مهارت دوخت پوشاک سنتی در گیلان

ایمیل پرینت

پوشاک در گیلان

 در جلد اول دايره المعارف فارسي آمده است كه، طهمورث بعضي از چهارپايان و مرغان را اهلي كرد، باز و  شاهين را براي شكار دست‌آموز ساخت و پشم كندن را از پشت ميش و رشتن آن و جامه دوختن را بنيان نهاد. خيام در كتاب نوروز نامه خود، ضمن اشاره به اين‌كه آغاز پشم‌بافي در دوره طهمورث بوده متذكر شده است که، هوشنگ انگبين از زنبور و ابريشم از پيله به دست آورد. به اين ترتيب پيدايش ابريشم و ابريشم بافي و ابريشم دوزي را از روزگار هوشنگ پيشدادي دانسته و چون به نوشته شاهنامه؛ هوشنگ، طهمورث و جمشيد هرسه جزو پادشاهان افسانه‌اي پيشداديان بوده‌اند، بنا به محاسبه دكتر فريدون جنيدي در كتابزندگي و مهاجرت نژاد آريا، حدود هفت هزار سال از آن روزگار مي‌گذرد با اين تفاسير پوشاک محلي مردم گيلان و نيز ساير ايران از سابقه چند هزار ساله برخوردار است. كه بنا به شرايط اقليمي و نيز زماني،دگرگوني‌ها در شكل و فرم و نيز نوع جنس آن‌ها پديد آمده است و منطقه گيلان از اين امر مستثني نيست به قول اهالي گيلان (شفت و لاهيجان)، پوشاکي كه در حال حاضر (پوشاک محلي) مي‌پوشند از چندين نسل گذشته به آن‌ها به ارث رسيده است.

 انگيزه پديد آوردن پوشاک و اختراع جامه، ناشي از نياز آدمي به دفاع تن خود در برابر عوارض طبيعي به ويژه سرما و گرما بوده است. اما همان‌سان كه هر وسيله زندگي هنگامي‌كه از حد رفع نيازهاي ابتدايي و نخستين خارج شد، حالت تفنن به خود مي‌گيرد و در طول زمين از شكل اوليه و صورت ساده خود بيرون و وسيله هنرنمايي و ابراز عقايد مذهبي و آداب و رسوم دست‌خوش دگرگوني‌هاي بي‌شمار و شگفت‌انگيزي شده است كه عوامل اجتماعي و اقتصادي و ارتباطي، به ويژه سليقه و ابتكار پوشندگان در تكامل و تنوع آن سهم به سزايي داشته است. بررسي تحول پوشاک و تزيينات دوختني روي آن نه تنها از نظر تاريخ و هنر قابل اهميت است، بلكه از ديد جامعه شناسي و فهم روان‌شناسي اقوام مختلف ايران نيز بسيار شايان دقت و توجه است. اين اهميت در پوشاک گيلان به خوبي قابل شهود است و ما مي‌توانيم در انواع و اقسام پوشاک زنانه و مردانه، مرد و زن گيلاني آن را ببينيم. چرا كه به علت اقليم منطقه، ما شاهد تنوع پوشاک نخي و پشمين نيز هستيم كه به ترتيب به آن‌ها اشاره مي‌گردد:

 

پوشاک زنانه

 تن‌پوش‌ها:

1- پيراهن يا پيرن piran : كه در انواع طرح‌ها و رنگ‌هاي متنوع تهيه و دوخته مي‌شود. اين نوع پيراهن بلند بوده كه قد آن تا روي زانو مي‌رسد. اين پيراهن از جنس نخي و به رنگ سفيد و يا گلدار است، كه در دو طرف دامن آن چاک مي‌خورد. در گذشته، پيراهن به صورت بالاتنه جدا بود كه از كمر به دامن پيراهن وصل مي‌شد. يقه اين پيراهن به دو صورت يقه گرد يا چپ يقه دوخته مي‌شود.

2- نيم‌تنه يا نيمچه يا كوتاپيرن kutápiran : جنس اين پيراهن از ساتن به رنگ سفيد و آستين كوتاه است كه لبه آستين را چين‌وار مي‌كنند و روي آستين را نيز با نخ‌هاي رنگي گلدوزي مي‌كنند و به آستين فانوسي معروف است، يقه اين پيراهن گرد با حاشيه نواردوزي شده است و از كمر نيز داراي چين ريز بود. اين پيراهن بيشتر در خارج از منزل به خصوص در ميهماني‌ها و عروسي‌ها پوشيده مي‌شود.

3- پيراهن خواب يا پيرن خواب: جنس اين پيراهن معمولا نخي چين بود. داراي آستين حلقه‌اي، و معمولا اين لباس را، زير لباس‌هاي ديگر مي‌پوشند.

پیراهن خواب

 

4- قبا qevâ- qebâ : همانند كت، داراي جيب در دو طرف و بغل و نيز داراي آستر كه توسط خياطان تهيه و دوخته مي‌شود.

 5- كش پيرن kušpiran : لباس كاموايي، كه با دست بافته مي‌شود و از شهر خريداري مي‌كردند. اين پيراهن بيشتر در زمستان استفاده مي‌شود و آن را روي همه لباس‌ها مي‌پوشند.

 6- لباس اوستاني avostâni : اين لباس را هم از پارچه‌هاي چيت و هم نخي تهيه مي‌كنند. شكل لباس مانند پيراهن بلند است و براساس دلخواه هر فرد روي پيراهن در قسمت كارور، سوزن‌چين مي‌كنند. اين لباس چون گشاد است در اواخر ماه‌هاي بارداري، زنان حامله      مي‌پوشند.

 7- جليقه يا جلزقه jelzeqe : نيم تنه بدون آستين و يقه هفت از جنس مخمل به رنگ‌هاي قرمز، سفيد، سياه، سرمه‌اي كه روي آن را نواردوزي يا سكه‌دوزي مي‌كنند.

جليقه يا جلزقه

 

8- دامن يا تومون tumon : به دامن كوتاه، شليته نيز مي‌گويند. كوتاه تومان، دامن پرچين و كوتاهي، از جنس كرباس به رنگ سفيد است، بلندي دامن تقريبا دو چارک يا دو وجب بود كه معمولا روي شلوار مي‌پوشند، لبه‌هاي دامن را با نخ‌هاي رنگي، گلدوزي مي‌كردند. قسمت كمر آن را در نا حيه پهلو توسط دكمه كه به اصطلاح پولک گويند، به هم وصل مي‌شود، اندازه اين دامن براي زنان مسن، بلندتر است.

 9- دامن تنبون يا دامن بلند tonbon : دامن پرچين كه بلندي آن تا زير زانو مي‌رسد جنس دامن از پارچه نخي و رنگي است در كمر ليفه مي‌خورد و به وسيله بندي يا كش كه از ليفه رد مي‌شود در كمر جمع مي‌گردد.

 10- شلوار يا بيژامه يا بيجمه bijameh : همين شلوار خانگي از پارچه‌‌هاي چيت به رنگ‌هاي مختلف يا طرح گلدار دوخته مي‌شد. در ناحيه كمر شلوار را با بند تومان از ليفه رد و در قسمت پهلو گره مي‌زدند. برخي از زنان به دلخواه پاچه شلوار را كش مي‌انداختند كه در مچ پا جمع مي‌شد.

 11- تنگ تومان tang toman : شلواري شبيه پيژامه، اما تنگ‌تر از آن. كه براي كار در زمين كشاورزي مانند شاليزار استفاده مي‌شود. روي تنگ تومان، دامن كوتاهي مي‌پوشند كه به آن سرتومان مي‌گويند.

 12- تونيكه tonike : يك نوع شلوارک، كه بلندي آن تا روي زانو مي‌رسد و معمولا زير شلوار مي‌‌پوشند.

 

سرپوش‌ها:

 1- روسري يا دستمال: اغلب به رنگ سفيد بود، معمولا از جنس نخي تهيه مي‌شود و آن را به صورت سه گوش به سر مي‌بندند. نحوه بستن آن به دو شيوه است كه در بين دختران جوان و زنان مسن فرق مي‌كند. دختران جوان‌تر، دو گوشه روسري را در جهت مخالف از زير چانه بر بالاي سر گره مي‌زنند كه به اصطلاح زنگوله بستن مي‌گويند، اما زنان سالمند دو گوشه روسري را پشت سر و روي موهايشان بسته، كه به آن پس‌گوشه بستن مي‌گويند.

 بعضي به دلخواه حاشيه روسري را با نخ‌هاي ابريشمي ريشه مي‌دادند كه به آن گيجيک gijik مي‌گفتند و بعضي نيز روي آن را گلدوزي مي‌كردند و روي آن كلاه مخملي با تزيينات پولکي قرار مي‌دهند. سپس سكه‌هاي اشرفي و سيره در قسمت جلوي پيشاني، در دو طرف روسري وصل مي‌كنند. اين روسري يا دستمال در زمستان از جنس ضخيم‌تر تهيه مي‌شد.

 2- لچک lačak : از جنس چيت، كه آن را به صورت سه گوش بريده و دو طرف حاشيه آن را با نخ‌هاي ابريشمي به صورت ريشه‌وار تزيين كرده و توسط تورهاي رنگي كه به آن ناخونک náxonak مي‌گويند، حاشيه و لبه آن را تزيين مي‌كردند.

 3-  كلاغه دستمال: نوع ديگري از سربندهاي زنانه است كه به رنگ سياه و سفيد وجود داشت. جنس آن ابريشم بود و چون طرح‌هاي كلاغه‌اي بر روي آن چاپ شده به آن كلاغه دستمال مي‌گفتند. اين سرپوش را بيشتر روي لچک مي‌بندند.

 4- روسري توري: يک نوع روسري توربافت كه قسمت حاشيه‌هاي آن داراي ريشه‌هاي بلند ابريشمي است، اين روسري را از بازار تهيه مي‌كنند و معمولا نوعروسان آن را بر سر مي‌كردند. در مراسم عروسي نيز، اين روسري را روي سر عروس مي‌اندازند.

كلاغه دستمال          كلاغه دستمال

 

5- سان دستمال sune dusmal : روسري‌هاي سفيد را سان دستمال مي‌گويند كه نوعروسان به سر مي‌گذاشتند. جنس آن از ساتن و يا از پارچه‌هاي نخي است.

 6- كلاه: كلاه در خانواده‌هاي مرفه براي پوشش سر استفاده مي‌شود. كلاه هم جنس و هم رنگ جليقه است كه دور تا دور آن يا جلو آن را سكه‌دوزي مي‌كردند. كلاه را زير لچک و كلاغي دستمال روي سر مي‌گذارند.

 7- چادر شب يا چاشو čâšu : يک نوع چادر به اندازه آن 2×2 متر كه به شكل مربع با زمينه رنگي قرمز و طرح چهارخانه است كه به آن سرخ چاشِو sorxečáršu نيز مي‌گفتند. چادر شب را به صورت سه‌گوش در آورده به كمر مي‌‌بندند، از چادر شب براي بستن بچه به پشت خود استفاده مي‌شود، كه به اين طريق كار كردن در شاليزار با وجود بچه آسان‌تر مي‌‌شد. چادر شب از مهم‌ترين تن‌پوش‌هاي زنان گيلاني است و جنس آن عموما از كرک يا ابريشم مي‌باشد.

 8- سان چاشو sânčâšu : يک نوع چادر مربع شكل از جنس نخي و به رنگ سفيد و چيت، كه به صورت سه‌گوش آن را به كمر مي‌بندند گوشه سوم اين چاشو را با نخ‌هاي رنگي گلدوزي مي‌كردند.

پوشاک گیلان          پوشاک گیلان

 

 پاپوش زنان:

1-گالشgâleš ، نوعي كفش لاستيكي كه، زنان اغلب در فصل پاييز و باراني استفاده مي‌كنند و به علت غير نفوذ بودن آب، هم اينک نيز مورد استفاده روستاييان گيلان مي‌باشد.

2-     دمپايي چوبي يا به اصطلاح ديگر كتلک Katelak ؛ اين نوع كفش از چوب مقاوم، توسط خراطان محلي تهيه و ساخته مي‌شود. كف و به اصطلاح تخته كفش بوسيله دو بند چرمي به قسمت مچ پا بسته مي‌شد و عموما زنان و دختران در محيط خانه و داخل روستا استفاده مي‌كنند.

گالش،نوعی کفش لاستیکی

پوشاک مردان

- سرپوش مردان

پوشاك مردان منطقه گيلان به قرار زير مي‌باشد:

1- كلاه پهلوي: همانند كلاه رضاخاني كه قسمتي از لبه كلاه به صورت نيم استوانه‌اي در روي پيشاني به صورت زايده و سايبان متصل است.

2- كلاه پوستي: به صورت كلاه با پوشش كرکي يا موي، (پشم) كه در فصل زمستان استفاده مي‌شود و به صورت آماده از باكو، آستارا تهيه مي‌گردد.

3 -كلاه كاموايي يا كلاه پشمي: از بافته‌هايي است، كه از شهر خريداري مي‌شود، جنس آن، كاموايي يا  پشمي به رنگ سفيد، قهوه‌اي يا سورمه‌اي است. اين سرپوش مخصوص ايام سرد سال مي‌باشد.

4- كلاه روسي: از جنس پارچه‌هاي پشمي و مخملي، كه در قسمت پيشاني داراي يک سايه‌بان نيز است. اين كلاه به نام كلاه لنيني يا كلاه پره‌دار paradâr نيز مرسوم مي‌باشد.

5- كلاه شاپو: به صورت نيم استوانه‌اي كه دورتا دور سر نيز داراي لبه است. اين كلاه توسط افراد ميانسال بيشتر استفاده مي‌شود. در سابق معمولا، خوانين استفاده مي‌كردند.

6- نمد كلاه: همانند عرقچين‌هاي مكه از جنس تور است و به صورت نيم استوانه‌اي كوتاه، كه در وسط سر قرار مي‌گيرد و امروزه استفاده نمي‌شود.

7- شل كلاه šale kola : جنس آن پشم گوسفند، داراي دو گوشه كه قسمت سر و گوش‌ها را مي‌پوشاند. شل كلاه را نيز مردان و زنان مي‌بافند.

تن‌پوش‌ مردان

1- پيراهن: پيراهني از نوع پارچه به نام زرجامه‌بند zarjâmebanad از روستاهاي اطراف ماسوله خريداري مييشود، اين تن‌پوش در زمستان مورد استفاده قرار مي‌‌گيرد.

اين پيرهن، داراي يقه گرد بدون برگردان و آستين راسته مي‌باشد كه به صورت پامچ يا بدون مچ دوخته مي‌شود، بعضي اوقات در طرفين پهلو داراي چاک بود. تقريبا بلنداي آن تا يک وجب بالاي زانو، و اگر چاک‌دار نبود تا روي كمر مي‌رسيد.

جلوي پيراهن نيز، يا درست از وسط سينه باز بود و يا گوشه سمت راست سينه را چاک داده مجددا سجاف دوخته، دگمه (پولک polka) مي‌دوزند. رنگ پيراهن سفيد، سورمه‌اي، قهوه‌اي روشن انتخاب مي‌شود.

نوعي ديگر پيرهن pirhan ، از جنس كرباس و چيت است كه از شهر رشت تهيه مي‌شود.

2- شلوار: شلوار مردان ساده و به صورت دم‌پا تنگ است، در قسمت كمر گشاد مي‌باشد، كه به ويسله بندي از جنس  پنبه‌، توسط زنان بافته‌ مي‌شود، به نام تومان بندي كه روي كمر محكم بسته مي‌شود. جنس شلوار از نوعي پارچه پشمي موسوم به چوخاشال است كه از روستاهاي اطراف خلخال و ماسوله تهيه مي‌گردد. اكثر شلوارهاي پشمي، در شهر توسط خياط‌هاي مردانه دوخته مي‌شود، بعضي اوقات نيز متمولين از نوعي پارچه‌هاي ابريشمي نيز براي دوختن شلوار مردانه استفاده مي‌كنند، رنگ شلوار غالبا مشکي است.

در حال حاضر استفاده از اين نوع شلوارها رايج نبوده، و فقط به صورت زير شلواري و پيژامه استفاده مي‌شود، جنس پارچه آن لطيف‌تر از پارچه‌هاي تيترون، چيت‌هاي ساده و راه راه است. و مردها از شلوارهايي به سبک امروزي با كمر، زيپ استفاده مي‌كنند.

3- جليقه: جليقه مردانه فاقد آستين و تقريبا كوتاه تا روي كمر مي‌باشد، جلوي آن به صورت يقه هفت بدون برگردان، و تقريباذ8 تا10 عدد دگمه بر روي آن دوخته شده است. در قسمت پشت نيز كه معمولا آستري از رنگ اصلي جليقه است، يا با دو عدد بند پارچه‌اي و سگگ به حالت چين‌دار درمي‌آورند. و يا اينكه در طرفين زير بغل با دگمه‌اي كه به كش متصل است و از زير آستر رد شده است، چين‌دار مي‌شود، روي كمر نيز دو عدد جيب در داخل آستر دوخته مي‌شود و قسمت پايين جلوي جليقه به صورت صاف و يا به صورت هفت مي‌باشد، جنس پارچه آن از نوع پارچه‌هاي پشمي در رنگ‌هاي تيره، و راه‌راه است. به اين تن‌پوش كلچقه kol čaqa در مناطق مركزي گيلان، همانند رشت و شفت مي‌گويند.

4- كت: كت مردان گيلان اصطلاحا چوخا coxâ ناميده مي‌‌شود، پارچه آن از روستاها تهيه مي‌گردد و از جنس پشم و موي بز و گوسفند تهيه و بافته مي‌شود.

 

پوشاک مردان

 

5- نيف تنه nif tanâ : اين تن‌پوش بدون آستين است، جلو باز و داراي چندين دكمه صدفي، داراي دو جيب در پايين دامن و بدون يقه است. نيف تنه داراي آستر و بعضا بدون آستر مي‌باشد.

پاپوش‌ها مردان و زنان گيلاني:

1- دوندي (دوبندي): همانند كفش‌هاي جديد از جنس رزين‌گاه rezingâ مي‌باشد، كه بعدها از جنس چرم‌هاي مصنوعي همانند كفش‌هاي شهري جايگزين آن شده‌اند.

2- گالش: اين كفش از لاستيک است و عموم مردم از آن استفاده مي‌كنند.

3- چوموش: از نظر شكل ظاهري به صورت كفش‌هاي معمولي است ولي در قسمت جلوي كفش تعدادي از چرم زيرين به سمت بالا برگشته است. سطح بالايي كفش، روي سينه پا نيز چرم يک تخته است. چرم به كار رفته در چوموش از پوست دباغي شده گاو و گوسفند است كه در طرفين پهلوي كفش در حلقه چرمي براي رد كردن نوار، بندي چرمي جهت محكم شدن كفش به پا دوخته شده است. معمولا چوموش را با استفاده از بندهاي باريک چرمي سوزن دوزي مي‌كنند.

4- قره‌داغي garadayi چوموش، همانند چوموش‌هاي معمولي بود، منتها با بند مي‌بستند. اين نوع چوموش مخصوص متمولين و خان‌ها بود.

5- پوتين يا كفش چسبک [časbak] : چسبک يا پوتين از جنس چرم است كه رويه آن مخملي يا ماهوتي مي‌باشد. رنگ چسبک مخملي يا ماهوتي مي‌باشد. اين نوع كفش را معمولا افراد مرفه و اعيان شهرهاي مورد نظر مييپوشند. چسبک جلوبندار بوده كه تا روي مچ پا قرار مي‌گرفت. اين كفش را در داخل منزل و مهماني‌ها مي‌پوشيدند لذا براي رفتن به مهماني آن را در داخل گالش مي‌پوشيدند و زماني ‌كه به محل مهماني مي‌رسيدند، چسبي را كه تميز مانده بود، از گالش در آورده و داخل منزل مي‌شدند.

6- پوتين گالش: پوتين گالش به همان اندازه و شكل گالش‌هاي معمول است و از آنجا كه پوتين يا كفش را درون آن مي‌كردند به آن پوتين گالش مي‌گفتند. پوتين گالش محافظ كفش يا پوتين در برابر رطوبت و گل و لاي بوده است.

7- دمپايي چوبي يا كتلک[katelek] : نوعي كفش محلي بوده كه در داخل روستا ساخته مي‌شد. ساخت اين كفش‌ها توسط خراطان محلي صورت مي‌گيرد. خراطان ابتدا تخته‌ها را به اندازه پاي افراد تراشيده، سپس به وسيله بندي به عرض حدودا دو سه سانتي‌متر و طولي تقريبا 15 سانتي‌متر تهيه كرده و دو سر آن را بوسيله كوبيدن ميخ به دو پهلوي كتلک تعبيه مي‌كنند. از اين نوع كفش‌ها براي طي مسافت‌هاي كوتاه داخل روستا استفاده مي‌شد.

8- پابذار [pâbezâr] : معمولا به كفش‌هاي ساده و معمولي كه از چرم يا لاستيک تهيه مي‌شدند، پابذار مي‌گفتند.

9- جوراب: يا اصطلاحا جوروف [jorof] به دو صورت پشمي، كاموايي و نخي مي‌باشد، جوراب‌هاي پشمي اغلب توسط گالش‌ها در ييلاقات و جوراب‌هاي كاموايي در داخل روستاها توسط زنان بافته مي‌شود. اين نوع جوراب را مردان در فصل زمستان براي گرم نگه‌داشتن پايشان مي‌پوشند.

جوراب‌هاي نخي نيز بيشتر در شهرها و در ميان افراد مرفه رواج دارد، هرچند كه مردان روستايي نيز در مهماني‌ها و رفت و آمدهاي خارج از روستا از آن استفاده مي‌كردند.

در گذشته مردم گيلان از ميان انواع پاپوش‌ها، بيشتر از گالش استفاده مي‌كردند و تهيه‌ يک جفت كفش مناسب براي همه مقدور نبوده است. لذا در موقع خريد چند شماره بزرگ‌تر از اندازه پايشان، كفش مي‌خريدند تا بتوانند براي چند سالي از آن استفاده كنند. در برخي از خانواده‌ها يک جفت كفش مورد استفاده تمامي اعضا خانواده قرار مي‌گرفت.

پوشاک كودكان:

لباس دختران شبيه به البسه مادران بوده است ولي در اندازه‌هاي خودشان، البته زنان گيلاني پوشاک مستعمل خودشان كه ديگر قابل استفاده از لحاظ قد نبود، براي دختر بچه‌ها استفاده مي‌كردند.

لباس پسران:

پسرها از سن3 الي4 سالگي پيراهن يقه گرد3 دگمه مي‌پوشيدند و شلوار آن‌ها نيز همان پيژامه مردانه بوده است. اكثر پسرهاي لاهيجان از سن10 الي12 سالگي همانند مردان كت و شلوار مي‌پوشند.

پوشاک نوزادان:

قبل از اينكه نوزاد به دنيا بيايد مادر يا مادرزن، از شهر پارچه‌هاي سفيد نخي كه به آن سان پارچه مي‌گفتند خريداري مي‌كنند و براي كود کلباس مي‌دوختند، گاهي هم لباس دوخته شده آماده براي نوزاد از شهر خريداري مي‌كردند.

پوشاک نوزادان:

1- پيراهن: معمولا دو دست پيراهن براي نوزاد مي‌دوختند. جنس آن از پارچه‌هاي كرباسي لطيف بوده است و معمولا يقه و دكمه دارد.

2- پيشاني‌بند يا پيشدود [pišdaved] : مقداري از پارچه را به شكل مستطيل مي‌برند و به پيشاني نوزاد مي‌بندند تا پيشاني آن پهن و قوس‌دار يا اصطلاحا وشته [vošte] نشود. دليل ديگر بستن پيشاني‌بند براي گرم نگه داشتن پيشاني در فصل زمستان است.

3- پيژامه: چون كودک را همواره در گهواره نگه مي‌داشتند معمولا يک دست پيژامه براي او مي‌دوختند.

4- قنداق: قنداق پارچه‌ چهار گوشي بوده كه نوزاد را تا 4 ماهگي درون آن مي‌پيچيدند. براي اين كار دست و پاي بچه را صاف كرده و سپس با يک بند پارچه‌اي آن را روي قنداق مي‌بستند كه به آن قناق‌بند [Qanâqband] مي‌گويند.

5- روسري يا لجک: معمولا براي نوزاد دختر مقداري پارچه را به صورت سه گوش بريده و از آن روسري تهيه مي‌كنند.

6- كلاه: كلاه را گاهي اوقات با پارچه دوخته و يا اينكه به صورت آماده از شهر خريداري مي‌كنند. سپس به دو گوشه كلاه دو نخ ابريشمي مي‌دوزند و زير گردن نوزاد مي‌بندند. كلاه را معمولا براي نوزاد پسر استفاده مي‌كنند.

7- سينه‌پوش: سينه‌پوش شبيه به يک نوع پيراهن بدون آستين، كه قسمت پهلوي آن باز است و توسط دو بند بسته مي‌شود. سينه‌پوش به شكل يقه هفت است و آن را زير لباس نوزاد مي‌پوشند تا نوزاد سينه پهلو نشود.

8- زيرپوش: زيرپوش نوزاد يقه‌گرد و بدون آستين است.

 

پوشاک عروس:

1- كفش: عروس معمولا، از پوتين يا نيم چكمه استفاده مي‌كند. نيم چكمه از چرم تهيه مي‌شود كه براق و مشكي است كه به آن ورني [verni] مي‌گويند. اين كفش‌ها از بازار خريداري مي‌شود. طبقات پايين جامه معمولا اين نوع كفش‌ها را از خانواده‌هاي مرفه به صورت امانت مي‌گرفتند و در مراسم عروسي، آن را مي‌پوشيدند و يا اينكه از گالش استفاده مي‌كردند.

2- جوراب: عروس جوراب سفيد بلند، كه تا زانو مي‌رسيد مي‌پوشيد.

3- سان شلوار: زير لباس عروس، سان شلوار مي‌پوشيدند. لبه اين شلوار سفيد رنگ را با نخ‌هاي رنگي گلدوزي مي‌كردند.

لباس عروس: لباس عروس به همان مدل پيراهن بلند دوخته مي‌شود. لباس عروس به رنگ سفيد يا صورتي است. آستين اين لباس بلند، و حاشيه آن را گلدوزي مي‌كنند.

 بعدها لباس عروس از تور و پارچه‌هاي ساتن سفيد به صورت آماده تهيه مي‌شد و آرايشگران زن آن‌ها را تهيه مي‌كردند و در روز عروسي آن را به تن عروس مي‌كردند. اين لباس تا يک روز در تن عروس مي‌ماند و پس از آن همراه با دستمزد و حق‌الزحمه به آرايشگر بازگردانده مي‌شد. اين نوع لباس عروس داراي آستين كوتاه بود و توسط يک دستكش بلند چرمي سفيد تا آرنج، دست عروس را مي‌پوشاند.

5- لباس زير: عروس زير لباس عروسيش، يک پيراهن بلند تا زير زانو مي‌پوشيد كه به آن پيرن خواب مي‌گفتند. اين پيراهن به صورت آماده از شهر خريداري مي‌شود.

6- روسري: روسري عروس سفيد است كه آن را به پشت‌سر گره مي‌زنند و يک روسري توربافت، داراي ريشه‌هاي بلند كه به آن دستمال لرزون مييگفتند، روي سر عروس قرار مي‌دادند تا صورت او در مقابل افراد نامحرم پيدا نباشد.

7- چادر: بعدها عروس علاوه بر روسري، چادر سفيد نيز بر سر مي‌كرد.

8- سان دسمال: روسري سفيد رنگي كه به آن، سان دسمال مي‌گويند و به كمر عروس مي‌بندند، تا افراد فاميل هداياي خود، درون آن قرار دهند.

معمولا عروس تا چند ماه پس از عروسي، لباس‌هاي سفيد از جمله كوتاه تامون، كوتاه پيرن، سان شلوار و لباس‌هاي كاملا سفيد مي‌پوشيد. در سال‌هاي قبل، نوعروسان با لباس‌هاي سفيد در بازار به راحتي از ساير زنان قابل شناخت بودند.

 

پوشاک داماد:

تهيه‌ كليه‌ لباس داماد بر عهده‌ خانواده‌ عروس مي‌باشد.

1- كفش: كفش داماد چاروق يا چاروخ كه از بازار تهيه مي‌شده است. افراد مرفه و يا كساني كه در شهر زندگي مي‌كردند كفش برقي كانادايي مي‌پوشيدند.

2-لباس داماد: در گذشته لباس داماد را مادر زن آماده مي‌كرد. كه همان پيراهن سفيد مردانه بوده است كه به دكمه‌هاي سرآستين و يقه‌ آن نيم سكه دوخته مي‌شد. سكه‌ها را به زرگري مي‌دادند تا آن را به شكل دكمه‌هاي پايه‌دار در آورد و زنجيري نيز به آن وصل ‌كند كه يک سر آن به شكل برگي كوچک به آن آويزان بوده است.

براي دوختن اين دكمه به لباس، ابتدا دكمه را روي لبه پيراهن دوخته و برگ را از جاي دكمه رد مي‌كردند و سپس دكمه يا سكه را در آخرين حلقه زنجير كه به برگ متصل شده بود قرار مي‌دادند. البته تهيه‌ اين نوع پيراهن براي داماد در خانواده‌هاي مرفه رايج بوده است.

كت و شلوار داماد نيز مشكي است كه پارچه‌ آن را از بزازي‌ها خريداري مي‌نمايند و توسط خياطان دوخته مي‌شود. پارچه‌ معروف براي دوخت كت و شلوار داماد، از جنس پارچه‌ مرغوبي، معروف به مارک سه‌هزارو يک يا اصطلاحا سزاريک [sevâryek] بوده كه هر كس سعي مي‌كرد از اين نوع پارچه كت و شلوار تهيه كند. حتي كساني كه عروسيشان به سرعت و با عجله برگزار مي‌شد و فرصت كافي براي دوخت آن نداشتند، سعي مي‌كردند از سمساري‌ها به صورت آماده، اين مارک كت و شلوار را براي خود تهيه كنند.

پوشاک در مراسم عروسي و ديگر جشن‌ها:

در گذشته مردم لاهيجان هميشه يک دست لباس نو را براي شركت در مهماني‌ها و جشن‌ها براي خود كنار مي‌گذاشتند و از آن‌ استفاده نمي‌كردند. لباس زنان سفيد، و لباس مردان نيز همان پيراهن و كت وشلوار و كلاه مي‌باشد.

پوشاک در مراسم عزاداري: در عزاداري اشخاص و عزاداري ماه محرم، مردم لاهيجان لباس معمول و رنگي خود را مي‌پوشند. زنان، جوراب مشكي بلند را روي شلوار مي‌پوشند و چادر مشكي بر سر مي‌گذارند. در هر صورت چه مرد و چه زن در مراسم عزاداري لباس نو استفاده نمي‌كنند.

 

لباس كار مردم گيلان

معمولا براي لباس كار در كشاورزي، با‌غداري از لباس‌هاي مستعمل و كهنه استفاده مي‌كنند. زنان در فصل كار كشاورزي، براي حمل ساقه‌‌هاي برنج بر روي سر، يا برداشتن قسمت‌هاي جوانه برنج مزارع، از وسيله‌اي پارچه‌اي و بعضا از نوع حصيري كه به صورت حلقه مي‌باشد و به كلمو kalmo موسوم مي‌باشد، استفاده مي‌كنند، حتي از اين وسيله، به‌عنوان ساک دستي نيز استفاده مي‌شود.

1- در هنگام كار در مزارع، روي شلوار و دامن نوعي شلوار كه همانند پيژامه‌ معمولي با دمپاي تنگ است بر تن مي‌كنند كه به پاچارو pâcaro موسوم مي‌باشد، با پوشيدن اين شلوار خطر نفوذ حيوانات داخل آب به قسمت‌هاي بالاي بدن كم‌تر مي‌شود.

2- مردان در هنگام كار كشاورزي (آبياري- شخم‌زني) از چكمه‌هاي لاستيكي نيم ساق و يا تا بالاي ران استفاده مي‌كنند، البته در سابق معمول نبود و مردها نيز از نوعي پاچاروي مردانه كه روي شلوار كار مي‌پوشيدند، استفاده مي‌كردند.

3- در هنگام درو محصول از نوعي كلاه حصيري، كه مانع تابش نور خورشيد به صورت مي‌شود، استفاده مي‌كنند.

4- لباس كار صيادان عبارت است از شلوار چكمه‌دار و پيش‌بند‌دار كه توسط دو عدد بند چرمي- لاستيكي بر روي سينه بسته مي‌شود. اين لباس اصطلاحا، قوجان شلوار gojânšalwâr ناميده مي‌شود كه از زايده‌هاي لاستيک و توپي لاستيک تهيه مي‌شود، دوزندگان آن با استفاده از چسب مخصوص قسمت‌هاي مختلف را به يكديگر وصل مي‌كنند.

5- چكمه مخصوص ماهيگيري تا بالاي ران است و در قسمت طرفين پاها حلقه‌هاي دارد كه با رد كردن بندهاي نايلوني به كمر شلوار وصل مي‌شود كه اصطلاحا فوكا fokâ ناميده مي‌شود.

 

پوشاک در باورهاي مردم گيلان

- لباس مرده نبايد تا 3 روز پس از مرگش در خانه باشد، به همين دليل لباس كهنه او را بعد از مرگش سوزانده و لباس نو آن را به افراد مستحق و فقير مي‌دادند. اگر فرد لباس نو نداشت از بازار يک دست لباس تهيه كرده و به فرد مستمند مي‌دادند چرا كه معتقد بودند  مرده در آن دنيا بايد لباس داشته باشد.

- هيچ‌گاه لباس نو را براي اولين بار در مجالس عزا نمي‌پوشيدند.

- هيچ‌گاه لباس را پشت و رو نمي‌پوشيدند و اين عمل را بد مي‌دانند، زيرا معتقدند، فقط كفن مرده را پشت‌رو مي‌پوشند، انسان زنده نبايد لباسش را به صورت پشت و رو بپوشد.

- خياط معمولا در روزهاي جمعه پارچه لباس را برش مي‌داد، تا در آمد خوبي داشته باشد.

-در گذشته مردان زمان كه شلوار نو مي‌خريدند رو به قبله و به صورت نشسته، آن را مي‌پوشيدند، سپس بلند شده و كمربند آن را مي‌بستند.

- ماه‌هاي صفر را براي دوخت لباس بد مي‌دانند و مي‌گفتند اين ماه براي لباس دوختن سنگين است.

- اگر كفششان به صورت لنگه به لنگه كنار هم قرار مي‌گرفت، مي‌گفتند امروز روز بدي است.

- براي اداي احترام به مهمان، در هنگام خارج شدن مهمان از منزلشان، كفش او را برعكس قرار مي‌دهند.

- معمولا در مكان بسته يا زير سقفي كه قرار مي‌گيرند، كلاه را از سرشان بر مي‌دارند و اين عمل را نوعي احترام به افراد حاضر در آن مكان مي‌دانند.

- معمولا براي فردي كه لباس نو مي‌خريد، از اين واژه استفاده مي‌كردند:

تي‌همراهانه [ti hamrâ hâna] يعني به تو مي‌آيد.

-اگر كسي كفشش را لنگه به لنگه مي‌پوشيد، بد مي‌دانستند و مي‌گفتند آمد نداره [âmad].

نحوه‌ شستن لباس: لباس را با آب گرم و صابون مي‌شستن

از جمله ابزارهاي وابسته به پوشاک مي‌توان به انواع پارچه‌هاي نخي، پشمي، ابريشمي و نمدي اشاره كرد كه هر خانواده به فراخور وضعيت مالي خود تهيه و نسبت به دوخت و دوز پوشاک خانواده اقدام مي‌كرند. اشيا‌اي همانند؛ سكه، دكمه‌هاي صدفي، قيچي و انواع سوزن و نيز چرم و پلاستيک و لاستيک به پوشاک مرتبط و در زمان لازم مورد استفاده قرار مي‌گرفتند.

تمام مراحل تهيه البسه محلي، در منازل روستاييان و يا ساكنان شهري صورت مي‌گيرد. تهيه پشم در خود محل، تهيه پارچه‌هاي كرباسي و نيز ريسندگي پشم و پنبه و غيره توسط زنان در داخل مساكن انجام مي‌شود. البته براي مردان، خياط‌هاي مردانه وجود دارد كه خارج از محيط خانه است و معمولا در حاشيه خيابان دكاني دارند و مشتري‌ها را در آنجا پاسخگو مي‌باشند.

اكثر پوشاک ذكر شده در منطقه گيلان، به دست زنان و نيز مردان تهيه مي‌شود. تهيه پشم و پنبه، ريسندگي و بافندگي و نيز دوخت و دوز بر عهده مصرف‌كنندگان مي‌باشد..

از مهم‌ترين شاخص‌هاي پوشاک گيلان به خصوص پوشاک زنان پوشش كامل بدن، تنوع رنگي و جنس و از همه مهم‌تر سادگي در پوشش است. تنوع رنگ پوشاک گيلان برگرفته از شرايط اقليمي منطقه است كه بي‌تاثير در نوع پوشاک نبوده است. يکي از ديگر شاخص‌هاي پوشاک و پاپوش منطقه گيلان، تهيه پوشاک از مرحله ابتدايي (يعني توليد پشم و پنبه) تا مرحله دوخت و دوز، بر عهده خود اهالي بوده است و از اين نظر خودكفا بوده‌اند.

پوشاک مشابه گيلان، پوشاک گلستان و مازندران است كه تقريبا از لحاظ جنس، فرم و شكل شبيه به همديگر مي‌باشد. براساس مطالعات انجام شده در متن بعضي از مردم‌نگاري‌هاي مازندران و گلستان، مي‌توان نمونه‌هاي مشابه فراواني از پوشاک محلي يافت كه البته شايد اسم آن متفاوت باشد اما شكل و فرم و نيز جنس و رنگ آن، بسياري اوقات شبيه به هم است. و اين بدين علت است كه حوزه فرهنگي اين مناطق بسيار شبيه به هم مي‌باشد.