مهارت دوخت پوشاک سنتی در قزوین

ایمیل پرینت

پوشاک در استان قزوین پوشاك را به جرات مي‌توان كهن‌ترين دستاورد بشر  به شمار آورد و طي گذر زمان و شرايط اقليمي تغيير و تحول يافته است. بشر با شناخت محصول جديد مانند پشم، لاستيك، نخ و... در تهيه البسه مورد استفاده قرار داده است.

شرايط اجتماعي قزوين:

در استان ما با تركيب خاصي از گروه‌هاي گوناگون برخورد مي‌كنيم كه در وضع موجود تنها به اعتبار نوع زبان و گويش و وابستگي‌شان به ايل يا طايفه به‌خصوصي مي‌توان آن‌ها را مشخص ساخت.

در زمينه امر كوچ دادن ايلات از منطقه اصلي‌شان به ساير نواحي، در اغلب نوشته‌هاي تاريخي نشانه‌هايي وجود دارد و هر زمان انجام اين امر به مناسبت خاصي صورت گرفته كه مهم‌ترين آن‌ها را مي‌توان، ضعيف ساختن قدرت نفوذ و قدرت ايل ديگر دانست. به عبارت ديگر زماني كه يك ايل در ناحيه‌اي داراي قدرت بسيار مي‌گرديد، براي محدود ساختن قدرت تحرك آن، گروهي از افراد ايل مقتدر ديگري را در نزديكي آن منطقه سكونت مي‌دادند و آن‌ها با اطمينان از پشتيباني دولت مركزي از يكه‌تازي اين نيرو در منطقه، جلوگيري مي‌نمودند.

گروه‌هاي قومي ساكن در قزوين عبارتند از: لرها، كردها، مراغي‌ها و شاهسون‌ها.

كردها و لرها به احتمال در عهد شاه عباس به اين حدود كوچ داده شده‌اند، اين طوايف در مناطق تارم، قاقزان، دودانگه، رودبار شهرستان، رودبار الموت، كوهپايه، بشاريات و بشگلدري و اقبال مستقر شده‌اند و مدت‌ها داراي زندگي چادرنشيني بوده و ييلاق و قشلاق مي‌نموده‌اند. ولي بعدها گروه بسياري از آن‌ها در دهات مختلف ساكن شدند. با اين حال هنوز جمعي از آن‌ها، بين ناحيه ييلاق يعني قاقزان و اطراف جاده قزوين، رشت و دامنه‌هاي البرز و قسمت قشلاق يعني ناحيه تارم، سواحل رودخانه شاهرود در رفت و آمد هستند.

طوايف معروف ساكن در سرزمين قزوين عبارتند از: چگني، غياثوند، كاكاوند، رشوند، مافي، بهتويي، جليلوند، باجلان و كرماني كه هر يك از اين اقوام داراي پوشاك منحصر به فرد بوده و با مهاجرت به منطقه به دلايلي همچون، همجواري با اقوام ديگر و شرايط اقليمي جديد تغييرات در پوشاك اصلي آن‌ها صورت پذيرفته است.

به طور كلي پوشاك مختلفي كه استفاده آن‌ها در گستره استان قزوين متداول مي‌باشد شامل، انواع تن‌پوش‌ها مي‌باشد كه بدان پرداخته خواهد شد

 

 پوشاك مردان قزويني:

 استفاده از كلاه در گذشته بين مردان متداول بود و هر شخص به فراخور شغل و نيز وضعيت اقتصادي از نوعي كلاه استفاده مي‌كرد ولي آنچه عموميت داشت كلاه‌هاي بود، كه با استفاده از پوست بره تهيه مي‌شد.

 پيراهن‌ها معمولا به رنگ سفيد و ساده تهيه مي‌گرديد و تكمه يقه آن بر شانه چپ بسته مي‌شد. در ميان سينه چپ از شانه تا زير سينه چاكي داشت. پس از آن پيراهن‌هايي با يقه‌هايي بلند به نام يقه قزاقي متداول شد و سپس يقه ملايي جاي آن را گرفت كه چاك اين يقه در جلو سينه باز مي‌شد.

 هنگام سرما، بر روي اين پيراهن جليقه يا نيم تنه مي‌پوشيدند. نيم تنه پوششي بود، مانند جليقه كه بلندي آن تا به روي نشيمن مي‌رسيد و در جلو به وسيله دکمه بسته مي‌شد. يقه نيم تنه باز و فاقد برگردان دوخته مي‌شد.

 هر گاه هوا سردتر مي‌شد، روي جليقه يا نيم تنه قبا مي‌پوشيدند. اين پوشش تا بالاي زانو مي‌رسيد و در دو پهلو از پايين چاك و در هر دو طرف جيب بلند داشت. در دوره‌هاي گذشته يقه قبا را به صورت‌هاي مختلف مي‌دوختند. يك نوع آن يقه راسته بود و نوع ديگر يقه گلابي كه قباهايي با اين طرح مرادبيگي Morad bigi ناميده مي‌شدند.

 گاهي مواقع دو يا چهار دكمه روي سينه، قبا را به هم وصل مي‌كرد. از دو دكمه به‌عنوان تزيين استفاده مي‌شده. در مچ قبا چاكي در زير آستين قرار داشت كه به‌وسيله دکمه و بندينك به نام المك Olmak بسته مي‌شد.

 تن پوش ديگري كه مردان قزويني استفاده مي‌كردند، آرخالق بسيار بلندي بود كه تا انتهاي پا مي‌رسيد. يقه آن ايستاده و جلو باز بود. در ناحيه كمر تنگ و دامن آن بسيار گشاد. در دو پهلو داراي چاك كه تا كمر مي‌رسيد. لبه آستين‌ها تا آرنج‌ داراي چاك بود و زيربغل داراي چاك به‌خاطر آزادي عمل در كار كردن و اغلب لبه‌هاي آستين، يقه و قسمت‌هاي آرخالق را با نوارهاي قيطان ابريشمي تزيين مي‌كردند.

 شلوار اشخاص كم درآمد، از كرباس به رنگ آبي يا مشكي بود. بلند و گشاد و در ليفه آن از بند استفاده مي‌كردند. بند تنبان از نخ پنبه بافته مي‌شد و دو سر آن در جلو شلوار گره مي‌خورد. اشخاص اعيان از شلوارهاي دکمه‌اي استفاده مي‌كردند كه از پارچه‌هاي ضخيم يا پشمي تهيه مي‌شد، داراي دمپاي تنگ. در دوره‌هاي بعد براي نگه داشتن شلوار در روي بدن، بندهايي به صورت كش به آن متصل مي‌شد كه دو بند آن در جلو و طرفين در روي بدن قرار گرفته و در پشت بدن يك بند قرار مي‌گرفت.

 اغلب مردان در گذشته گيوه به پا داشتند به نام‌هاي جوراب و آجيده كه در فصل تابستان مورد استفاده قرار مي‌گرفت. كف گيوه از چرم و براي محكم‌تر شدن نخ در هنگام تهيه قبل از مصرف به آن موم مي‌كشيدند. افراد كشاورز هنگام استفاده از گيوه آن را به علفي مي‌ساييدند، تا در اثر صاف شدن استحكام بيش‌تري به‌دست آورد.

 اشخاص اعيان، گيوه‌هاي بسيار ظريف و مرغوب‌تري مي‌پوشيدند كه به گيوه ملكي معروف بود.

 بر كمر قبا شال مي‌بستند كه اكثرا از پشم بسيار ظريف و نازك و از نخ پنبه‌اي بافته مي‌شد. شال سيدها سبز و شال ديگران به رنگ‌هاي ديگر بود كه حداقل دودور به دور كمر بسته مي‌شد.

 روي قبا سرداري مي‌پوشيدند كه از آن بلندتر دوخته شده و تا سر زانو مي‌رسيد. سرداري از سه دامن جداگانه تشكيل مي‌شد كه در قسمت پشت كمر چين مي‌خورد و به همين علت به كمرچين نيز معروف بود.

 جلوي سرداري، سرتاسر باز بوده و با يقه ايستاده آخوندي كه از بالا به پايين دكمه مي‌خورد. گاهي مواقع سرداري را با يقه برگردان مي‌دوختند و پارچه آن اغلب پشمي و دست‌باف بوده و از ماهوت و يا پارچه‌هاي وطني نيز تهيه مي‌شد. اشخاص متمول سرداري خود را از پارچه‌هاي وارداتي روسيه انتخاب مي‌كردند. كشاورزان از دامن‌هاي گشاد سرداري، براي جمع‌آوري حاصل خود استفاده مي‌كردند.

 روي سرداري نيز، گاه لباده مي‌پوشيدند كه بلندتر بوده و تا ميان ساق پا مي‌رسيد. دامنه لباده در دو طرف چاك داشت و يقه آن مانند يقه قبا و سرداري باز بود ولي برگردان نداشت. لباده نيز اغلب از پارچه‌هاي ضخيم تهيه مي‌گرديد.

 اشخاص اعيان، به‌غير از سرداري ماهوت از قباهايي از پارچه‌هاي ترمه‌دوزي نفيس استفاده مي‌كردند كه بلندي آن ساق پا را مي‌پوشاند و يقه آن راسته و جلوباز دوخته مي‌شد. سرتاسر يقه قبا را با خز لبه‌دوزي مي‌كردند.

 كفش‌هاي زمستاني مردان ارسي Orsi نام داشت. قسمت رويه و كفي آن از چرم تهيه مي‌شه و به رنگ مشكي بود.

  تقسيم‌بندي انواع سرپوش مردان و پسران در نقاط بررسي شده شهرستان قزوين:

 

 1- نمدي:

 الف: كچه برك (كلاه نمدي) نوعي سرپوش ساخته شده از نمد ساده  و بدون تزيينات. در گذشته اغلب مردان روستاي كلج بخش تارم سفلي از آن استفاده مي‌كردند. امروزه مردان مسن بر سر مي‌گذارند.

 ب: كلاه نمدي ساده قاب كوتاه، مورد استفاده مردان در روستاي كلنجين خرقان شرقي بخش آوج. علت نام‌گذاري با عنوان همداني به علت خريد آن از شهر همدان توسط اهالي روستا.

 پ: بختياري: كلاه نمدي استوانه‌اي با قاب بلند، كه قسمت بالاي آن تخت و كمي فرورفته به داخل است. در قسمت بالا و وسط كلاه، با منگنه چند سوراخ زده مي‌شود كه در حال حاضر مورد استفاده عده‌اي از افراد مسن در روستاهاي ديكين و دورچاك در رودبار الموت و رودبار شهرستان است.

 

 2- پارچه‌اي (بافته شده، دوخته‌شده، آماده):

 1- بافته شده:

 الف: سربند: نوعي شال بافته شده به‌وسيله پشم كه در روستاي كلج دور سر و قسمتي از گردن پيچيده مي‌شده.

 

ب: عرقچين: عرقچين نوعي سرپوش سبك و نازك است كه به‌وسيله نخ و نخ ابريشم بافته شده و در تابستان مورد استفاده است.

 2- دوخته شده:

 الف – مصدقي: نوعي كلاه از جنس پارچه گرد و كوتاه كه از شش تكه مثلثي شكل دوخته شده و در قسمت داخل كلاه داراي جداره‌اي از پارچه لطيف است كه حالت آستري را دارد و در حال حاضر مورد استفاده مردان در روستاي كلج بخش تارم سفلي است.

 ت- بغدادي: نوعي كلاه گره از جنس پارچه كه ديواره داخلي آن از جنس كاغذ بوده است. كلاه به رنگ مشكي و از قزوين خريداري مي‌شده. در گذشته مورد استفاده ارباب و خان در روستاي اسماعيل‌آباد دهستان اقبال بوده و امروزه منسوخ شده است.

 پ– درويشي: نوعي كلاه پارچه‌اي دوخته شده مخروطي شكل با قاب بلند، كه از شش تكه مثلثي شكل دوخته شده در كنار يكديگر درست مي‌شده. جداره داخلي آن پارچه بوده و بين جداره و خارجي ازپارچه ضخيم استفاده مي‌شده است. در گذشته مورد استفاده اهالي روستاي شفيع آباد دهستان اقبال بوده و در حال حاضر تعداد كمي از آن وجود دارد.

 

3- آماده

 الف – كلاهي كه به كلاغي هفت رنگ مشهور بوده، نوعي سربند از پارچه‌اي چهارگوش و از جنس ابريشم بوده كه مردان روستاي حسين آباد كرد واقع در بخش آبيك در سال‌هاي گذشته از آن استفاده مي‌كرده‌اند و حالت سربند مردان كرد كرمانشاهي را داشته. در حال حاضر اصلا مورد استفاده نيست و فقط افراد مسن آن را به‌ياد دارند.

 ب – لبه‌دار توري: كلاه لبه‌دار توري حالت كلاه شاپو را داشته و به علت توري بودن آن و خنك نگه داشتن سر در فصل تابستان استفاده مي‌شده. اين نوع كلاه در شهر قزوين مورد استفاده مردان مسن است و در گذشته مورد استفاده ارباب در روستاي اوركن كرد واقع در بخش تارم سفلي بوده است.

 پ – كلاه شاپو: نوعي كلاه با لبه پهن كه، در قسمت بالا حالت كتابي داشته و در دو طرف فرورفتگي كمي به طرف داخل داشته است. ابتدا استفاده از اين كلاه در سال‌هاي گذشته اين نوع كلاه از خارج از كشور وارد مي‌شده، بعدها در تهران ساخته شده و توسط اربابان يا خان‌هاي بخش تارم سفلي و ديگر مناطق شهرستان قزوين خريداري شده و استفاده مي‌كرده‌اند. در حال حاضر خيلي كم مورد استفاده است، مگر افراد مسن كه آن هم در مراسم‌هاي رسمي روي سر مي‌گذارند. اغلب از جنس مخمل به رنگ‌هاي مشكي، قهوه‌اي و طوسي بوده است.

 د – لاكيه: لاكيه مثل كلاغي بوده و از جنس ابريشم، كه اهالي روستاي حسين آباد كرد بخش آبيك در سال‌هاي گذشته در مراسم عروسي روي سر دامادها انداخته. به گونه‌اي كه آن را سه گوش كرده و گوشه‌هاي آن را به پشت سر داماد برده و گره مي‌زدند.

 ج – دستمال: يك سرپوش ساده و معمولي كه اغلب با استفاده از دستمال جيب، كه آن را به‌صورت چهارگوش دولا كرده روي سر انداخته و گوشه‌هاي آن را پشت سر مي‌بستند.

 

کلاه نمدی          انواع کلاه

 

گوزلوخ: اين نوع سايه‌بان از جنس چرم بوده و در روستاي قشلاق واقع در دهستان بشاريات بخش آبيك مورد استفاده مردان هنگام كار در مزرعه بوده است. گوزلوخ به شكل نيم دايره بوده كه قسمتي از آن به طرف داخل فرورفتگي داشته است و حالت آفتاب‌گير دارد، كه در دو طرف آن بندهايي است كه به پشت سر برده شده و گره زده مي‌شود و به نام گوزلوك در روستاي اروان واقع در بخش آوج نيز مورد استفاده است.

تيماج: نوعي سايه‌بان ساده و ابتدايي ساخته شده از پوست گوسفند، كه هنگام كار در مزرعه جهت جلوگيري از تابش نور آفتاب روي پيشاني گذشته شده و به‌وسيله دو بند در دو طرفين سربسته مي‌شود. تيماج مورد استفاده اهالي روستاي اوركن كرد واقع در بخش طارم سفلي است.

سايه‌بان چرم: اين نوع سايه‌بان ساخته شده به‌وسيله چرم، كه داراي لبه همراه با دو تسمه چرمي در طرفين بوده است. از اين نوع سايه‌بند در روستاهاي كلنجين به‌نام آل بند و به‌نام آفتاب‌گير در روستاي شفيع‌آباد و روستاي ديكين واقع در بخش رودبار الموت، به‌نام اوفتاب‌گير توسط كشاورزان در صحرا استفاده مي‌شده است.

سايه‌بان برگي: اين نوع سايه‌بان در روستاي گازرخانه واقع در بخش رودبار الموت مورد استفاده بوده است و در حال حاضر هم استفاده مي‌شود. سايه‌بان برگي، با استفاده از برگ درختان و بوته‌ها درست شده و آن را زير لبه‌ كلاه روي پيشاني قرار مي‌دهند.

سايه‌بان برگي

 كويينگ: معمولا به رنگ سفيد و ساده بوده و دكمه يقه آن بر شانه چپ بسته مي‌شد. در ميان سينه چپ از شانه تا زير سينه چاك داشته، بلندي آن تا روي پا بوده است. با آستين گشاد و بدون سر آستين و دكمه. كويينگ به رنگ سفيد بوده و از پارچه‌اي نخي به‌نام بز bez دوخته مي‌شده و در حال حاضر مورد استفاده نيست. در روستاي اروان مورد استفاده بوده است .

شويك: شويك نيز در گذشته مورد استفاده مردان در روستاي ديكين بوده و مشخصات آن مانند كويينگ است. تنها با يك اختلاف كه بلندي آن تا كمر بوده است.

پيراهن: پيراهن امروزه انواع مختلف دارد، كه مورد استفاده مردان و پسران در مناطق مختلف شهرستان قزوين است. پيراهن مردان روستاي گازرخان در رودبار الموت در سابق مانند شويك بوده و در دو طرف داراي چاك بوده كه به آن چايخ مي‌گفتند. بلندي پيراهن تا روي ران بوده است كه در مناطق ديگر به آن شگ، پيرن و يقه گلابي نيز گفته مي‌شده.

كوهنگ: كوهنگ پيراهن مورد استفاده مردان و پسران روستاي كلنجبين از بخش آوج در گذشته بوده. كوهنگ ساده با يقه سه‌سانتي چاك سينه به‌وسيله دو يا سه دكمه بسته مي‌شده با آستين گشاد. بلندي تا روي ران و در دو طرف كمر چاك داشته است. جنس متقال و كرباس به رنگ سفيد.

زيرپيراهن: در گذشته و قديم‌الايام زياد مورد استفاده نبوده و مردان و پسران معمولا زيرپيراهن چيزي نمي‌پوشيدند. در حال حاضر انواع زيرپيراهن وجود دارد كه با استفاده از پارچه نخي دوخته شده و داراي آستين كوتاه و بدون آستين به‌نام ركابي مورد استفاده است.

سدره: سدره پيراهن بلند و سفيدرنگي است تا روي زانو، داراي آستين گشاد بدون سرآستين و يقه ساده. در گذشته مورد استفاده مردان و پسران در روستاهاي مراغي‌نشين در رودبار الموت و رودبار شهرستان بوده است.

تاراقه: نوعي پيراهن بدون يقه و ساده در قسمت جلو از روي شانه راست چاك داشته. امتداد چاك تا پايين سينه بوده كه به‌وسيله يك بندينك بسته مي‌شده و دكمه آن را به‌وسيله نخ درست مي‌كرده‌اند. بدون جيب با آستين بلند، سرآستين گشاد بوده و روي آن مچي moci دوخته مي‌شده. براي بستن آستين گشاد و جمع كردن آن و زماني باز مي‌شده كه مي‌خواستند وضو بگيرند. در اين حالت آستين را به راحتي بالا مي‌زده‌اند. بلندي تاراقه تا روي ران بوده و در دو طرف چاك داشته. جنس تاراقه كرباس سفيد رنگ بوده است.

عبا: نوعي تن پوش گشاد و بدون آستين كه با استفاده از پشم دوخته مي‌شده است. عبا زياد متداول نبوده و اغلب جنبه تشريفاتي داشته و بيش‌تر براي شب‌نشيني و رفتن به مهماني مورد استفاده بوده و به رنگ‌هاي سياه و قهوه‌اي.

سرداري: نوعي تن پوش مانند كت، كه بلنداي آن تا روي زانو و در مواردي پايين‌تر از زانو بوده است.

قبا: در گذشته هر گاه هوا سردتر مي‌شد، روي جليقه يا نيم‌تنه قبا مي‌پوشيدند. اين پوشش تا بالاي زانو مي‌رسيد و در دو پهلو از پايين چاك و در هر دو چاك، جيب بلندي داشت. در دوره‌هاي گذشته، يقه قبا را به‌صورتي مختلف مي‌دوختند. يك نوع آن يقه راسته بود و نوع ديگر يقه گلابي كه قباهايي با اين طرح مرادبيگي ناميده مي‌شدند. گاهي دو و يا چهار دکمه روي سينه قبا وصل مي‌كردند كه از دو دکمه به‌عنوان تزيين استفاده مي‌شده. در مچ قبا چاكي در زير آستين قرار داشت كه به‌وسيله دكمه و بندينك به‌نام المك Olmak بسته مي‌شد.

سرداري: سرداري در قسمت بالاي تنه حالت كت را داشت و از قسمت كمر به پايين تا روي ران و گاه تا زانو بلند بود كه دور تا دور كمر به‌صورت چين بوده و قسمت جلوي روي شكم داراي دو دکمه بوده است، كه اغلب توسط افراد جوان و مشدي‌ها استفاده مي‌شده. روي يقه و جلو سينه سرداري را با نوار حاشيه‌دوزي مي‌كردند كه جنبه تزيين را داشت.

چوغا: چوغا مانند كت‌هاي امروزي بوده و از پشم گوسفند بافته شده، دوخته مي‌شده. چوغا در گذشته بدون يقه بوده و در قسمت جلو روي شكم،  دو عدد دكمه پنبه‌اي و بندينك داشته. چوغاهاي بعدي مثل كت‌هاي امروزي، يقه و جيب داشته. چوغاهاي امروزي مثل كت بوده و از قسمت كمر به بالا داراي آستري است به رنگ‌هاي سياه و قهوه‌اي. مورد استفاده در ييلاق مي‌باشد.

تحت والحنك: قباي نازك و بسيار لطيفي كه بدون دكمه و تا روي ران بوده. تحت والحنك يقه نداشته و ساده بوده. اشخاصي كه از لحاظ مالي وضع خوبي داشتند، در گذشته آن را زير قبا مي‌پوشيدند. تحت الحنك به رنگ سفيد بوده و مورد استفاده مردان قزويني.

پوستين آستين‌دار: با استفاده از پوست گوسفند مانند كت دوخته مي‌شود كه بعد از مراحل مختلف پوست را آماده كرده و برش مي‌دهند. پوستين آستين دار بلند بوده و تاروي ران را مي‌پوشاند.

پوستين آستين‌دار در دو طرف داراي دو جيب است كه روي كت دوخته شده. پوستين آستين‌دار است و تنها اختلاف در كوتاه بودن آستين آن است كه تا آرنج مي‌باشند.

پوستين جليقه: پوستين جليقه همانطور كه از نامش پيداست، جليقه‌ايست كه با استفاده از پوست گوسفند دوخته شده و در دو طرف داراي جيب است.

پوستين قوچاني: نوعي پوستين بلند، كه تا مچ پا بلندي دارد. در دو طرف چپ و راست دکمه ندارد و بدون يقه بوده و دور يقه روي سينه تا قسمت پايين پوستين به‌وسيله نخ‌هاي زرد رنگي تزيين شده است. لازم به ذكر است تمام تن‌پوشهاي پوستي اشاره شده در روستاي كلنجين از بخش آوج، بعد از مراحل آماده‌سازي پوست دوخته مي‌شود.

دون: نوعي كت مردانه با استفاده از پارچه‌هايي به عرض 40 سانتي‌متري و طول 2 الي 3 متر كه به وسيله پاچال بافته شده، درست مي‌شود. دون داراي يقه و جيب و آستين است. در گذشته معمولا پارچه آن در بويين‌زهرا بافته شده و سپس به‌وسيله خياط دوخته مي‌شده است.

انواع کت

 

كت: كت‌هاي مورد استفاده مردان در مناطق بررسي شده قزوين در حال حاضر از نوع كت‌هاي رايج و معمولي مردان در اكثر نقاط ايران مي‌باشدريال كه با استفاده از انواع پارچه‌ها دوخته شده و به صورت آماده از بازار خريداري مي‌شود كه داراي يقه و جيب بغل و يك جيب كوچك روي سينه و دو جيب در طرفين كت است و اغلب داراي دو دكمه براي بستن و در قسمت پشت داراي چاك كوتاهي است. روي سرآستين در قسمت پشت مچ داراي سه دكمه است، به رنگ‌هاي مشكي، قهوه‌اي، خاكستري و اغلب مورد استفاده مردان مي‌باشد.

چوخه: چوخه نيز مانند كت بوده و با استفاده از پشم پارچه آن تهيه مي‌شده. چوخه در گذشته مورد استفاده مردان در روستاي كلنجبين بوده است.

كوله‌جه: كوله‌جه نوعي جليقه بوده، بدون يقه و جلو راست. بلندي تا روي كمر و بدون دكمه. كوله‌جه بدون آستين بوده و اغلب در زمستان در مناطق سرد آوج مورد استفاده مردان بوده است.

كت كاستور: كت كاستور در گذشته به‌وسيله شخصي به نام اوستا صفر در روستاي قشلاق از بخش آبيك دوخته مي‌شده است. كت كاستور، كه علت نام‌گذاري آن نوع و اسم پارچه آن بوده اغلب به رنگ سياه و مانند كت‌هاي معمولي بوده است.

اوركت: مورد استفاده بعضي از مردان و پسران در مناطق بررسي شده شهرستان قزوين در زمستان مي‌باشد، كه انواع بلند و كوتاه دارد كه نوعي از آن به اوركت آمريكايي معروف است.

كت چين‌دار: كت چين‌دار در گذشته مورد استفاده مردان بوده است. معمولا در قسمت كمر و در ناحيه پشت داراي چين بوده و در قسمت جلو روي شكم سه دکمه داشته است با آستين و يقه.

قدك: بلندي قدك تا روي زانو و در دو طرف داراي چاك كه از كنار زانو شروع شده و تا نزديك كمر مي‌رسيده و در انتهاي چاك طرفين داراي جيب بوده. قدك بدون يقه و ساده بوده و در جلو روي شكم داراي يك دكمه بوده است. آستين قدك ساده و گشاد و از ناحيه مچ تا زير آرنج چاك داشته و معمولا به‌وسيله 4 تا 5 دكمه بسته مي‌شده است. قدك در سال‌هاي گذشته، مورد استفاده مردان روستاي ديكين در رودبار الموت بوده و نيم تنه آن آستري داشته و قدك با استفاده از پارچه كرباس دوخته مي‌شده است.

كت دامن‌دار: در گذشته مردان روستاي اوركن كرد از نوعي كت استفاده مي‌كرده‌اند، كه در حال حاضر موجود نيست، به‌نام كت دامن‌دار كه قسمت بالاي آن حالت كت‌هاي امروزي داشته و از كمر به پايين تا روي زانو حالت دامن به‌خود گرفته، كه در ناحيه پشت و از روي كمر به طور 20 سانتي‌متر داراي چين بوده است. نوع و جنس آن بستگي به بضاعت مالي افراد استفاده‌كننده داشته است.

پالتو: با توجه به اين‌كه بخشي از تحقيقات در مورد پوشاك شهرستان قزوين در زمستان انجام شد و با توجه به سرماي منطقه در نقاط مختلف شهرستان قزوين و مناطق روستايي كم‌تر مشاهده گرديدكه پالتو مورد استفاده مردان باشد، مگر در مناطق شهري و شهر قزوين كه پالتو مورد استفاده از پالتوهاي معمولي و رايج است، كه بلندي آن تاروي ران در دو طرف يا پشت داراي چاك با يقه و دو جيب در طرفين و داراي آستري است كه به صورت آماده از بازار خريداري مي‌گردد.

كاپشن: كاپشن مورد استفاده اغلب پسران و جوانان در اكثر مناطق بررسي شده شهرستان قزوين در نقاط روستايي و شهريست. كاپشن داراي رنگ‌هاي مختلف و طرح‌هاي متفاوت است.

كاپشن داراي يقه‌اي كوچك و در قسمت جلو زيپ دارد. دور كمر كاپشن روي كمر جمع شده و كيپ مي‌شود. مچ سرآستين بعضي از كاپشن‌ها داراي كشباف و بعضي نيز دكمه دارد. كاپشن مورد استفاده در فصول پاييز، زمستان و بهار است.

جليقه: اغلب مردان در روستاهاي مناطق بررسي شده از جليقه استفاده مي‌كنند. جليقه به‌نام‌هاي جريقه jerige جرقه jarage نيز ناميده مي‌شود كه، بدون يقه بوده و در قسمت جلو داراي دو دکمه است و در طرفين دو جيب دارد. نوع پارچه مورد استفاده در قسمت جلو جليقه با پشت آن فرق دارد. جليقه داراي آستريست. در سال‌هاي گذشته مردان با استفاده از پارچه كرباس جليقه مي‌دوختند كه با جليقه‌هاي امروزي اختلافي نداشته است.

شلوار: شلوار مردان و پسران در مناطق بررسي شده شهرستان قزوين در گذشته‌هاي دور، معمولا شلواري ساده و بلند با دمپايي نسبتا گشاد بوده است. جنس اين شلوار از كرباس بوده و عموما به رنگ كبود. دور كمر ليفه داشته و به‌وسيله بند شلوار از جنس نخ بسته مي‌شده. به مرور زمان و با توليد پارچه‌هاي مختلف و واردات انواع پارچه، شلوار نيز فرق كرده و در اوايل اين دگرگوني، اغلب اربابان و اشخاص ثروتمند از پارچه‌هاي وارداتي استفاده مي‌كرده‌اند. در مناطق روستايي با توجه به سردسير بودن منطقه شهرستان قزوين، در زمستان روستاييان اغلب از شلوارهاي پشمي نيز استفاده مي‌كرده‌اند و در حال حاضر نيز به عنوان شلوارگرم مورد استفاده است. اين نوع شلوار ساده بوده و با استفاده از نخ پشم توسط زنان در روستا بافته مي‌شود.

شال: شال در گذشته جزيي لاينفك از پوشاك مردان و پسران بوده، در حال حاضر چندان استفاده‌اي ندارد، مگر توسط اشخاص مسن و يا كساني كه دروگر هستند. شال معمولا با استفاده از پشم توسط زنان بافته مي‌شود و دو يا سه دور، دور كمر پيچيده شده و سر شال را زير قسمت‌هاي پيچيده شده دور كمر مي‌برند.

كمربند: كمربند موارد استفاده گوناگون داشته. اغلب روي شلوار مي‌بستند و حتي افرادي هم روي كمربند كه از جنس چرم بوده نقوشي را حك مي‌كردند براي زيبايي، كه اين نوع كمربند غالبا مورد استفاده جوانان بوده. نوع ديگري كه روي كمر بسته مي‌شده و در حال حاضر نيز افراد كمي استفاده مي‌كنند، كمربندي است چرمي كه دور كمر بسته مي‌شود و هنگام دور كمر را محكم نگه مي‌دارد. اين كمربند را معمولا روي شال پشمي مي‌بندند. نوع ديگري از كمربند در گذشته مورد استفاده بوده كه از چرم ساخته شده و داراي سگك دو زبانه بوده و جوان‌ها اغلب هنگام كشتي گرفتن روي شلوار به كمر مي‌بستند. چاروادارها نيز از كمربند پهن چرمي استفاده مي‌كردند كه در كنار كمر كيسه‌اي به آن آويزان بوده و داخل آن جوالدوز و وسايل ديگر مي‌گذاشتند و اغلب در طرف ديگر نيز جاي چاقو هم روي كمربند چرمي نصب مي‌شده.

دستكش: دستكش مورد استفاده مردان و پسران در نقاط بررسي شده شهرستان قزوين اغلب از پشم بوده و زنان آن را مي‌بافتند. دستكش در زمستان و هواي سرد مورد استفاده بود. معمولا ساده و بدون طرح و يا نقشي مگر در مواردي كه دستكش پشمي براي پسربچه‌ها بافته مي‌شده كه در قسمت نوك انگشتان براي زيبايي و تزيين از رنگ‌هاي مختلف استفاده مي‌شده. دستكش‌ها معمولا چهارانگشتي و پنج‌انگشتي بوده است.

مچ پيچ: مچ‌پيچ را مردان هنگام كار براي گرم نگه‌داشتن مچ دست استفاده مي‌كرده‌اند. در حال حاضر كم‌تر كاربرد دارد. مچ پيچ داراي پهناي 5 سانتي متر و طول 75 سانتي‌متر بوده و با استفاده از پارچه درست مي‌شده. زن‌هاي جوان، معمولا براي همسرانشان روي مچ پيچ را تزيين مي‌كرده‌اند و با استفاده از نخ‌هاي رنگي روي آن طرح مي‌انداختند و حتي دختران دم‌بخت به خانه همسر مچ‌پيچ همسر آينده را آماده كرده و همراه وسايل خود به خانه شوهر مي‌برده‌اند.

پاپوش مردان و پسران:

جوراب پشمي: جوراب پشمي در اغلب نقاط بررسي شده شهرستان قزوين مورد استفاده مردان در زمستان مي‌باشد. جوراب پشمي توسط زنان روستا بافته مي‌شود. از لحاظ شكل ظاهري شبيه به جوراب‌هاي معمولي است. در بعضي از نقاط به طور ساده بافته شده و در برخي از ديگر نقاط مانند روستاي اوركن كرد و گازرخان و كلنجين بنا به سليقه بافنده، نقوشي روي آن انداخته مي‌شود. جوراب پشمي با نام‌هاي جوراو، جورف نيز معروف است.

جوراب ترمه: نوعي جوراب پشمي كه داراي نقوشي است كه با استفاده از هفت رنگ بافته مي‌شود. به علت استفاده از نخ‌هاي پشمي در رنگ‌هاي مختلف، اين نوع جوراب بسيار ضخيم بوده و در زمستان‌هاي سرد مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

شكرخانم: شكرخانم نام نقوش مورد استفاده روي جوراب پشمي، توسط زنان روستاي كلنجين است. اين نوع جوراب پشمي موسوم به شكرخانم است.

ارمني باف: ارمني باف نوعي جوراب پشمي ساده و بدون نقش است. وجه تمايز اين نوع جوراب با ديگر جوراب‌هاي بافته شده در منطقه كلنجين و ديگر مناطق در اين است، كه از كچ به بالا به‌صورت كشباف است.

جوراب نخي: جوراب نخي مانند جوراب پشمي بوده و مورد استفاده در تابستان‌ها بوده است.

جوراب:ديگر جوراب‌هاي مورد استفاده مردان در مناطق بررسي شده قزوين، جوراب‌هاي معمولي و رايج است كه اغلب از شهر خريداري شده و از جنس الياف مصنوعي است.

2- گيوه

گیوه

 

گيوه ملكي: گيوه ملكي نوعي مرغوب گيوه مورد استفاده مردان بوده است. قسمت بالاي آن به‌وسيله نخ بافته شده و قسمت زير يا تخت آن از پارچه‌هاي كهنه است كه به صورت رشته رشته درآمده و آن‌ها را كنار هم گذاشته و تحت فشار قرار مي‌دادند. سپس با استفاده از سه رشته نرينه گوسفند را از وسط آن رد مي‌كنند كه محكم بايستد، بعد رويه را به تخت مي‌دوزند. كف گيوه هم ورقه‌اي از چرم انداخته مي‌شود. نوك اين گيوه باريك و كشيده است. مورد استفاده ارباب بوده است.

كالاش: كالاش مورد استفاده مردان در حسين‌ آباد كرد، مانند ملكي تخت گيوه از پارچه كهنه و كرباس بوده است. كالاش معمولا به رنگ سرمه‌اي بوده، رويه آن نيز توسط زنان بافته شده و در مقايسه با گيوه ملكي مرغوبيت كمي داشته است. پل لا هم مشابه كالاش بوده است.

كلش: كلش كم ارزش‌ترين نوع گيوه مورد استفاده مردان كشاورز و افراد كم درآمد در فصل تابستان بوده. رويه كلش با استفاده از نخ بافته شده و روي زيره يا تخت كه از جنس لاستيك بوده دوخته مي‌شود.

آجوده: آجوده را زنان مثل جوراب با استفاده از نخ مي‌بافند. اختلاف آن با جوراب در نداشتن ساق است. اين قسمت از آجوده به جوراب ازو معروف است. افراد ثروتمند از تخت چرمي آن استفاده كرده و افراد كم درآمد تخت لاستيكي، در گذشته ارباب‌ها از نوع مرغوب آن استفاده مي‌كردند كه دور تا دور آجوده رشته‌اي از چرم زده مي‌شده كه به آلمان alman معروف بوده و نمونه ظريف‌تر و زيباتري نيز بوده كه به آن آلمان دوركابي مي‌گفته‌اند.

3- كفش لاستيكي:

كفش لاستيكي از كفش‌هاي معمولي و رايج لاستيكي است، كه با استفاده از طرح كفش‌هاي چرمي ساخته مي‌شود. اين نوع پاپوش معمولا، مورد استفاده افراد كم درآمد است. كفش لاستيكي نمونه‌هاي بنددار و بدون بند دارد.

چكمه لاستيكي: چكمه لاستيكي ساده و با ساق بلند بوده كه معمولا مورد استفاده مردان كشاورز مي‌باشد. اغلب هنگام كار در مزرعه و يا نواحي باتلاقي مورد استفاده است. در مواردي هم در برف و سرما استفاده مي‌شود.

گالش: نوعي پاپوش ساده لاستيكي مورد استفاده مردان كشاورز. اين نوع كفش بدون بند و تماما از جنس لاستيك بوده و معمولا همراه با جوراب پشمي مورد استفاده در زمستان‌ها مي‌باشد.

4- كفش چرمي:

ايخ قابو: ايخ قابو نوعي پاپوش، كه در سال‌هاي دور در روستاي اروان ساخته مي‌شده. رويه ايخ قابو را مثل جوراب مي‌بافتند. سپس زير را با استفاده از پوست الاغ كه براي تهيه آن مراحلي طي مي‌شد، با استفاده از چند لايه پوست الاغ تخت محكم ساخته مي‌شده، سپس قسمت بالاي آن را كه بافته شده روي آن نصب مي‌كرده‌اند. دور تا دور ايخ قاپو را با نخ دوخته، سپس براي محكم شده روي دوخت به صورت نوار دوخته مي‌شود.

چارق: نوعي پاپوش ساده با استفاده از چرخ كله گاو، كه در اطراف پا جمع شده و لبه‌هاي آن را به‌وسيله بندي كه از جنس چرم است به هم آورده و روي پنجه پا مي‌بندند.

دوستك: دوستك نوعي پاپوش مورد استفاده در زمستان. رويه از چرم و تخت آن از جنس لاستيك بدون بند و داراي پاشنه كه بعضي از افراد در زمستان زيرپاشنه را نعل مي‌زده‌اند كه به يخ شكن معروف بوده است.

تيمه: نوعي پاپوش ساده چرمي رويه و زيره چرم بوده است. چرم زيره ضخيم‌تر و به صورت دوخت دور تا دور رويه را به آن مي‌دوختند. در قسمت بالا، بند داشته و اغلب در زمستان مورد استفاده بوده است.

ساقبند: ساقبند مورد استفاد دور ساق پا، كه در زمستان‌ها از نوع پشمي و در تابستان از پارچه كرباس دوخته مي‌شده. پهنا 7 تا 8 سانتي‌متر و طول يك تا يك و نيم متر بوده كه دور ساق پا از مچ تا بالاي ساق پيچيده مي‌شده و قسمت انتهايي آن را گره مي‌زدند.

دستکش ساقبند و شال په مردانه

شال په: شال په داراي 50 سانتي‌متر و طول 80 سانتي‌متر بوده، كه آن را تا كرده و به صورت دو لا از نوك انگشتان پا دور پنجه پا پيچيده شده تا قسمت مچ پا را مي‌پوشانده است.

دولاخ: با پهناي 10 سانتي‌متر و طول 2 متر، از مچ پا تا زير زانو پيچيده مي‌شده است.

پاپيك: با بلندي 70 سانتي‌متر و پهناي 5 تا 7 سانتي‌متر، از جنس نمد بوده و دو مچ پا پيچيده مي‌شده است.

پاپي‌ت آوا: طول دو متر پهنا حدود 25 سانتي‌متر، از جنس پارچه نخس به رنگ سفيد با خط كبودي كه از وسط آن مي‌گذرد. پاپي‌آو از مچ تا ساق پا را مي‌پوشاند.

پوشاك مردان و پسران در ارتباط با كار و معيشت – قشربندي اجتماعي و مراسم:

پوست تخت: پوست تخت يكي از موارد جالبي است كه، در منطقه رودبار الموت و روستاي گازرخان در گذشته استفاده مي‌شده و در حال حاضر چند نمونه معمولي از آن وجود دارد. پوست تخت پوششي كه مخصوصا خاركني، خاركنان آن را به تن كرده و به صحرا مي‌روند. پوست تخت حالت لباس يكسره كارگران را دارد، كه داراي يك طرف است. يعني تنها قسمت چپ را دارد يك دستكش است كه آستين آن زير بازو را مي‌پوشاند و ادامه آن قسمت چپ سينه و شكم را پوشانده و دور كمر بسته مي‌شود، سپس در قسمت چپ بدن حالت يك لنگه‌اي شلوار را تا روي مچ پا به‌خود مي‌گيرد. پوشش جالب و استثنايي براي جمع خارها در زيربغل و محل آن به نقطه موردنظر.

كيسه: كيسه نيز از موارد جالب و نادري است كه در منطقه قزوين بخش آوج روستاي كلنجين مشاهده شد. كيسه بيش‌تر در گذشته مورد استفاده چارواداران بوده. چارواداران كساني بوده‌اند، كه بار و اموال را توسط قاطر به مناطق ديگر مي‌برده‌اند. در گذشته روستاي كلنجين داراي آباداني بيش‌تر بوده است. چاروادار براي مقابله با سرما از كيسه‌اي استفاده مي‌كرده كه توسط زنان بافته مي‌شده و دور آن ليفه داشته و بندي را از داخل آن براي بستن عبور مي‌دادند. در زمان سرما و يخبندان كه نياز بوده چاروادار مسيري طولاني را همراه با قاطرها و اموال طي كند، داخل كيسه مقداري پشم ريخته سپس آلت تناسلي خويش را داخل كيسه كرده بند آن را جمع كرده و گره مي‌زد و تا زماني كه در سرما و يخبندان راه مي‌پيموده مشكلي از لحاظ سرما نداشته است.

دستمال ابريشم: در نقاط كردنشين داماد بعد از بيرون آمدن از حمام دستمالي ابريشمي را به دور گردن مي‌انداخته و در حال حاضر نيز گاهي اين كار انجام مي‌شود.

پوست تخت

 

انگشتر: انگشتر معمولا با استفاده از پوست گوسفند درست مي‌شده. انگشتر را روي انگشت‌ها كرده و به هنگام درو با آن مي‌توانند، خوشه‌هاي گندم را جمع كرده و به‌صورت دسته‌اي بيش‌تر از حد معمول درو كنند. از انگشتر در حال حاضر كم‌تر استفاده مي‌شود. سرانگشت نيز گفته مي‌شود.

در گذشته كت و شلوار عموما مورد استفاده ارباب و اشخاص پردرآمد بوده است و امروز كلا افراد آن را مي‌پوشند و يكي از پوشاك اصلي داماد در مراسم عروسي است. لباس مشكي نيز بيش‌تر در عزاداري‌ها توسط مردان پوشيده مي‌شود و گاه در تعزيه نيز شبيه‌خوانان اهل بيت نيز به تن دارند.

كپنك نمدي: نيز در مناطق كوهستاني و در بين دامداران متداول است. چوپانان از كپنك استفاده مي‌كنند كه كلا با استفاده از نمد ساخته شده در گذشته نمدمالي در بعضي از مناطق وجود داشته كه امروزه ديگر فعاليتي ندارد. كپنك در مقابل سرما و گرما حافظ چوپان است. در گرما حالت سايه‌بان به خود مي‌گيرد و در فصل سرما تن‌پوشي است مقاوم.

شولاي بافته شده: نيز نمونه جالبي از تن‌پوش آبياران بويين زهرايي‌است، كه در گذشته مورد استفاده بوده و نمونه از آن مربوط به 90 سال پيش در بويين زهرا مشاهده شد، كه از سه لايه پارچه بافته شده توسط پاچال و پشم خالص گوسفند و مجددا پارچه بافته شده، درست شده بود كه در شب‌هاي آبياري و در زمستان‌ها جدا از تن‌پوش بودن، حالت زيرانداز و روانداز نيز هنگام خواب آبيار را داشت. دروگر، خاركن و آبيار نيز از مچ بند استفاده مي‌كرده است، كه بيش‌تر براي گرم نگه داشتن مچ دست هنگام كار بوده است.

کپنک نمدی چوپانان

شولا: از اين نوع شولا توسط مردان بويين زهرا، كه اغلب باغدار بوده‌اند، استفاده مي‌شده. اين نوع شولا با شولاهاي نمدي در ديگر مناطق بررسي شده شهرستان قزوين تفاوت داشته و از سه لايه پارچه پشم و پارچه درست مي‌شده. زماني كه مردان شب‌ها براي آبياري به صحرا مي‌رفته‌اند، آن را با خود برده و روي دوش مي‌انداختند و در زمان استراحت و خواب هم شولا حالت زيرانداز و روانداز را داشته و آنان را در مقابل سرما محافظت مي‌كرده. در حال حاضر از اين شولا يك نمونه در بخش بويين‌زهرا ديده شد، كه كهنه شده و ديگر استفاده نمي‌كنند. شولاي مزبور در حدود 90 سال پيش دوخته شده. پارچه آن به‌وسيله پاچال با استفاده از پشم گوسفند بافته مي‌شده به‌وسيله شخصي بافنده كه اهالي به آن jolfa جلفا مي‌گويند. پارچه بافته شده داراي عرض 27 سانتي‌متر و طول 2 تا 4 متر بوده است، كه در مرحله بعد پارچه‌ها به كنار يكديگر دوخته شده و در مرحله بعد پشم را به‌صورت لايه‌اي روي آن زده و يك لايه ديگر پارچه روي آن دوخته مي‌شد و با ضخيم شدن شولا، سرما در آن نفوذ نمي‌كرده. شولاي مزبور داراي اندازه‌هاي پشت 120 سانتي‌متر، بلندي 115 سانتي‌متر و دو طرف سمت راست و چپ آن هر كدام 60 سانتي‌متر و دور يقه 30 سانتي‌متر مي‌باشد.

 

پوشاك زنان قزويني:

مادام ديولافوا در سفرنامه خويش به قزوين در سال 1298 هجري قمري در مورد پوشاك زنان قزويني مي‌گويد: [قبل از ورود به امامزاده از قبرستان بزرگي عبور كرديم. زنان را ديديم كه در كنار قبرها نشسته و با رفقاي خود مشغول صحبت بودند. تمام اين زنان با لباس متحدالشكل بيرون آمده بودند. فقير يا غني همه داراي يك نوع شلوار هستند كه در بالا گشاد و در پايين بسيار باريك مي‌شود و در انتهاي آن در روي پاچين خورده است.

پوشاك زنان قزويني

 

اين نوع شلوار به چاقچور caqcor معروف است و چادر سياهي هم بر دارند كه پارچه سفيد بلندي در جلوي آن آويخته و در مقابل صورت مشبك است. اين پارچه سفيد روبند نام دارد و تا زانو پايين مي‌آيد].

در گذشته زنان قزويني، زير پيراهن خود شليته به پا مي‌كردند، به طوري كه يك وجب و يا حتي كم‌تر از دامن بيرون مي‌آمد. جنس پارچه شليته اغلب ململ، چيت كرباس، در رنگ‌هاي ساده و متنوع گلدار و يا مشكي انتخاب مي‌شد. جوانان اغلب روي شليته با نخ‌هاي رنگي گلدوزي مي‌كردند. شليته گلدار جوانان داراي سجاف پهن بوده است و انواع ديگر به‌جاي سجاف، ليفه‌دار بوده و براي شليته ليفه‌دار از پارچه‌اي ضخيم و سنگين مانند مخمل، ترمه و تافته ابريشمي و غيره استفاده مي‌كرده‌اند.

قسمت پايين شليته را با دست دوخته و به حالت تزيين بوده كه به آن دالبر dalbor و دندان‌موشي گفته مي‌شود.

يل يا نيم تنه قزويني كه حدودا صد سال پيش در بين اعيان متداول بوده، با استفاده از پارچه ترمه با آستري از پارچه تافته به رنگ كرم تهيه مي‌شده، كه در قسمت جلو هيجده دكمه فلزي پي در پي روي آن دوخته شده. زنان در زير شليته خود، شلوارهايي به رنگ مشكي مي‌پوشيدند، كه دمپاي آن تنگ بود و بالاي آن فراخ و سه‌گوشي به عنوان ميان ساق مي‌دوختند. اين شلوار داراي ليفه بوده و آن را با بند تنبان مي‌بستند. پارچه شلوارها بسته به ميزان درآمد خانواده از جنس كرباس، حاج علي اكبري، تافته و ابريشم بوده است. پاپوش زنان نيز به فراخور وضع مالي خانواده، داراي انواع مختلف بوده كه در تابستان گيوه‌هاي بسيار ظريف مي‌پوشيدند. زنان اعيان از كفش‌هاي چرمي با مدل‌هاي متداول در زمان خويش استفاده مي‌كردند.

گلابتون دوزي: در روزگار گذشته اين هنر جز يكي از كارهاي پردرآمد هنرمندان قزوين بوده است. متاسفانه امروزه پويايي و حيات خود را از دست داده است و كم‌تر كسي با آن آشنايي دارد. طرز كار گلابتون چنين بوده كه، هنرمند نخست نقش‌هاي موردنظر خود را روي كاغذ طراحي كرده و آن را روي مخمل رنگي مي‌چسباند. سپس آن را روي كارگاه بسته و روي نقش‌ها را با رشته‌هاي نقره يا طلا به‌وسيله سوزن پر مي‌كرد. از اين هنر در تهيه جهيزيه عروس زياد بهره گرفته مي‌شد و حتي گل‌هاي برجسته‌اي از رشته‌هاي طلا و نقره بروي كفش‌هاي زنانه به وجود مي‌آوردند.

ابريشم‌دوزي: ابريشم‌دوزي و يراق‌دوزي در گذشته، كاملا رونق داشته و زنان  هنرمند و دختران دم‌بخت با ابريشم‌هاي رنگارنگ حاشيه بقچه و البسه خود را تزيين مي‌كردند.

پوشاک زنان قزوینی

 

يراق: يراق‌هاي پهن و باريك نيز از رشته‌هاي گلابتون تهيه مي‌گرديد. به عنوان حاشيه يا مغزي روي شلوار، يل، كمرچين و شليته به كار برده مي‌شد و نيز دور تا دور لباس‌هاي مردانه و زنانه به گونه جالبي قيطان‌دوزي مي‌شد و به‌ويژه دور يقه، آستين، كمر و جلوي سينه سرداري‌ها، قبا و لباده جوانان با قيطان به طرز جالب و زيبايي تزيين مي‌شده است.

فقط در 100 سال اخير بوده است كه وضع ياد شده سراپا دگرگون شد. نخست از تركيب آنلين و بعدها از طريق مشتقات قطران ذغال و اكسيدهاي متاليك رنگ را به‌راحتي به‌دست آوردند. امروزه بشر هر چيزي را مي‌سازد داراي رنگ است، رنگ‌ها در تمام احوال توجه انسان را جلب نموده و مي‌نمايد. انسان مي‌كوشد تا اسرار و رموز آن را بشناسد و در زندگي خود به‌كار برد منبع الهامات او نيز طبيعت است.

در نقاط بررسي شده شهرستان قزوين اغلب پوشاك مردان داراي تنوع رنگي است مگر در بين پسران و نوجوانان. اغلب مردان ميانسال و مسن از لباس‌هايي به رنگ تيره استفاده مي‌كنند كه در صحبت با آنان در مورد انتخاب رنگ مي‌گفتند كه رنگ‌هاي تيره مانند مشكي، خاكستري يا طوسي و قهوه‌اي رنگ سنگين است و مردان مسن حتما بايد رنگ سنگين بپوشند. استفاده از اين نوع رنگ‌ها حتي در مراسم عروسي و جشن‌ها نيز رواج دارد و تنها در مراسم عزا و عزاداري ماه محرم از پيراهن مشكي و يا لباس سراپامشكي استفاده مي‌كنند.

پوشاك زنان داراي تنوع بسياريست، مخصوصا در بين زنان روستايي كرد و لر كه داراي پوشاك سنتي هستند. هنگام عروسي و جشن زيبايي رنگ به حد اعلاي خود مي‌رسد. زنان و دختران با استفاده از رنگ‌هاي شاد در لباس‌هايشان از طبيعت اطراف خود و زيبايي رنگ‌هاي دشت‌ها و كوهستان‌ها الهام مي‌گيرند. در منطقه بويين‌زهرا به‌علت موقعيت خاص جغرافيايي، سال‌هاي پيش اغلب كشاورزان باغ انگور داشته‌اند و در زمان برداشت انگور تمام اهالي مخصوصا زنان با لباس‌هاي رنگي در مراسم و يا جشن برداشت انگور شركت مي‌كرده‌اند و حضور اين پوشاك با رنگ‌هاي متنوع، آن هم در تاكستان دنيايي از رنگ را به نمايش مي‌گذاشته كه به سادگي قابل توصيف نيست. رنگ همواره اثري معنوي و عاطفي را بر زندگي انسان داشته و گاه نيز رنگ زبان گشوده و گوياي حالت‌هاي مختلف انسان‌ها بوده. مثلا در قزوين با توجه به احترام فضاي خانه، حجب و حياي زنان گاه رنگ نشانه و قراري بين زن و شوهر بوده كه در مواقعي خاص از حالت زنانه روباني به رنگ قرمز و يا رنگ قراردادي بيان‌كننده آن حالت بوده و شوهر مي‌دانسته زن در چه موقعيتي بسر مي‌برد و اين بدون كلمه‌اي بوده است. گاه نيز در جمع و يا مراسمي مانند خواستگاري، رنگ نشان موافقت يا عدم آن بوده و زماني كه دختر خانواده با ازدواج موافق بوده، بدون بيان كلمه‌اي در مورد موافقت يا مخالفت خويش دستمالي را به دور گردن مي‌انداخته كه رنگ آن نشان از انتخاب او داشته است و پدر و مادر و ديگران پي به نظر دختر در مورد همسر آينده خويش مي‌برده‌اند.

در اغلب نقاط بررسي شده شهرستان قزوين در گذشته براي رنگ لباس از نيل استفاده مي‌شده است واغلب كرباس را با آن رنگ مي‌زدند و پيرمردان هم با خنده از آن دوران ياد مي‌كنند كه به علت ثابت نبودن رنگ كرباس اكثر مردم تنشان مانند كتك‌خورده‌هاي هميشه كبود بوده است.

پوشاک سنتی زنان قزوین

 

كلاه پارچه‌اي: اين نوع كلاه در روستاي ديكين واقع در رودبار الموت مورد استفاده زنان بوده است. امروزه تنها زنان مسن استفاده مي‌كنند. قسمت بالاي كلاه باز بوده و دور تا دور به‌وسيله يك نخ كه حالت ليفه شلوار داشته در قسمت بالا جمع مي‌شود و به قسمت بالاي سر حالت چين‌خوردگي مي‌دهد. اين نوع كلاه از چند لايه پارچه درست شده است. در قسمت جلوي كلاه روي پيشاني، نوار بافته شده‌اي دوخته مي‌شود كه به آن pan مي‌گويند.

اين نوع كلاه داراي بند بوده كه زير چانه به‌وسيله گره بسته مي‌شود و در قسمت پيشاني و روي نوار «پن» سكه‌هاي رايج يا نقره قديمي مي‌گردد. در روستاي دورچاك واقع در بخش رودبار شهرستان، از اين نوع كلاه با نام كه‌لو Kalo استفاده مي‌گردد، كه دختران تا زمان ازدواج روي سر مي‌گذارند.

چخه لوچين‌دار: نمونه ديگر از كلاه پارچه‌اي مورد استفاده زنان در روستاي سگزآباد واقع در بخش بويين‌زهرا مي‌باشد. اين نوع كلاه برعكس كلاه پارچه‌اي روستاي ديكين كه در قسمت بالاي سر چين داشته است، دور تا دور كلاه در قسمت لبه داراي چين بوده. قسمت بالاي كلاه از چند لايه پارچه دوخته مي‌شده تا كلاه محكم روي سر بايستد. بعضي از اين نوع كلاه داراي بند و زير چانه بسته مي‌شود. در گذشته كه اغلب زنان سگزآبادي از كلاه استفاده مي‌كردند. روي پيشاني به طرف بالاي دو گوش سرسكه‌هاي رايج زده مي‌شده است. از اين كلاه اغلب در زمستان استفاده مي‌شده و روي آن روسري مي‌پوشيدند.

شادروان جلال آل احمد در كتاب « تات‌نشين‌هاي بلوك زهرا » ضمن اشاره به پوشاك زنان در روستاي سگزآباد، در مورد سرپوش آنان مي‌گويد: [سرشان را با چارقد قدي سفيد مي‌پوشانند و موهاي بافته‌شان را ميان دستك چارقد مي‌پيچند و به صورت نواري پهن روي سر مي‌بندند كه از دور گمان مي‌كني كلاه مانند روي پيشاني دارند، اما جوان‌ها و نوعروس‌ها به جاي اين نوع سربند يا روي آن، كلاه ‌مانندي مليله‌دوزي شده يا نقره‌كوبي از نوع جليقه‌شان دارند و سكه‌هايي كه به آن آويخته‌اند روي پيشاني مي‌ريزند].

شده يا لالي: نوعي روسري به ابعاد 1×1 متر و چهارگوش آن را دو لا كرده و به صورت سه‌گوش روي سر مي‌اندازند و دستك‌هاي آن را به زير چانه برده چپ و راست مي‌كنند سپس به پشت گردن برده و گره مي‌زنند. معمولا به رنگ قرمز با راه‌راه مشكي بوده و مورد استفاده زنان روستاي حسين‌آباد كرد واقع در بخش آبيك است.

چه چين :زنان مس سگزآبادي روسري چهارگوش بزرگي از جنس پارچه ململ به رنگ‌هاي سفيد و قرمز روي سر مي‌اندازند و درقسمت زير چانه آن را با يك سنجاق مي‌بندند، به‌نام چه‌جين.

سرپوش زنان لر، کرد و مراغی

 

زيرسري: زيرسي مورد استفاده زنان روستاي شفيع‌آباد واقع در دهستان اقبال است. زيرسري را روي سر انداخته و گوشه‌هاي آن را به پشت سر برده و چپ و راست كرده و دوباره آن را روي پيشاني آورده و جلوي پيشاني گره مي‌زنند.

روسري: [سياه شاني]مورد استفاده مراغي در روستاي ديكين، در سال‌هاي گذشته بوده است. دختران جوان با ظرافت خاصي سياه‌شاني را كه پارچه‌اي چهارگوش بود، دولا كرده و روي كلاه گذاشته و گوشه‌هاي آن را به پشت سر برده و گره مي‌زدند. به‌گونه‌اي كه سه‌هاي جلو كلاه زير سياه‌شاني به طرز زيبايي مشخص بوده و به صورت رديفي از سكه روي پيشاني را مي‌پوشانيده است.

چارقد: چارقد نيز مانند چه‌چين است و زنان آن را روي سر انداخته و زير چانه به آن سنجاق مي‌زنند. چارقد را زنان بويين‌زهرايي استفاده مي‌كنند.

لچك: پارچه‌اي است به ابعاد 3×3 متر به رنگ سفيد. زنان روستاي اسماعيل‌آباد آن را سه گوش كرده روي سر انداخته، گوشه‌هاي آن را به پشت برده گره مي‌زنند. لچك قسمتي از انتهاي سر را مي‌پوشاند و گاهي هم از روي سر افتاده و دور گردن قرار دارد.

تور ريشه‌دار: زنان و دختران قزويني استفاده مي‌كنند به رنگ سفيد و بافته شده از جنس كاموا. چهار گوش بوده و داراي بافت درشت و مشبك است. در حاشيه داراي ريشه مي‌باشد. در گذشته اين نوع روسري را با ابريشم مي‌بافتند و حاشيه آن را با نخ‌هاي طلايي معمولا زري‌دوزي مي‌شده. در حال حاضر كم و بيش مورد استفاده است.

لاكيه: پارچه‌اي چهارگوش سه لا شده روي سر انداخته مي‌شود. گوشه‌هاي آن به پشت سر برده شده و گره مي‌زنند. زنان حسين‌آبادي بيش‌تر از رنگ مشكي لاكيه استفاده مي‌كنند.

پوشين: پوشين را روي لاكيه مي‌بندند. حالت روسري دارد. قرمز با راه‌راه مشكي. بعد از بستن لاكيه روي سر زنان حسين‌آبادي، پوشين را روي آن انداخته و مي‌بندند. زير گردن چپ و راست شده و پشت گردن گره مي‌خورد.

دورمل: دورمل اصطلاح ديگري است كه براي لچك در اسماعيل‌آباد به‌كار مي‌رود. منظور از دورمل چيزي است كه، دور گردن را مي‌پوشاند.

گيجعلي چارقد: نوعي روسري پارچه‌اي 1×1 متر به رنگ سفيد از پارچه‌هاي نرم و حرير مانند استفاده مي‌شود. در حاشيه پارچه ريشه دوخته مي‌شود. و يا منگوله‌هاي كوچك و زيبايي را به‌عنوان ريشه به آن وصل مي‌كنند. گيجعلي چارقد را در روستاي شفيع‌آباد روي سر عروس مي‌اندازند.

قرماخ: قرماخ از پارچه‌ايست به‌نام جه‌هك Jahak كه آن را سه گوش كرده سپس در چند لايه تا مي‌خورد و حالت پيشاني بند به خود مي‌گيرد. قرماخ را از وسط روي پيشاني بسته و گوشه يا دستك‌هاي آن را به پشت سر برده چپ و راست كرده و جلوي پيشاني آورده و گره مي‌زنند.

چادر: از نوع چادرهاي معمولي و رايج كه مورد استفاده زنان است. در اغلب روستاهاي شهرستان قزوين از چادر برنگ روشن و از پارچه‌هاي معمولي استفاده مي‌شود.

چادر ترمه: نوع ديگري از چادر، مانند چادرهاي امروزي بوده و فقط جنس آن با ديگر چادرها تفاوت دارد. چادر ترمه با استفاده از پارچه ابريشم دوخته مي‌شده. در حال حاضر از اين نوع چادر استفاده نمي‌شود. چادر ترمه، مورد استفاده زنان ارباب و اعيان در روستاي شفيع‌‌آباد واقع در دهستان اقبال در سال‌هاي گذشته بوده است.

توپوخ: نوعي چادر مورد استفاده زنان در بويين‌زهرا و قزوين بوده است. اين نوع چادر در حالت نشسته پوشيده مي‌شده است. در قسمت پايين دو لنگه جوراب داشته كه ادامه آن حالت جوراب‌شلواري داشته. از دمپاتنگ و به طرف بالا گشاد مي‌شده است. در قسمت كمر داراي بندي بوده كه دور كمر بسته مي‌شده و سپس قسمت بالا دقيقا حالت چادر را داشته است، كه روي سر انداخته مي‌شده است. در حال حاضر اصلا استفاده نمي‌شود و منسوخ شده است.

ايپك: ايپك مانند چادرهاي معمولي مورد استفاده زن‌هاست و تنها اختلاف آن در رنگ است. ايپك به رنگ قرمز بوده و روي سرعروس انداخته مي‌شود.

پيشاني‌بند: پارچه‌اي چهارگوش از جنس چيت را تا كرده و به جلوي پيشاني بسته شده و گوشه‌هاي آن را به پشت سر برده گره مي‌زنند. زنان سگزآبادي و روستاي گازرخان از پيشاني بند در زمستان‌ها براي گرم نگه‌داشتن استفاده مي‌كنند.

كيش: پارچه‌اي است چهارگوش به ابعاد 2×2 متر. از پارچه‌هاي مختلف به رنگ روشن كه سه گوش شده و آن را روي سر روي كلاغي انداخته و گوشه‌هاي آن را زير چانه چپ و راست كرده به پشت گردن برده و گره مي‌زنند. كيش در حال حاضر مورد استفاده زنان در روستاي اوركن كرد واقع در بخش تارم‌سفلي است.

روبند: روبند از جنس تور بوده آن را به قسمت بالاي چادر روي پيشاني دوخته مي‌شده و جلوي چشم حالت توري مشبك بوده است و چهره را مي‌پوشانده و بيرون از خانه مورد استفاده بوده و زماني كه نياز نبوده آن را به زير چادر روي سر مي‌بردند.

پيچه: پيچه مانند روبند بوده است. از جنس تور خشك كه به‌وسيله موي اسب بافته مي‌شده است. حالت چهارگوش داشته كه در دو طرف داراي بند بوده و آن را پشت سر برده و گره مي‌زدند. پيچه امروز كم‌تر مورد استفاده است.

ملكي ساده: اين نوع كفش مانند گيوه ملكي مردانه بوده و با استفاده از نخ بافته مي‌شده. اغلب زنان آن را مي‌بافتند. اختلاف ملكي ساده زنان با ملكي مردان در نوع بافت و ظرافت آن مي‌باشد. از اين نوع گيوه اغلب زنان در حسين‌آباد آبيك استفاده مي‌كردند. در حال حاضر مورد استفاده نيست. رويه ملكي ساده بافته شده از نخ و تخت آن از چرم بوده بدون پاشنه.

پيالا: پيالا كفش مورد استفاده زنان حسين‌آباد كرد است. گالش لاستيكي به رنگ مشكي كه در داخل آن لايه‌اي از پارچه دارد.

جوربه ديمه: پاپوش زنان سگزآبادي داراي تخت از جنس چرم و قسمت بالا (رويه) آن با نخ بافته مي‌شده. قسمت بافته شده، مثل جوراب بوده و هنگام زدن روي تخت كف آن را نيز مي‌پوشانده. جوربه ديمه پاشنه كوتاهي هم داشته است. زنان گاهي نيز بنا به ذوق و سليقه خود، با نخ رنگي روي پنجه آن را نقش مي‌زده‌اند. در حال حاضر مورد استفاده نيست. در انتهاي كفش بعد از زدن تخت كفش، تكه‌اي چرم به پشت گيوه زده مي‌شده. براي بالا كشيدن پاشنه.

پاوجار: پاوجار تماما از چرم بوده. قسمت رويه رويه داراي چرم و بند بوده است. قسمت تخت كفش نيز از چرم ضخيم بوده است. در حال حاضر مورد استفاده نيست.

كفش: از انواع كفش‌هاي چرمي زنانه امروزي يا پاشنه‌ كوتاه و داراي بند مانند كفش مردانه، اغلب زنان روستاي اروان (آوج) كه از لحاظ مالي توان خريد آن را داشتند، استفاده مي‌كردند و فقط هنگام ميهماني رفتن مي‌پوشيدند و گاهي نيز اين نوع كفش به ديگران امانت داده مي‌شد.

گيوه تابستاني: اين نوع گيوه مثل گيوه‌هاي مردانه بوده است. بالاي آن بافته شده و قسمت زير يا تخت آن با استفاده از تكه‌ پارچه‌هاي كرباس كه رشته رشته شده و كنار هم چيده مي‌شده است، درست مي‌شده. زنان در روستاي گازرخان اين نوع پاپوش را داشته‌اند. امروزه ديگر متداول نيست.

ازگيوه تابستاني، زنان در بويين‌زهرا هم استفاده مي‌كرده‌اند كه با گيوه تابستاني مورد استفاده در گازرخان از نظر تخت اختلاف داشته است. گيوه تابستاني زنان بويين‌زهرايي، داراي تخت از چرم گاو بوده كه رويه آن را دور تا دور روي كفه مي‌دوختند.

جيرايخ قابو: كفش زنانه لاستيكي معمولي، مدل كفش‌هاي مردانه ولي ظريف‌تر و با پاشنه‌اي كوتاه كه روي كفش لاستيكي يا جيرايخ قابو را طرح كفش بندار زده شده. اين نوع كفش را از قزوين يا آوج خريداري مي‌كنند.

باشماخ: كفش لاستيكي، مدل بدون بند ساده با پاشنه‌اي كوتاه، داراي پنجه باريك كه در روستاي تارم‌سفلي زنان مي‌پوشيدند. اغلب به رنگ آبي بوده و در سال‌هاي قبل از زنجان خريداري مي‌گرديده.

گوون: كفش زنان روستاي قوشچي در تارم سفلي. گوون با استفاده از چرم درست شده و بند نداشته است. با پنجه پهن و باريك كه از خود چرم براي دوخت زير و رويه استفاده مي‌شده. چرم موردنظر چرم گاو بوده. گوون پاشنه نداشته است. در حال حاضر مورد استفاده نيست.

جي راب: از جي‌راب زنان اسماعيل‌آبادي استفاده مي‌كرده‌اند. جي‌راب حالتي بين گيوه، كفش و پوتين داشته. بالاي جي‌راب بافته شده از نخ بوده. مثل گيوه قسمت تخت از چرم بوده است. دورتا دور جي‌راب را با نواري از چرم مي‌پوشاندند. جي‌راب داراي پاشنه بوده و در قسمت پاشنه به طرف ساق پا به حالت پشت پوتين با چرم درست مي‌شده كه قسمت جلوي آن باز بوده است. بدون بند، كنار ساق پا از دو طرف به صورت رديفي سوراخ كرده و مانند كفش با استفاده از تسمه چرمي تزيين مي‌كردند. نوك كفش در قسمت بالاي پنجه، حالت برگشت به طرف بالا را داشته است.

قراده: در سال‌هاي پيشن، كفش زنانه از جنس چرم ساده و بدون بند قراده ناميده مي‌شده. از قراده در ميهماني‌ها استفاده مي‌شده است كه بنا به وضع مادي خريدار داراي مرغوبيت بوده است.

گالش: كفش لاستيكي به رنگ مشكي، بدون بند، داراي پنجه پهن و كوتاه بدون پاشنه. داخل گالش جداره‌اي قرمز رنگ از پارچه‌ داشته است. در حال حاضر در روستاهاي شهرستان قزوين و بخش‌هاي تابع مورد استفاده زنان و مخصوصا زنان مسن است.

كفش چرمي ساده: اين نوع كفش معمولا، مورد استفاده زنان قزويني بوده. جنس كفش از چرم با پاشنه كوتاه بدون بند كه داراي طرحي ساده بوده است.

كفش چرمي بنددار: كفش چرمي بنددار، از انواع كفش‌هاي رايج زنانه است كه بنددار بوده و بند مورد استفاده در اين كفش‌ها مدل‌هاي مختلفي دارد. گاهي بند در قسمت جلو روي پنجه و بعضي بند آن‌ها پشت پاشنه است. اين نوع كفش زنانه طبق مد روز در حال تغيير مي‌باشد.

كفش لاستيكي: كفش لاستيكي بيش‌تر مورد استفاده زنان روستايي است، كه انواع مختلف دارد و طرح‌هاي كفش لاستيكي گرفته شده از طرح مدل‌هاي چرمي است كه گوناگوني فراوان دارد.تمامي اين نوع كفش‌ها از لاستيك بوده و به رنگ‌هاي مختلف وجود دارد. اغلب از شهر قزوين خريداري مي‌گردد.

دمپايي: دمپايي مورد استفاده تمام زنان و دختران در مناطق بررسي شده مي‌باشد. دمپايي داراي رنگ‌ها و طرح‌هاي مختلفي است، كه اغلب زنان و دختران در منزل از آن استفاده مي‌کنند.