منبت سنتی
- Hits: 22841
- دسته: مهارت آثار چوبی
در ايران باستان بر طبق مطالعات گيرشمن، مردمان بومی ايران که قرنها قبل از مهاجرت آرياييها در ايران میزيستند، در حدود 4200سال قبل از ميلاد مسيح، چوب را در کلبه سازی خود به کار ميبردند.
کهنترين مجسمه انسانی که در فلات ايران(کاشان) پيدا شده، مجسمه کوچکی است از جنس استخوان که به جای دسته چاقوی سنگی به کار میرفته است.اين مجسمه استخوانی متعلق به 6200 سال پيش میباشد.
قطعه چوبی که در مناطق مربوط به دوره نئوليتيک(300 سال ق.م) در اطراف فسا توسط موزه پاريس بهدست آمده و گونه آن توسط آزمايشگاه چوب شناسی دانشکده منابع طبيعی گلخونک تشخيص داده شده است، نشان میدهد که در آن زمان نيز مردم اين سرزمين از چوب برای ابزار و... استفاده میکردند.
از اوايل نيمه هزاره سوم قبل از ميلاد، ايلامیها صندلیهايی با پشت نردبانی داشتند، شايد آنها اين صندلیها را برای جشنها يا تاجگذاری استفاده میکردند. اطن، تنها نمونه آشنا از لوازمی است که از قرون اوليه تمدن در ايران باقی مانده است.
ستونهای عظيم تخت جمشيد از تيرهای چوبی پوشيده شده بود و همين تيرها بود که سوزينه آن آتش سهمگين گشت و داريوش نيز در سنگنبشتههای خود مینويسد: «چوب يکا را، از قندهار و کرمان آوردم» يکا، درختی است که امروزه در مناطق جنوب هيماليا در هند و پاکستان(يا قندهار باستان) و بلوچستان مکران(يا کرمان) ايران میرويد. تخت داريوش آنچنان که در نقش برجسته تخت جمشيد ديده میشود، از چوب خراطی بوده وهمچنین از گورهای« پازيريک» نيز بشقابهای چوبی مخصوص اهدا نذورات بهدست آمدهاست.
از دوران اشکانی وساسانی آنچه که از منبت در دست میباشد، محدود به فرمهای ساخت وساز نباتی حجاری شده بر صخرهها و ستونهای سنگی است، که با توجه به مشابهت عين به عين با ساخت وسازهای شيوه کندهکاری چوب، میتوان اذعان داشت که همزمان آثار نفيس چوبی نيز توليد میشده که متاسفانه نمونهای در دست نيست.
از ظهور سلجوقيان تدريجا استفاده از چوب شکل عوض کرده و کندهکاری روی چوب دوباره مرسوم شد. که نمونههای معدودی از هنر چوب اين دوره در دست است. از اين نمونهها میتوان به دو قطعه از يک منبر ساخت قرن 12م يعنی حدود اواخر دوره سلجوقيان اشاره نمود، که نشان میدهد، تزيين چوب با گل و بوتههای برجسته و فرورفته(شبيه منبت امروزی)رواج داشته است.
آثار منبتکاری در دوره چنگيز و تيمور، نسبتا بيشتر است و نقوش ايرانی و طرحهای چينی فراوان به چشم میخورد، از آثار اين دوره میتوان، منبر مسجد نايين به تاريخ سال 711ه.ق و با اشکال هندسی و برگهای مدور تزيين شده را نام برد.
در عصر تيموريان، شيوه منبتکاران دوره مغول ادامه يافت و از نمونههای خوب اين دوره دو لنگه در متعلق به نيمههای دوم قرن پانزدهم ميلادی(قرن نهم ه.ق) قابل توجه است، که در موزه متروپوليتن نگهداری میشود.
در دوره صفوی با توجه به اينکه ساخت ابنيه مذهبی و نيز کاخهای سلطنتی در ايران افزايش چشمگير و محسوسی يافت، عده زيادی از هنرمندان به اصفهان، که مرکز کشور بود و اکثرا ابنيه مورد اشاره در آن احداث میشد، روی آوردند. تجمع اين هنرمندان در يک نقطه که تبادل تجربيات از اولين برآيندهای آن بود باعث شد، تا آثاری ماندنی واعجاب انگيز بهوجود آيد.
در دوره زنديه وقاجار، منبتکاری رو به انحطاط رفته و ساختن درهای منبت و قطعات بزرگ جای خود را به قطعات کوچک مانند رحل قران و قاب آيينه داد.
به دنبال حمله افغانها به ايران و پس از آن درگيریهای سياسی که عرصه را بر هر نوع فعاليت سازندهای محدود میکرد؛ هنرمندان و صنعتگران منبتکار تدريجا پراکنده و جذب مشاغل غير تخصصی شدند و آن عدهای هم که هنوز به کار اشتغال داشتند و با سماجت میکوشيدند تا جلوی مرگ اين هنر ارزنده را بگيرند، مجال چندانی برای فعاليت در رشته هنری خود نداشتند. در اين زمان آباده (از توابع استان فارس، تنها مرکز تجمع منبتکاران کشور به حساب میآمد.)
در حال حاضر منبتکاری در گوشه و کنار ايران رواج دارد و میتوان گفت که در شهرههای تهران، اصفهان، شيراز، کرمانشاه، آباده، گلپايگان، قم، مشهد، ملاير، رشت، تويسرکان و اروميه نسبتا فعالتر میباشند.
منبت ماخذ از تازی_آنچه سبب روييدن گياه گردد و نقشهای برجستهای به شکل گل و گیاه و جز آن که بر روی چيزی نقش کنند و هر آنچه در وی کندهکاری کرده باشند، خواه چوب باشد يا جز آن (نفيسی_علی اکبر)
از توضيحات فوق میتوان نتيجه گرفت، که منبت به معنای کندهکاری روی چوب نيست؛ بلکه به تنهايی شيوهایی از ساخت وساز است و بر سه پايه رويش، گردش و تصاعد استوار است، که منشا آن از نباتات در طبيعت است.
منبت نسبت به قابليتهايی که دارد، میتواند کارايی زيادی در آرايههای چوبی داشته باشد و به تنهايی توانايی آن را دارد که تمامی فضاهای خالی يک سازه چوبی را با حفظ اصول و تناسبات خاص خود پر کند و از آن در آثار بسيار کوچک و تزيينی تا کارهای بزرگ و کاربردی میتوان استفاده کرد.
شايد به خاطر همين خصيصه است که امروزه کارشناسان فن، منبت را کندهکاری مختص چوب میدانند و مردم بهطور عام اين امر را پذيرفتهاند، در صورتی که منبت شيوهای از نگرش سه بعدی است، که علاوه بر چوب میتواند در هنرهايی مانند حجاری و گچبری و... نيز اجرا گردد.
از اين رو در آباده هم منبت را از نظر معنا همان چيزی میدانستند و میدانند که در حال حاضر نيز مرسوم است، شايد به اين دليل این که نوعی رويانيدن احجام و نقوش زيبا روی چوب است.
با توجه به تعاريف و نظرات فوق و نيز محور قرار دادن منطق فنی، عنوان منبت در صورتی به يک اثر برجسته تعلق میگيرد که دارای خصوصيات رستنی باشد.
رستن فعلی است که به واسطه سه ويژگی رويش، گردش و تصاعد انجام میپذيرد که اين امر مختص به گياهان و نباتات نبوده ولی بهطور عمده در اين گونه از حيات ديده میشود؛ اين ويژگیها در پديدههايی مانند موی سر انسان، پشم حيوانات، شاخ، پر و... ديده میشود.
بنابر این میتوان رشته منبت را از دو جهت مورد بررسی و شناسايی قرار داد که عبارت است از
الف: تکنيک کندهکاری
ب: شيوه ساخت وساز
الف: تکنيک کندهکاری چوب: روشی است که با استفاده از ابزار تراشنده و گاهی سابنده به ايجاد تغييرات جوهری از طريق کاهش حجم در يک قطعه چوب میپردازيم. جالب توجه است که اين رشته منسوخ شده در گذشته بهصورت يک تخصص رواج داشته و در جایجای ايران به نامهای دارکنکاری و دارتوکنکاری معروف بودهاست. دارکنکاران کسانی بودند که با تسلط کامل به ابزار وشناخت کافی از خصوصيات و رفتار چوب به استحصال فرمهای قابل کار برای هنرمندان و صنعتگران رشتههای مرتبط با چوب میپرداختند؛ درست، کاری که امروزه در کارخانههای چوببری انجام میپذيرد و در آنجا چوب به صورت تراورس، الوار، تخته و... توليد و در اختيار هنرمندان و صنعتگران قرار میگيرد.
با اين توصيف کندهکاری چوب عبارتست از، شناخت ابزار و مهارت استفاده از آن، شناخت چوبها و رفتار فيزيکی اين ماده، شناخت فرمها و اشکال مورد نظر جهت شکل دهی.
ب: شيوه ساخت وساز: شيوه ساخت وساز عبارتست از، شناخت عناصر يک طرح که مثلا در استیل طراحی ختايی عبارتست از انواع گلها، انواع برگها، انواع غنچهها و... .
سپس، شناخت هندسه و نوع ترکيببندی و در آخر شناخت شيوه برجستهکاری هر عنصر و قرار دادن آن در ترکيببندی در قالب يک ترکيب برجسته و اصطلاحا زير و رو.
اين عوامل ويژگیهايی است که يک اثر منبت دارا میباشد.
به طور کلی کندهکاری چوب، در شيوههای مختلف منبت يکسان است و تنها فرم طراحی و نوع ساخت وساز حجمی آن است که مکاتب وسبکهای مختلف منبت را ايجاد میکند.
با توجه به ارگونومی انسان، کندهکاری و به تبع آن منبت در سه سايز انجام میپذيرد که عبارتنداز:
1.کندهکاری قلم ريز(چاقويی، سوزنی، مچی)که به عناوين مختلف در گوشه گوشه کشور موسوم است. در اين شيوه از ابزاری به نام قلم يا در اصطلاح تخصص منبت، جهت بار برداری، ساخت و ساز استفاده میشود و در فرمهای مختلف مورد استفاده قرار میگيرد.
ساخت وساز در اين شيوه، عمدتا در حد ميدان حرکت مچ انجام میگيرد و عناصر و ترکيببندی به صورت ريز و کوچک است.
2.کندهکاری چکشی: در اين شيوه از ابزاری به نام مغار، به معنی فروبرنده، استفاده میشود که تنوع فرم آن هم از مقطع عرضی و هم از سطح بسيار بيشتر از منبت نوع اول میباشد به طوری که حداقل 10 الی 12 مغار جهت ساخت يک طرح به صورت کامل و صحيح مورد نياز میباشد. در اين شيوه، ميدان حرکتی علاوه بر مچ دست به آرنج و کتف فرد کاربر نيز کشيده میشود و عمق و وسعت ساخت وساز در اين شيوه بسيار بيشتر از منبت قلم ريز است؛ عموما فرمهای زير و رو و گردشهای عمقی کامل در اين نوع از کندهکاری رايج است و شيوههای منبتی، چون منبت گل فرنگ بيشتر با اين تکنيک اجرا میگردد.
3.کندهکاری تيشه ای: در اين شيوه علاوه بر مچ، آرنج، کتف، کل بدن انسان به حرکت درآمده و اندازه کار میتواند تا حدی باشد که انسان حين کار دور تا دور آن گردش نمايد، چيزی شبيه ساخت يک ستون يا يک مجسمه حداقل 2 متری.
در اين شيوه مراحل کار اوليه، با تيشه و يا امروز با انواع ارههای برقی انجام پذير است.
ساخت وساز يک طرح منبت:
طرح منبت بايد جهت برجستهکاری طراحی شده باشد، يعنی آنکه اشکال طرح بايد دارای خطوط محيطی بسته و کامل باشند تا بتوان آن شکل را بهصورت برجسته يا فرورفته اجرا نمود.
در اينجا شکل ساده مربع با خطوط محيطی بسته به عنوان مثال از طراحی تا اجرا در نظر گرفته میشود.
عموما منبت را میتوان به دو صورت حکاکی و برجسته کاری اجرا نمود.
جهت ترسيم حجم شکل از خطی موسوم به، خط کمکی بهره میگيريم که بهصورت نقطه چينی رسم میگردد.
در شکل با استفاده از خطوط محيطی و کمکی پلان يک هرم چهار وجهی ترسيم گرديدهاست.
الف: حکاکی :
عبارت است از کندهکاری و ساخت و سازهای مثبت عناصر طرح از طريق فرو بری در زمينه. در اين روش ابتدا خطوط کمکی با توجه به راس، مغارکوبی میگردد وسپس عمل بار برداری انجام تا به فرم هرم فرورفته دست يابيم.
برجستهکاری:
عبارتست از کندهکاری و فروبری فضای منفی طرح(زمينه) و ايجاد فضای مثبت طرح بهصورت برجسته بر زمينه. در اين روش به جای خطوط کمکی، خطوط محيطی مغارکوبی و زمينه باربرداری میگردد.
اين رو نسبت به قطر و ماهيت عناصر موضوع به سه طريق انجام میپذيرد:
الف: تمام برجسته.
ب: نيم برجسته.
ج: کم برجسته.
اين شيوه از منبتکاری از رايجترين شيوههای منبت میباشد.
الف: تمام برجسته :
چنانچه يک کره را جهت سهولت در توضيح اين موارد مورد ساخت وساز قرار دهيم؛ در شيوه تمام برجسته، عنصر مورد نظر را که کره میباشد را بهطور کامل کنده کاری وساخت ساز مینماييم. به طوریکه از يک جهت به زمينه متصل باشد.(لازم به ذکر است در اين موارد نقطه ديد ناظر عمود بر زمينه در نظر گرفته میشود و نمای جانبی صرفا نمای تشريحی است.)
ب: نيمبرجست:
اين شيوه عمدتا زمانی مورد استعمال واقع میشود، که ضخامت سازه مورد منبت کمتر از مورد الف بوده. بهطور مثال 2 واحد باشد و امکان فروبری زمينه به اندازه ساخت کامل عنصر که در اين مثال کره میباشد، ممکن نباشد.
در اين شيوه با درنظر گرفتن قطر عنصر، يعنی ضخيمترين قسمت عرضی وساخت وساز تا آن حد به فرم بصری کامل عنصر دست يافت.
ج: کم برجسته :
اين شيوه در حقيقت ايجاد يک توهم بصری بهصورت برجسته است، که به ما اين امکان را میدهد تا بر نازکترين سطوح سازه مانند ديواره جعبههای ظريف به اجرای منبت بپردازيم.
در اين شيوه با در نظر گرفتن ضخيمترين قسمت عرضی عنصر و به صورت فرضی در قالب يک برش ورقهای و سپس يک برش عرضی از راس و به دنبال آن با توجه به نياز و ضخامت سازه برشهايی از حدفاصل قطر و راس در نظر گرفته شده، میتوان به ساخت عنصر در نازکترين ضخامت پرداخت.
لازم به ذکر است که انواع عناصر مانند آناتومی حيوانات، انسان، انواع گل و برگ و... با اين شيوه قابل اجراست و نياز به قدرت تجسم، تجزيه و تحليل عميق هنرمند در مورد لايههای انتخابی از حجمهای مورد نظر دارد. مثلا در چهره، بينی، گونه و پيشانی حجمهايی است، که بايد با اين شيوه برای ساخت يک چهره کم برجسته تحليل گردد.
منبت آباده عمدتا در قالب منبت کم برجسته اجرا میشود و يکی از وجوه تمايز آن اين است، که پس از برجسته کاری، حکاکی اصلیترين تکنيک جهت ساخت وساز عناصر برجسته شدهاست. يعنی حالتی ترکيبی از حکاکی و برجسته کاری.
ابزارهای مورد نیاز عبارتند از:
مغار: اين وسيله در لغت نامه دهخدا به معنای فروبرنده از ريشه تازی «غار» تعريف شده. اين وسيله، از اصلیترين ادوات مورد استفاده در کندهکاری است، که از دو قسمت اصلی دسته و تيغه تشکیل شده.
انتهای تيغه فلزی، از يک طرف با زاويه 25 الی 30 درجه تيز میگردد که ايجاد لبه برنده میکند.
مغار، بهصورت کلی به سه گروه مغارهای تخت، گيلويی و شفره تقسيم میگردد؛ که اين تقسيمبندی بر مبنای فرم سطح مقطع اين وسيله انجام میگيرد.
هر يک از اين گروهها به فرمهای زير تقسيم میشوند.
مغار گيلويی، مغارهای باز و نيمباز از مهمترين مغارها در ساخت وساز يک اثر منبت میباشد که به معنای انحنای مقطع آنها بر اساس کسورات دايره میباشد.
چکش يا تخماق: وسيله ايست جهت اعمال نيرو يا افزايش نيرو. اين ابزار از دو قسمت دسته و کوبه تشکيل شده. در کندهکاری معمولا از چکشهايی با کوبه چوبی يا پلاستيک فشرده استفاده میگردد. تفاوت چکش با تخماق، در فرم قرارگيری کوبه بر دسته است، که در چکش بهصورت افقی و در تخماق بهصورت عمودی میباشد.
چوبساب: چوبساب تسمه ایست فلزی، که عموما در فرمهای تخت و نيمگرد وجود دارد، اين تسمه دارای دندانههای منظم به سمت جلو میباشد و جهت ساييدن سطح چوب مورد استفاده قرار میگيرد.
سوهان: تسمه ايست فلزی، که بهصورت منظم عاجگذاری گرديدهاست.
در کندهکاری از ابزاری استفاده میشود، که يکسر آن چوبساب و سر ديگرش سوهان است و به تليقه موسوم میباشد.
اين وسيله، جهت سهولت در استفاده طراحی گرديده و در اشکال و اندازههای مختلف موجود میباشد.
گيره: ابزاری است، جهت نگهداری قطعه کار که به دو صورت ثابت و متحرک وجود دارد.
قلم: ابزاری است برنده مانند مغار، که تفاوت آن در اندازه و نسبت تيغه به دسته است. در قلم طول دسته چند برابر تيغه است و اين تناسب جهت افزايش نيروی لبه برنده با توجه به قوانين اهرمهاست،چرا که قلم بدون استفاده از چکش و تنها با نيروی مچ دست مورد استفاده قرار میگيرد.
سنگ نفت، سنگ رومی: ابزاری است که جهت تيز کردن ادوات برنده مورد استعمال در کنده کاری، به کار میرود. در گذشته از سنگهای معدنی که موسوم به سنگ رومی يا سنگ محک، استفاده میشدهاست.
عنوان سنگ نفت، به دليل آغشته کردن اين سنگ به منظور جلوگيری از خشک شدن و در نتيجه سايش سريع آن به اين سنگ داده شده.
سنگ چرخ: امروزه از ابزاری به نام سنگ برقی که با نيروی الکتريسيته و بهصورت دورانی کار میکند، استفاده میشود. اما در گذشته اين ابزار با نيروی بدنی مورد استفاده قرار میگرفتهاست.
از اين وسيله جهت باربرداری زياد و شکلدهی لبه برنده ابزار فلزی استفاده میشود.
سمباده: وسيله ایست که از ذرات سيليس و برادههای مقاوم که با رزين خاصی به سطح کاغذی يا پارچهای چسبانده شده، میباشد و جهت پرداخت نهايی سطح کار، در شمارههای مختلف بر حسب دانه بندی ذرات و پراکندگی آن بر سطح، نمرهبندی شدهاند.
ميزکار:
سازه ايست متشکل از چهار پايه و يک سطح افقی، که وسعت آن به تناسب کاربری در طول وعرض در نظر گرفته میشود و ارتفاع آن بر حسب استفاده و استقرار کاربر تعيين میگردد.
نفت: از اين ماده جهت اشباع موقت و نرم شدن چوبهای سخت، مانند ممرز و نيز جلوگيری از شکستن (خوش مغار شدن) و ترک خوردگی چوبهای کم چرب مانند راش استفاده میشود.
مکانهایی که برای انجام این کار لازم است:
چوب بری:
مکانی است عموما نزديک به جنگلها و بيشهها، جهت سهولت در دستيابی به مواد اوليه که درختان میباشند.
در اين مکان درختان بريده شده، دپو میگردند و پس از برش با ادوات مخصوص از جمله اره زنجيری، اره رام، اره فلکه بهصورتهای مختلف تراورس، الولر و تخته جهت استفاده کاربران درمیآيد.
در اين مکان فضاهايی جهت خشککردن چوبهای برشخورده، بهصورت صنعتی، موسوم به کوره خشککن وجود دارد. اين مکان نياز به وسعت نسبتا زيادی، جهت نگهداری چوبها بهصورت باز و سرپوشيده دارد.
کارگاه نجاری(درودگری) :
مکانی است جهت ساخت سازههای چوبی با بهره گيری از ادوات مخصوص، که وسعت آن بنا به سازههای توليدی و تعداد افراد مشغول به کار در آن تعيين میگردد.
اين فضا بايد سربسته و دارای نور کافی از طريق پنجره يا بهصورت نورپردازی مصنوعی باشد. تهويه کارگاه درودگری، از مهمترين موضوعات، به دليل وجود گرد و غبار ناشی از برش وسابش چوبها میباشد.
در اين کارگاه از انواع ابزار دستی، برقی و ماشينآلات ساخت وساز اعم از برنده، سابنده و تراشنده استفاده میشود.
کارگاه منبتکاری :
در اين کارگاه، سازه های چوبی منبتکاری میگردد. نور کافی، تهويه مناسب و در دسترس بودن ابزار از ويژگهای اين کارگاه میباشد.
کارگاه رنگکاری :
اين کارگاه که دارای فضای بسته با تهويه کاملا مخصوص است؛ سازههای ساخته شده چوبی، زيرسازی و رنگکاری میگردد. عدم جريان هوا و تهويه مناسب از ملزومات اين کارگاه میباشد.
کارگاه خراطی :
در اين کارگاه قطعات چوب، در اندازههای مختلف به اشکال مورد نياز با بنيان استوانه ساخته میشود.