي رايج در اين استان موثر است. اگر به طنين و ترنم اين موسيقي خيلي عميق‌تر بنگريم صرف‌نظر از ابعاد انساني، نوع اقليم و شرايط جغرافيايي را نيز مي‌توانيم از عوامل تنوع بخشي اين موسيقي قلمداد کنيم.

 بيش‌ترين کاربرد موسيقي در اين استان، به هنگام مراسم عروسي است و سازهاي مورد استقاده عبارت‌اند از: سرنا، دهل، دايره و گاهي ني.

مقاماتي که در هنگام مراسم عروسي نواخته مي‌شوند عبارت‌اند از:

قاسم آبادي: براي رقص قاسم آبادي نواخته مي‌شود.

هوبل بانو: براي نوعي رقص دسته جمعي نواخته مي‌شود.

شيرين ليلي: آهنگي است براي نوعي رقص به همين نام.

هينبا: براي نوعي رقص دسته جمعي است.

ساز غم: هنگام بردن عروس از منزل پدرش نواخته مي‌شود و سوزناک است.

رايي: نوعي آهنگ که هنگام چوب بازي نواخته مي‌شود.

سوزه سوز: براي نوعي رقص جمعي با همين نام نواخته مي‌شود.

شتر برخيزان: نوازندگان موسيقي محلي منطقه پس از آن که مدت زيادي از زمان نواختن يک قطعه مي‌گذرد، با نواختن قطعه شتر برخيزان مجدد به مقام اول بازگشته، آن را دوباره تکرار مي‌کنند و يا مقام ديگري را آغاز مي‌کنند.

روستاي چنار: ازنکات منحصربه فرد فرهنگ موسيقاي قزوين، ساکنان روستاي چنار واقع در بخش بويين زهراي آن مي‌باشد. شغل تمامي مردان اين روستا مطربي مي‌باشد که در روستاي خود و ديگر روستاهاي منطقه به نوازندگي مشغول مي‌باشند. آنان حتي سازهاي خود را نيز خود مي‌سازند که شامل دهل و سرنا مي‌باشد.

از ديگر اشکال موسيقي که در استان رايج مي‌باشد، مي‌توان به نوروزخواني، نقالي، چاووشي خواني و تعزيه اشاره کرد که به صورت شفاهي و کلامي مي‌باشند.

نوازندگان موسيقي مقامي در قزوين را، مي‌توان بر اساس جايگاه و مرتبه‌اي که به لحاظ اجتماعي دارند طبقه‌بندي نمود.

بخشي‌ها:

بخشي‌ها، به نوازندگاني اطلاق مي‌شود، که جدا از هنر نواختن ساز مخصوص خود، در سرودن اشعار متناسب با آن

مقام موسيقي تبحر و مهارت نيز داشته باشد و نيز روايت تاريخي آن مقام را نيز که سينه به سينه به او رسيده، به هنگام اجراي گوشه بيان کنند. لذا مي‌توان گفت که موسيقي مقامي، که بخشي‌ها اجرا مي‌کنند يک موسيقي روايتي و حکايتي مي‌باشد. جداي از آن، بخشي‌ها حاملان سنت‌ها و رسوم و آيين‌هاي شفاهي قوم خود هستند، که در غالب داستان‌هاي منظوم و منثور و روايت و حکايت، اين سنت‌ها را حفظ مي‌کنند. بخشي‌ها خود دستي در ساخت و ساز دوتار دارند و سازهاي مورد استفاده خود را مي‌سازند. به خاطر آراسته بودن وجود آنان به چنين هنري، اقلب بخشي به آنان اطلاق مي‌شود. از مرحوم محمد رحيم بخشي سيوکايلو نقل است که، بخشي کسي است که از جانب خدا به او بخشش و کرامت خاص اعطا شده است و موسيقي و شاعري نيز لطيف و بخششي است که خداوند در وجود بخشي به وديعه گذارده است .

اکثر اشعار و آهنگ‌هاي اجرا شده توسط بخشي‌ها، اشعار توحيديه و در ستايش و صفات باري‌تعالي، نعمت، مناقب، مداحي حضرت محمد (ص) و ساير ائمه اطهار(ع) مي‌باشد.

هر چند که کاربرد اين اشعار در بين ساير نوازندگان به هنگام اجرا مرسوم و رايج مي‌باشد، ولي اين امر در بين بخشي‌ها با شدت و قوت بيش‌تر تداوم داشته و مي‌توان گفت که از آنان به ساير نوازندگان اشاعه يافته است. از جمله سازهاي مهم بخشي‌ها دوتار است. بخشي‌هاي استان در منطقه طارم سفلي ساکن هستند.

عاشق‌ها: 

اين موسيقي به اقوام ترک که به منطقه قزوين مهاجرت کرده‌اند، اختصاص دارد هرچند که در بين ديگر اقوام نيز به مرور رايج گشته است.عاشق‌ها نوازندگاني هستند که بيش‌تر در مراسم جشن، از جمله عروسي‌ها و مراسم ختنه‌سوران حضور پيدا مي‌کنند و لذا نوع موسيقي آن‌ها موسيقي بزمي مي‌باشد. سازهاي خاص عاشق‌ها عبارت است از کمانچه، سرنا و دهل. اين نوازندگان گروه هاي مذهبي هستند که در داراي هويت و جايگاه خاص مي‌باشند و در بين مردم اين منطقه، مجالس عروسي و ختنه‌سوران بدون وجود و حضور آن‌ها لطفي ندارد. لذا بين عاشيق‌ها و مجالس عروسي و ختنه سوران يک رابطه مستقيم وجود دارد . يعني هر جا اين مراسم بر پا باشد عاشيق‌ها حضور دارند و هر جا عاشيق ها حضور داشته و صداي ساز آن‌ها به گوش رسيد بايد يقين حاصل کرد که در آنجا مراسم عروسي و يا ختنه سوران برپا است.

لوطي‌ها:

طيف سوم نوازندگان، لوطي‌ها مي‌باشند، که عبارت از نوازندگان دوره‌گردي مي‌باشند که با نقل مکاني خود باعث انتقال و اشاعه موسيقي در نواحي مختلف مي‌شوند ، لذا مي‌توان گفت استمرار حرکت آنان، باعث مانايي و ماندگاري نوعي موسيقي در قزوين از جمله شهرستان آبيک و بويين‌زهرا شده است.کولي‌ها در گذشته براساس تغيير فصولي از سال در بهار، جشن خرمن در تابستان و شروع فصل سرما در فصل‌اي پاييز و زمستان حضورشان در مناطق مختلف تداعي کننده و پيام آور سرسبزي، نعمت و برکت بوده است. در حال حاضر، اين گروه که نقش و کارکرد آنان در حال کمرنگ شدن مي‌باشد  به صورت دوره گردي در مناطق مختلف و با سازهاي زهي و آرشه‌اي، چون قيچک و کمانچه و دايره و در سطح معابر و خيابان ها گاه گاهي ظاهر مي‌شوند و با نوازندگي خود به معاش و زندگي خود ادامه مي‌دهند .

سازهايي که بين نوازندگان موسيقي مقامي و محلي در قزوين رايج است عبارت است از:

بالابان:

سازي ايست بادي که با نسب نوعي لبي و گرفتن سوراخ‌ها به فراخور آهنگ به همراه چگر نواخته مي‌شود.

چگر:

 سازي ايست زهي که با زخمه نواخته مي‌شود. داراي دوازده سيم بوده و بسيار شبيه ديوان مي‌باشد. اين ساز را عاشيق‌ها به همراه بالابان مي‌نوازند.

ني : نيز از جمله سازهاي بادي مي‌باشد که به دو صورت لبي و دنداني قابل نواختن مي‌باشد ولي در بين نوازندگان، نوع لبي يا شيوه چوپاني آن رايج و مرسوم مي‌باشد. معمولا اگر همراه ني آوازي خوانده مي‌شود نوع آواز سرحدي و استفاده از دو بيت‌هاي فارسي خوانده مي‌باشد.

سرنا :نيز مثل يک ساز بادي مي‌باشد که با دميدن به داخل آن به صدا در مي‌آيد. معمولا ساز سرنا و دهل دو ساز مکمل همديگر مي‌باشند، که همراهي آن دو در اجراي مقام‌هاي موسيقي ترکي و کرمانجي، مدد رسان همديگر هستند. از اين دو ساز بيش‌تر در مراسم عروسي و ختنه‌سوران استفاده مي‌شود و شنيدن صداي اين‌دو با هم، حامل و پيام رسان جشن، شادي و پايکوبي است  بيش‌تر رقص‌هاي گروهي، براساس ضرب آهنگ، سرعت و امتداد صداي اين دو ساز شکل مي‌گيرد.

دهل:سازي کوبه‌اي است، از جنس چوب و پوست به شکل دوار که با استفاده از دو تکه ترکه چوب که بر روي پوست آن کشيده شده است، به صدا درآمده و داراي ضرب آهنگ‌هاي خاص خود مي‌باشد که براساس رقص خاصي که با نواختن دهل و سرنا اجرا مي‌شود نام‌گذاري مي‌شود.

ديره يا دايره:نيز يک ساز ضربي مي‌باشد که، با استفاده از ضربات انگشتان دست بر روي سطح پوستي آن به صدا در مي‌آيد. اين ساز نيز تشکيل يافته از دو قسمت بدنه چوبي و قسمت پوستي آن مي‌باشد که دور تا دور آن قسمت چوبي چسبيده و داراي شراره‌هاي فلزي مي‌باشد که دور تا دور قسمت مدور و چوبي آويزان شده است. ساز دايره نيز سازي است که براساس ضرب آهنگ، صداي آن قابل اجرا با سازهاي ديگر از جمله دوتار، کمانچه و قوشمه مي‌باشد.

ابزار و اشيا موسيقي مقامي قزوين که مي‌توان به شرح زير، به آن‌ها اشاره کرد.

1-چگر، داراي 13 پرده و عموما توسط خود نوازندگان ساخته مي‌شود.

2-ني‌، از ساقه ني تهيه مي‌شده است.

3-سرنا، يک ساز بادي است.

4-دهل، ساز کوبه‌اي‌ ايست که از چوب و پوست آهو تهيه مي‌شود.

5-ديره يا دايره، ساز ضربي و از دو بدنه چوبي و پوستي تهيه مي‌شود.

هر جا جشن  و سرور و شادي برپاست آنجا مکان اجراي موسيقي مقامي قزوين است. محلي که جشن و مراسم ختنه سوري برگزار مي‌شود، ازمهم‌ترين مکان‌هاي وابسته به اين هنر مي‌باشد. کنار خرمن گندم هنگام برداشت محصول گندم و نيز حاشيه اصلي راه‌هاي منتهي به شهرهاي مورد نظر، از ديگر مکان‌هاي وابسته مي‌باشند.