سوزندوزی بلوچ
- Hits: 31394
- دسته: مهارت رودوزی های سنتی
سوزندوزی يا نخدوزي يا گلدوزي يکي از روشهاي ديرينه آرايش جامه است، در غرب ايران، قطعاتي از منسوجات سوزندوزي شده با نقشهاي پيچيده که تاريخ ساخت آنها به شش هزار سال پيش از ميلاد مسيح ميرسد، پيدا شده است. دستدوختهها بهجز جنبه تزييني و شناسنامهاي، در بعضي اوقات بهخاطر عقايد مذهبي بر روي کلاه يا پوشاک جلوهگري ميکرده است. در قبل از اسلام بهجز جنبه تزييني، جنبه طلسم گونه آن نيز مطرح بوده است. در بيشتر نقاشيها يا نقش برجستهها، طرحهايي بر روي لباسها منقوش شده است. جامههاي روي نقش برجستههاي پيش از اسلام حکايت از رواج سوزندوزي در آن زمان دارد.
سوزندوزي بلوچ هنر ظريف و پر سابقهاي است، که هيچ کس به درستي نميداند از چه زماني در ايران رواج يافته است و در کتب تاريخي کمتر از آن ياد شده است. با اين وجود ميتوان گفت کار بلوچدوزي که همان گل ابريشم دوخته بر پارچههاست و در دورهاي با صنعت توليد ابريشم رابطه داشته است.
در کتاب آخرين ماموريت، نوشته مغرالدين مهدي، راجع به سوزندوزي آمده: يکي از صنايع که در حد خود بسيار زيبا و ارزنده است، صنعت دوزندگي و دستدوزي جليقه و لباس زنانه است. مانند ترمه، دست دوزي مينمايند و با نهايت زيبايي و با ابريشمي که با رنگهاي طبيعي رنگ کردهاند و رنگش ثابت است و هيچ وقت از بين نميرود، نخدوزي ميکنند. صدها مربع و مستطيل و لوزي ميدوزند، يک اندازه که اگر با پرگاري دقيق اندازهگيري کنند سرمويي تفاوت ندارد.
در مورد تاريخچه هنر سوزندوزي بلوچ، در کتاب اووماژ دودمسه اثر ديلمونت، اينطور بيان شده که در حدود 100 تا 200 سال پيش از ظهور اسلام و آمدن دين اسلام به ايران قومي که از اسلاوها بودند که به ناحيهاي از بلوچستان آمده و در آنجا سکني گزيدند. احتمال ميرود اين گروه از اسلاوها از طريق جاده ابريشم به اين منطقه آمده باشند چرا که اين ناحيه تقريبا بر سر جاده ابريشم واقع شده است. اين منطقه در حال حاضر جز خاک پاکستان است و در مرز پاکستان و افغانستان قرار دارد که البته متعلق به ايران بوده و بعدا از آن جدا گشته است. اين ناحيه را که گروه مزبور براي سکونت خويش برگزيده بودند، به اين خاطر که اين قوم آيين اسلام نداشتند و مسيحي بودند کافرستان ميگفتهاند و افراد ساکن آن را کافرستاني. کافرستانيها پرورش کرم ابريشم و بهدست آوردن نخ از پيلههاي ابريشم و استفاده از اين نخ را در پارچهبافي و سوزندوزي به زنان بلوچ ميآموختند. شواهد تاريخي و مدارک موجود نيز حاکي از آن ميباشد که در منطقه بلوچستان پرورش کرم ابريشم مرسوم بوده است و بعدا به مرور ايام منسوخ گشته است.
رزم آرا در کتاب خود به نام جغرافياي نظامي به اين موضوع اشاره دارد که: در قرا چانف، شکيم و ايرانشهر مقداري ابريشم به عمل ميآوردند و به مصرف گلدوزي، کلاه، عرقچين، سرمهدان، کيسه پول، جلد دعا، بازوبند، پيش سينه و سر دست لباس زنانه ميرساندند. از بعضي شواهد نيز چنين استناد ميشود که، سابقا پرورش کرم ابريشم در بلوچستان معمول بوده است و تجارت ابريشم بازار گرمي داشته است و اکنون و به اندازه مصرف داخلي ابريشم توليد ميکنند.
سوزندوزي از ديگر هنرهاي به اصطلاح کافرستانيها بود، که به زنان بلوچ ميآموختند و در واقع ارزندهترين ارمغاني بود که به زنان بلوچستان عرضه کردند و راز و رمز نقوش زيبايي آن را بر آنان فاش نمودند.
در مورد بافت پارچه و مصرف ابريشم در کتاب بلوچستان، تاليف ذبيح الدين ناصح آمده است که: پيش از آنکه خريد پارچه از خارج معمول شود کساني بودند که شغل آنها پارچهبافي بود و آنها را جولاهک ميناميدند و محل کار آنها را کارگاه ميگفتند.
رستن پنبه کار زنان و بافتن شغل مردان بود و پارچهاي که به دست ميآمد «کد» ميناميدند. از پنبههاي بور رنگ که در خراسان پنبه «مسله» ميناميدند، نوعي پارچه ضخيم تهيه شده است که آن را کمين نام نهاده بودند و به مصرف روپوش مردان ميرسيد. از ابريشم نيز زنان پارچههايي ميبافتند به اسم«مهنا» مقنعه يا سريک. از وقتي خريد پارچه از خارج معمول شده کارگاهها را بستهاند.
در کتاب تاريخ سلاجقه نيز اشاره کوتاهي به ابريشم مکران ميشود، که قيمت آن در زمان پادشاهي طغرل شاه به مبلغ سي هزار دينار ميرسيد.
با توجه به مطالبي که ذکر شد ميتوان نتيجه گرفت که در گذشته در بلوچستان پرورش کرم ابريشم مرسوم بوده، حال بلوچها چه بهوسيله کافرستانيها به اين آشنايي کردهاند و چه از طريق ديگر، اين گروه براي سوزندوزيهايشان از نخ ابريشم استفاده کردهاند و اين هنر آنچنان به مرور ايام زندگي و سنن بلوچها در آميخته که اکنون جزو وجودشان محسوب ميشود و نميتوان آن را مستقل از آنها دانست.
سوزندوزي هنر آراستن سطح رويين پارچههاي ساده با بهره گيري از نخهاي الوان و با كمك سوزن است و دستاندركاران آن به مدد بخيههاي ظريفي كه بر منسوجات ساده مينشانند، معمولا تلفيق زيبايي از صبر، شكيبايي و هنر را به نمايش ميگذازند.
سوزندوزي بلوچ نوعي رودوزي سنتي؛ برگرفته از ذوق و قريحه هنرمند ميباشد. سوزندوزي، سوچندوزي يا بلوچدوزي در ميان اقوام بلوچ، هنري اصيل و ريشهدار است كه با طبيعت لطيف و صميمي زن بلوچ آميخته است كه تلفيقي است از رنگهاي خالص و طبيعي و نقش آرام طبيعت، كه ميتوان آن را در ميان زنان و دختران بلوچ به عنوان هنري ظريف و پر سابقه ديد كه براي تامين مايحتاج زندگي و در واقع سر و سامان دادن وضع اقتصادي خانوادههاي كم درآمد نقش بهسزايي ميتواند داشته باشد.
سوزندوزي بلوچ بهطور عمده، براي تزيين جامه محلي زنان بهكار ميرود. بهشكلي كه سراسر زمينه پارچه را ميپوشاند و براي تزيين سرآستينها، دمپاي شلوار و موارد ديگر مورد استفاده قرار ميگيرد. سوزندوزي بلوچ تقريبا در هر شهر و روستاي كوچكي از زاهدان تا خاش و در شرق تا سراوان و در غرب تا ايرانشهر رواج دارد.
طرحها و نقوش مورد استفاده در سوزندوزي عموما هندسي و از رنگهايي مانند: قرمز، سبز، آبي، سفيد و سياه استفاده ميشود. براي دوخت، طرح هندسي را روي پارچه منعكس كرده و دورتادور طرح را با نخ مشكي ميدوزند كه به اين عمل سياهكاري گفته ميشود. سپس بين فواصل بهوجود آمده كه در طرح مشخص است را پر ميكنند كه نوع دوخت در اين مرحله فرق ميكند و معمولا به سه نوع پركار، ميانكار و كمكار تقسيم ميشود. قطعات سوزندوزي كه براي تزيين لباسهاي محلي زنان مورد استفاده قرار ميگيرد عبارتند از سر آستين، دمپاي شلوار، يقه و پيش سينه، زمينه پارچه يا گوامتان كه در قسمت پايين يقه و بهصورت عمودي است، که به عنوان جيب مورد استفاده قرار ميگيرد. ديگر محصولات كه معمولا جديد ميباشند عبارتنداز: كوسن، روميزي، روتختي، سفره، نوار مانتو، سجاده، دستمال، نوار كمربند، پرده، كيف، قطعات تزييني سفارشي جهت تزيين لباسهاي زنانه و ....
قطعات مورد استفاده در لباسهاي زنان بلوچ عبارتند از:
پيشسينه: که در گويش محلي به آن زيح Zih ، زيگZig يا جيگGig گفته ميشودکه در قسمت يقه پيراهن بهکار ميرود.
گوامتان(گوپتان) Ga-am tanيا پندول : قطعهاي است که در زير پيشسينه قرار ميگيرد و تا نزديک دامن ادامه دارد، طول تقريبي آن 65 سانتيمتر است.
سرآستين يا آستونکAstonak : در دو قطعه آماده ميشود و زينت سر آستين پيرانهاي زنان بلوچ است.
پاچک Pachac :در قسمت سر شلوار استفاده ميشود و همانند سر آستين ميباشد. اما با اين تفاوت که نقشها در سر آستين بيشتر از پاچک ميباشد.
نوع دوخت و نقشهاي بهکار رفته در همه اين قطعات يکسان ميباشد، بهطوريکه اگر طرح مورد نظر چشم ماهي است، اين طرح در پيشسينه، گوامتان، سرآستين و پاچک مورد استفاده قرار ميگيرد.
اصل مهمي كه در نقشهاي سوزندوزي بلوچ رعايت ميشود اين است كه، تا كنون هرگز از نقش انسان استفاده نشده است. به نظر ميرسد اين امر تحت تاثير باور و اعتقادات اين مردم است، بنابراين نقشهاي مورد استفاده هميشه حاصل ذهن آنان و به صورت هندسي بوده و بر اساس شمارش تار و پود انجام ميگيرد؛ اغلب اشكال هندسي مثلث و لوزي ميباشد كه طرز قرار گرفتن در كنار هم و پركار و كمكار بودن آنها ؛ طرحها را از هم متمايز ميكند. نوع دوخت هر منطقه عامل ديگر تقسيم بندي انواع سوزندوزي است كه هر منطقه اصالت خاص خود را دارد. كليه دوختهاي بلوچستان به صورت افقي انجام ميگيرد و از شمارش تار و پود پارچه استفاده ميگردد. تمامي سوزندوزيها به صورت انواع زيگزاگهاي ريز و درشت، دوخت كشباف، ريز بافت، درشت بافت و انواع دندانموشي است. هر منطقهاي از استان دوخت مخصوص دارد. مثلا سراوانيها دوختهاي دندانموشي و زيگزاگ همراه با جوكدوزي بهكار ميبرند؛ در زاهدان بيشتر از جوكدوزي استفاده ميشود. ايرانشهر و چابهار از دوختهايي كه روي پارچه لباس دوخته ميشود و داراي آينه فراوان ميباشند، استفاده ميكنند.
جوكدوزي، روي پارچههاي ششتاري و از روي شمارش تار و پود پارچه كه در يك رديف قرار گرفته، انجام ميگيرد. سوزن را از ميان دو تار پارچه در آورده و پس از اينكه تمام تارهاي اين رديف تمام شد يك تار كاملا سفيد روي اين تارها قرار ميگيرد. سپس سوزن از ميان دو تار بالاي خط سفيد در ميآيد و اين كار تكرار ميشود تا اينكه جوكها بهصورت هفت و هشت دوخته شود.
دوخت سراواني، نوعي دوخت است كه در آن زيگزاگ، دندانموشي و كمي هم جوك بهكار ميرود. براي اين نوع دوخت ابتدا كه كار را شروع ميكنند، يك سانتيمتر گذاشته و دوخت دندانموشي نيمسانتي انجام ميدهند. ممكن است دوخت دندان موشي تا 3 رديف پشت سر هم انجام گيرد و سپس بين دوختها فاصله باشد. فاصله بين دندانموشيها را با انواع ديگر دوختها پر ميكنند، بعضي از اين دوختها عبارتند از :
كرمكدوزي(كرمك دوچي): با استفاده از نخ مشكي و سفيد انجام ميشود.
بستدوزي (بست دوچي): نوعي دوخت است كه نخ ديگري را كه روي پارچه خوابانده شده، محكم نگه مدارد و بايد دقت شود تا فاصله بستها مساوي باشد. در منطقه چابهار و ايرانشهر دوختها گاهي روي پارچه خود لباس كه براي دوختن آماده ميشود، انجام ميگيرد و در آن از آيينههاي كوچك نيم سانتيمتري بهصورت فراوان به كار ميرود. اغلب دوختهاي اين منطقه از نوع زنجيردوزي است و براي تعبيه آيينهها از دوخت دندانموشي و نخ تيره رنگ استفاده ميشود.
چنان که اشاره شد، تنوع دوخت در هر منطقه و اصالت آن تفاوتهايي را در انواع سوزندوزي ايجاد کرده. به عنوان مثال در منطقه ايرنشهر، قاسم آباد، پيپ، ورکات، اسپکه و چانف يا ناحيه خاش و گشت فرقهايي با يکديگر دارند. براي توضيح اين امر به چند نوع از شيوههاي مختلف دوخت اشاره ميشود:
گراف: نوعي دوخت ساده که شبيه به شماره دوزي است. به اين نوع دوخت افغانيدوز هم ميگويند. زيرا اين شيوه بيشتر در بين افغانها معمول است و بهطور نسبي دو سوزندوز ميتوانند در هفت روز يک نوار پنج متري را سوزندوزي کنند و غالبا به مصرف تزيين کيف و لباس ميرسد.
آسان تانکه و پيپ: نوعي ديگر از دوختهايي که در سراوان و در لباس زنان (پيشسينه، در آستين، جيب و دمپاي شلوار) ديده ميشود آسان تانکه(حسن تانکه) و پيت دوزي(نوار دوزي) است. طريقه دوخت آسان تانکه، مانند شمارهدوزي است که با روي هم قرر گرفتن، کم و زياد شدن طرح و نقش دلخواه را ميدوزند.
چوتل دوزي: چوتل دوزي را بيشتر زنان سراوان به کار ميبرند، که از ظرافت بسيار زيادي برخوردار است و دوخت آن تماما از بخيه ميباشد. نحوه اين دوخت چنان است که، ابتدا طرح مورد نظر را با يک رنگ دوخته. يعني تمام زمينه طرح را با بخيههاي زيگزاگي متصل به هم و با يک رنگ ميدوزند. سپس نقشهاي گوناگوني را با بخيههاي مستقيم که خطوط افقي يا عمودي در وسط لوزيها با رنگهاي مختلف ايجاد ميکنند. اين دوخت گاهي همراه با پيپ و ديگر دوختهاي خاشي به کار ميرود.
ابزار و لوازم مورد نياز عبارتنداز:
سوزن: انواع سوزنهاي مورد استفاده از نوع سوزن شارپ و كرول است كه، از شماره هشت به بالا ميباشد. اين سوزنها را به آساني ميتوان تهيه کرد و نكته مهمي كه مورد توجه قرار ميگيرد اين است كه، بايد دقت شود تا ضخامت نخ با سوراخ سوزن متناسب باشد تا به راحتي از پارچه عبور كند.
قيچي: ميتواند در اندازههاي مختلف باشد؛ براي برش دادن و سوراخ كردن تكهها از نوعي قيچي كه به قيچي سر كج معروف است، استفاده ميشود.
انگشتانه: باعث سرعت عمل در كار ميشود. اين وسيله بايد متناسب با انگشت سوم دست باشد. انگشتانه از جنس پلاستيكي، چرمي و فلزي است كه نوع فلزي آن از انواع ديگر بهتر ميباشد.
مواد اوليه:
پارچه: در انتخاب پارچه آنچه که در درجه اول اهميت قرار دارد، بافت آن است. پارچه بايد داراي تار و پود منظم و کاملا عمود بر هم باشد چرا که سوزندوز نقش را بر اساس شمارش تار و پود پياده ميکند و با الهام از نقشهاي اصيل طرحهاي ذهني خود را بدون کشيدن روي پارچه، سوزندوزي ميکند و ظرافت پارچه با پر كار بودن آن رابطه مستقيم دارد و هر چه پارچه ظريفتر باشد سوزندوزي پرکارتر خواهد بود. جنس پارچه غالبا از نوع کتان و يا پنبه است.
نخ: نخ مورداستفاده، نخ معمولي از جنس پنبه است و به ندرت ا زنخ ابريشم هم استفاده ميشود. اين نخها بهصورت كلاف كوچك بهنام دمسه ((D.M.C دربازار عرضه ميگردد. بر حسب امکانات و سليقه سوزندوز از نخ دمسه (D.M.C) فرانسوي که مرغوبتر است يا از نخهاي پاکستاني استفاده ميکند. نخهاي پاکستاني به علت همجواري با پاکستان و ورود اين نوع نخ بهصورت غير مجاز و قاچاق بيشتر رواج دارد. سازمان ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري استان فعاليت موثري در تهيه مواد اوليه و توزيع آن بين سوزندوزان داشته است. از آن جمله تهيه نخ و يسکوز دولا که از شهرهاي اصفهان و يزد وارد ميشود. نخهاي مورد استفاده براي قسمت تزييني در لباس و سر آستين و پيش سينه غالبا از جنس پنبه است که تهيه آن در بازار به سهولت امکان پذير است. نخ را در رنگهاي مختلف و معمولا به رنگ تيره انتخاب مي کنند و 80% آن انواع رنگهاي قرمز ميباشد.
سوزندوزي در اصفهان(ارامنه)، بختياري، شمال كشور(تركمنها)، خراسان و يزد( زرتشتيان يزد) انجام ميشود. سوزندوزيهاي اين مناطق از لحاظ طرح، رنگ و نوع دوخت با سوزندوزي بلوچ تفاوتهايي دارد. سوزندوزيهاي مشابه سوزندوزي بلوچ، در كشور پاكستان و به تازگي در افغانستان كار ميشود. مهمترين مراكز سوزندوزي در بلوچستان پاكستان عبارتند از : كويته، تربت، كيچ (Kec )، آسياآباد، تُمْپ، مند و بلو. فرآوردههاي بومي سوزندوزي بلوچستان پاكستان همان مواردي است كه در بلوچستان ايران ذكر شد، به همراه رو بالشي و فرآوردههاي سفارشي مثل رو گهواره، روپشتي و پرده حجله .