کلاه بختیاری
- Hits: 18999
- دسته: مهارت دست بافته های سنتی
در ابتدا، خوانين کلاه سفيد رنگ خسروي به سر ميگذاشتند و کلاه ديگران مشکي بود، اما بعد از اينکه رضا شاه آنان را تخت قاپو کرد، آنان را نيز از پوشيدن لباس بختياري نيز منع کرد، به همين دليل به مرور زمان کلاه سفيد جاي خود را به کلاه سياه مردم عادي داد. امروزه، ديگر کودکان کلاه سفيد خسروي به سر ميگذارند. کلاه خسروي همانطور که از نامش پيداست، طرحش از کلاه خسروان، پادشاهان ساساني است که اين خود نشان دهنده، قدمت تاريخي فرهنگ منطقه ميباشد.
اسناد و مدارک مربوط به قبل از جنگ جهاني اول، کلاههاي استوانهاي خيلي بلندي با انتهاي صاف را نشان ميدهد که به طور مستقيم روي سر گذاشته ميشود تا روي گوشها پايين ميآيد.
تا حدود سال 1880م کلاه خوانين غالبا سفيد و کلاه ديگران سياه بوده است. در اوايل قرن بيستم فقط کلاه سياه وجود داشته است.
امروزه تنها دو نوع کلاه رايج است، يکي کلاه مشکي که شکل استوانهاي دارد و بيشتر بزرگان ايل و کساني که از طبقه رعيت و برزگر نيستند از آن استفاده ميکنند، که طول ارتفاع آن 12 سانتيمتر و گاهي بيشتر است. کلاه مذکور را (کلاه خسروي) kolah – xosravi مينامند.
بختياري يکي از ايلهاي بزرگ کشور و شاخه اي از لران هستند، که در تاريخ عشاير ايران به "لر بزرگ" مشهورند و قلمرو آنان منطقه بختياري ميباشد.
کلاه بختياري از نمد تهيه ميشود. لبه يا بلندي آن از کلاه لرها کوتاهتر است و اغلب به رنگ سياه و گاه رنگهاي سفيد، شتري و قهوهاي تهيه ميشود.
کُلَه(کلاه) kolah
مردان بختياري روي سر کلاهي از نمد ميگذارند که (کُلَه) ناميده ميشود.
اسناد و مدارک مربوط به قبل از جنگ جهاني اول، کلاههاي استوانهاي خيلي بلند با انتهاي صاف را نشان ميدهد، که به طور مستقيم روي سر گذاشته ميشود تا روي گوشها پايين ميآيد.
تا حدود سال 1880م کلاه خوانين، غالبا سفيد و کلاه ديگران سياه بوده است. در اوايل قرن بيستم فقط کلاه سياه وجود داشته است.
رنگ کلاه شوکَلَه (شب کلاه) زرد يا نخودي بوده و شکل نيم دايره دارد. برخلاف کلاه خسروي که خشک و انعطاف ناپذير است اين کلاه نرم بوده و براحتي قابل تا شدن مي باشد. به علت دارا بودن اين خصوصيت و نيز رنگ زرد چرک تاب آن بيشتر مورد استفاده چوپانان و برزگران قرار گرفته است و چون چوپانها هنگامي که گله را براي چرا به کوه ميبردند، مجبور بودند شب را نيز در کنار گله باشند اين کلاه را از سر بر نميداشتند، به شب کلاه معروف شده است.
در مناطق ناهموار، که کشت به صورت ديم انجام ميگيرد و در هنگام برداشت محصول استفاده از کنک براي حمل محصول به خرمن ضروري است. براي جلوگيري از وارد شدن فشار به جمجمه، استفاده کننده از شو کُله جنبه همگاني پيدا ميکند.
کلاه در ميان مردان بختياري علاوه بر حفاظت از سر، جنبههاي استفاده ديگري نيز دارد. از جمله با پرتاب کردن آن به طرف گوسفند متمرد ميتواند؛ بي آنکه خود را به زحمت اندازد گوسفند را به طرف گله باز گرداند. علاوه بر اين نوعي کيل نيز محسوب ميشود و گاهي براي مشخص کردن ميزان با به عنوان مثال ميگويند:
(دو کله يا بيست کُلَه گندم)
بيشتر مردان بختياري که دايما در سفر و از اين سوي به آن سوي رفتن هستند. در ته کلاه خود يک سوزن و مقداري نخ که به آن متصل است فرو ميکنند. در اين باره ضرب المثلي نيز دارند که ميگويد، " مرد بايد هميشه دوزنده، سوزنده و برنده به همراه داشته باشد" و خود را موظف ميدانند که همواره علاوه بر نخ و سوزن يک چاقو و کبريت به همراه داشته باشند.
در حال حاضر کلاه و حتي لباس مردان بختياري، ديگر نشان دهنده سلسله مراتب اجتماعي نميباشد و هر کسي بنا به استطاعت مالياش ميتواند از هر کلاه يا لباسي استفاده کند. ليکن آنچه مسلم است و در ادبيات بختياري نيز به وضوح مشاهده ميشود، در گذشته کلاه مهمترين نشانه پايگاه اجتماعي مرد محسوب ميشد. به عنوان مثال دختري که از طبقه با اصل و نسب ايل به حساب ميآمد، نميتوانست با پسر رعيت که نشان طبقه از کلاه زرد يا شوکُلَه بود ازدواج کند و بيت زير شاهد بر اين ادعاست:
دالُو دَردِ گرِات چي بُز کني زور نکِشتي شيمه کُنُم جِقِلِه کُلَه بور
پير زن دردي بگيري که مانند بز صدا بدهي – چرا که نگذاشتي به پسر کلاه زرد شوهر کنم.
مواد لازم براي تهيه کلاه عبارتست از: ترکيب کرک، صابون و مالش دادن آن توسط نمد مال که منجر به ساخت و پرداخت کلاه نمدي به شکل استوانهاي کوچک و يا نيم دايره به ضخامت 4 الي 6 ميليمتر ميگردد.
کلاه مالي، يکي از هنرهاي سنتي استان چهار محال بختياري است که همچون نمد مالي اختصاص به شهر کرد و بروجن (از شهرستانهاي استان چهار محال و بختياري) داشته و به صورت فاميلي تداوم يافته است. کلاه مالان امروز به ساخت و پرداخت دو نوع کلاه محلي ميپردازند :
1- کلاه سياه رنگ (خسروي) 2- کلاه معمولي (کلاه زرد)
کلاه سياه(خسروي): کلاهي است سياه رنگ و استوانهاي، شکل به ارتفاع 10 الي 12 سانتيمتر و ضخامت 4 الي 6 ميليمتر و بهترين نوع آن کلاهي استکه از کَز(کرک بز) ساخته شده باشد.
کلاه زرد(شب کلاه): که از رنگهاي قهوه اي، نخودي و سفيد تهيه ميشود و گاهي کلاههاي کوچک بچهگانه که به وسيله رنگهاي گوناگون منقش شده است نيز توسط کلاه مال تهيه ميگردد.
براي ساخت کلاه نمدي از کُرک بز استفاده ميشود. امروز به دليل کوچک بودن کرک بز، پشم هم استفاده ميشود. بهدين ترتيب که، بعد از حلاجي کردن کُرک، به اندازه نياز مقداري از آن را با آب و صابون مخلوط کرده و در درون ساجي (نوعي ظرف مخصوص کلاه مالي saj) که برروي اجاقي روشن قرار دارد ريخته و کاملا مالش ميدهند. کلاهمال همانطور که بر روي زيراندازي کنار اجاق نشسته، مشغول مالش با دو دست و آماده سازي کلاه ميشود. اين کار تا زماني که نمد داراي شکلي مُدور و مستحکم و چسبلازم گردد، ادامه مييابد. پس از اتمام کار مالش، ساخت کلاه مزبور را جهت از بين بردن آب و صابون موجود در کلاه، آن را شسته و آنگاه با شاخه، موها و کرکهاي اضافي کلاه را ميگيرند.
در صورت تهيه و ساخت کلاه معمولي (شب کلاه) نمد را که اکنون شکل نيم دايره به خود گرفته است، در عرض قطر مرتبا در جهات مختلف آن تا زده و مالش ميدهند. مدتي بعد کلاه آماده مرحله رنگرزي شده که معمولا رنگ اين نوع کلاهها نخودي است.
براي تهيه کلاه خسروي بعد از شستشو، آنها را قالب ميگيرند که در اصطلاح محلي اين کلاههاي قالب گرفته را «انگاره»Engareh مينامند.
انگارهها را بعد از اينکه کاملا خشک شدند، براي اينکه آنها را به رنگ مشکي در بياورند کمي زاج سياه در آب ريخته و کلاه را در آن ميجوشانند و رنگ مورد نظر را به دست ميآورند.
عمل رنگرزي فقط در مورد کلاه خسروي و ديگر کلاههاي رنگي انجام ميگيرد.
شب کلاه، نيازي به رنگرزي ندارد و در اصطلاح رنگش «سرخود» ميباشد.
بعد از طي مرحله رنگرزي و شستشوي کلاه، جهت خارج ساختن آب سياه آن، کلاه را بر روي ساج کمي مالش داده و مجددا قالب ميگيرند. کلاهمال به وسيله سنگ مهره، روي کلاه را صيقل ميدهد تا ناصافيهاي آن گرفته شود. بعد از طي اين مرحله کلاه آماده استفاده و عرضه به بازار است. لازم به ذکر است که کلاهمالان اکثرا جنس خود را مستقيما به دست خريدار ميدهند و اين کار بي واسطه صورت ميگيرد.
کلاه خسروي به دليل مشکلتر بودن تهيه آن و همچنين استفاده از کرک مرغوب در ساختنش از کلاه زرد(شب کلاه) قيمت بيشتري دارد و گاه تا دو يا سه برابر قيمت کلاه خسروي بيشتر است.
کلاه بختياري (kola ):
سرپوش مردان بختياري کلاهي نمدي است به رنگهاي مشکي، قهوهاي روشن و تيره و سفيد که به آن کلاه خسروي هم گفته ميشود.
امروزه دو نوع کلاه وجود دارد همانطور که اشاره شد يکي کلاه خسروي و ديگري شب کلاه ميباشد. کلاه خسروي که سياه رنگ وبه شکل استوانه است و انتهاي آن اندکي بر آمده ميباشد و از ارتفاع آن نسبت به کلاههاي قديمي به طور محسوس کاسته شده است(حدود 12 سانتيمتر). شب کلاه «شوکله shaw kola » را مردهاي جوان، مجرد و اشخاص ديگر حين کار بر سر ميگذارند. اين کلاه از يک نمد ضخيمتر ساخته ميشود، که معمولا رنگ آن قهوهاي روشن يا قهوهاي تيره است. شکل آن نيمکره و معمولا شکل سر را به خود ميگيرد. اين کلاهها سر را در مقابل سرما و آفتاب حفاظت ميکنند و چوپانها وقتي شبها در زير ستارگان آسمان ميخوابند، سر را بر روي قطعه سنگي ميگذارند و با همين کلاه ميخوابند (اسم شب کلاه از همين جا آمده است). کلاه را معمولا از نمدمال که صنعتگر و در ساختن اجناس نمدي متخصص است خريداري ميکنند. کارگاههاي توليد کلاه نجف آباد مشهورتر است. ضخامت کلاه بايد حدود 5 ميليمتر وجنس آن مرغوب و خيلي نرم باشد. کلاه خسروي نسبت به ديگر کلاههاي مشابه، از ارتفاع و مرغوبيت بيشتري برخوردار است. نوع قرار گرفتن آن بر سر، خود نماد و نمود واکنشهاي فرد پوشنده است. هنگامي که کلاه را در انتهاي سر ومايل به عقب قرار ميدهند، نشانه حرکت است. هنگامي که آن را بربالاي پيشاني و به گونهاي که پيشاني را بپوشاند قرار دهند، نشانه ناراحتي يا سوگواري است. در مجالس کلاه عموما به سمت چپ يا راست قرار ميگيرد . برقسمت سقف و فوقاني کلاه معمولا سه سوراخ به عنوان هواکش و جلوگيري از تعرق تعبيه مي کنند. گاه براي جلوگيري از چرک شدن و تعريق کلاه داخل آن را با پارچهاي که به آستر معروف است ميپوشانند.
ارتفاع استوانه کلاه متفاوت است اما به نظر ميرسد، کلاه بزرگ نشانه تشخيص براي صاحب آن است.
کلاه خسروي سياه رنگ مخصوص مردان و افراد مسن ميباشد، کلاه زرد که آن نيز مخصوص افراد مسن است و ديگري کلاه پشمي که در ساليان اخير مرسوم شده است.
استفاده از کلاه خسروي در مناطق بازيافت و اردل کاملا رواج داشته و جايگاه خود را کاملا حفظ نموده ولي در لردگان کاملا منسوخ شده است. در روستاي چاهگاه لردگان، کلاه خسروي در گذشته نيز وجود نداشته و فقط کلاه زرد به سر ميکرده اند.
کلاه نمدي يا کلاه خسروي (به ترکي بورک bork) به رنگ مشکي است که از کرک ماليده ساخته ميشود. اين کلاه ساده و بدون هيچگونه طرحي ساخته ميشود. کارگاههاي کلاه مالي در شهرکرد مستقر هستند.
در بروجن تقريبا حدود ده مغازه نمد مالي و کلاه مالي وجود دارد، گزارشي از يک مغازه نمد مالي از يک استاد کار با تجربه به همراه مراحل مختلف :
خسرو صابريان 59 ساله، پدرش هم استاد بوده و او شاگرد پدرش بوده، او ميگويد کلاه هاي بختياري در ايران بيش از 500 سال قدمت دارد، از زمان ناصرالدين شاه مرسوم بوده است.
مراحل مختلف کلاه نمد مالي:
ابتدا کرک بز که، مهمترين ماده تشکيل دهنده کلاه است را به وسيله کمان حلاجي ميکنند. بعد آن را روي تابه بزرگ که توسط آتش داغ شده ميريزند و مالش مي دهند و بعد آن را پهن ميکنند. اندازه کلاه در اين مرحله محک زده ميشو.د بعد که کرکها صاف شد و به شکل کاملا دايرهاي شکل درآمد آن را از تابه خارج ميکنند. براي ساختن يک کلاه بايد 3 عدد از اين دايرههاي پشمي تهيه شود. هر کلام از آنها در پايان، قسمتي از کلاه را تشکيل ميدهند. اين سه قسمت عبارتست از: طاقه کلاه، لبه کلاه و دم کلاه که وسط دايرهاي که متعلق به لبه کلاه ميباشدريال بايد يک سوراخ ايجاد شود که اين سوراخ در آخر همان دهانه کلاه خواهد شد.
بعد هر يک را به صورت جداگانه روي همان تابه بوسيله آب و صابون ميماليم و ناهمواريهايشان را هموار ميکنيم و لايهها را هم به اين صورت قرار مي دهيم:
يکي از دايرهها که از همه بزرگتر است و طاق کلاه ميباشد، اولين لايه را تشکيل ميدهد. بعد لايه دوم که دم کلاه است (به وسيله يک سکه که ما بين اين دو قرار داده ميشود و به وسيله لبه اولي، روي لبههاي دومي را ميوشاينم برآمده شود و بعد سومي که وسطش سوراخ دارد و لبه کلاه به حساب ميآيد.
وزن کلاه ها که بستگي به ضخامت آن ها دارد بين 50 تا 150 گرم است که به کلاههاي 50 گرمي ساقه کوتاه و به کلاههاي 150 گرمي ساقه بلند ميگويند و کلاهها در سه رنگ : مشکي ، نخودي، قهوهاي عرضه ميشود.
بعد آن سوراخ را به وسيله دست گشادتر کرده و کلاه را بر ميگردانيم و به مدت نيم ساعت باز بوسيله آب و صابون ميماليم. بعد به وسيله حرارت، موها و کرکهاي اضافي را از بين ميبريم و به اصطلاح ميپردازيم و اگر اين کار انجام نشود سطح و رويه کلاه زبر و خشن ميشود.
بعد از انجام اين مرحله، دوباره به وسيله کف صابون به مدت نيم ساعت عمل ماليدن انجام ميشود، سپس دو دست را داخل دهنه آن کرده و ميچرخانيم تا فرم کلاه را به خود بگيرد و بعد دوباره به بوسيله آتش پرز گيري ميکنيم (يعني موهاي زايد را جدا ميکنيم) و بعد آن را پهن و به وسيله تيغ مخصوص دوباره موهايي که از بين نرفتهاند را جدا ميکنيم.
آن را در قالب چوبي يا سنگي کرده و بوسيله يک سنگ صاف سطحش را کاملا صاف ميکنيم تا اگر چنانچه ناهمواري در آن وجود دارد صاف شود و کاملا به شکل قالب درآيد. بعد به وسيله سنگ پا، مجددا روي آن ميکشيم تا موهاي زايد به طور کامل از بين برود، بعد از اتمام همه اين مراحل نوبت به رنگ کردن آن ميرسد که ما براي مثال يک کلاه را به رنگ مشکي در آوريم.
بعد از اين که مرحله ماليدن کلاه تمام شد و کرک شکل کلاه را به خود گرفت، کلاهها به رودخانه برده ميشوند تا کف صابون از آنها خارج شود. بعد دوباره آنها را قالب زده و در حرارت آفتاب خشک ميکنيم. هنگامي که تعداد آنها به 40 عدد رسيد آن را با پوست انار رنگ ميکنيم و بعد از خشک شدن کلاه، دوباره رنگش ميکنيم. در مرحله بعدي کلاه را در يک ديگ آب رنگ کني ريخته، ميگذاريم به جوش بيايد و کمي زاج سياه فرنگي در آب ميريزيم. پس از اينکه کلاهها به مدت 3 ساعت با زاج سياه فرنگي جوشيدند و رنگ مشکي به خود گرفتند، آنها را دوباره در آب رودخانه قرار ميدهيم تا زاجش خارج شود و بعد آنها ترا در برابر حرارات و نور خورشيد قرار ميدهيم تا آبش تبخير شود و مجددا آنها را در تابه مياندازيم و پوست بادام به آنها ميماليم. سپس نوبت مرحله آهار زدن ميرسد. براي زدن آهار آنها را در قالب سنگي قرار ميدهيم تا چروکهايش صاف شود، بعد از اين که کاملا صاف شدند، آنها را از قالب خارج ساخته و دوباره جلوي آفتاب ميگذاريم. سپس براي صاف شدن لبه کلاه به وسيله حرارت آنرا مي سوزانيم تا کاملا صاف و يکنواخت شود بعد از آن بوسيله ليف صابون پرداختش ميکنيم و سپس آن را حرارت ميدهيم تا موهاي زايد کرک که روي کلاه مانده از بين برود. بعد کلاه را با کيسه حمام تميز ميکنيم و داخل آن را مهر ميزنيم و روزنامهاي دورش مي پيچيم تا براي فروش آماده شود. بيشتر خريداران را عشاير بختياري تشکيل ميدهند.
براي ساخت کلاه نمدي از کُرک بز، پشم، آب، صابون، رنگ و زاج سياه و وسايلي از قبيل : ساج(نوعي ظرف مخصوص کلاه مالي saj) ، اجاق ، شاخه (با شاخه موها و کرکهاي اضافي کلاه را ميگيرند) ، قالبها براي قالبگيري و سنگ مهره استفاده مي شود