نازک کاری همدان
- Hits: 11587
- دسته: مهارت آثار چوبی
نازککاري در ايران و جهان با وجود آنکه در برخي ديگر از نقاط ايران چون اروميه و رشت هم مورد استفاده قرار ميگيرد، اما به واسطه آنکه قوام و شناخت جهانيان از اين هنر را مديون کردستان و سنندج است، را يک هنر قوم کرد ميدانند. اطلاعات و تحقيقات مدون و مکتوبي از اين هنر و پيشينه و حتي چگونگي کار هنرمندان آن وجود ندارد.
اما اوج اين هنر و تحول آن را بايد مرهون هنر بيبديل استاد بهزاديان دانست. او در طي 66 سال آنچنان اين هنر را اعتلا بخشيد و در معرفي آن کوشا بود که بايد گفت نام او و کارهاي او از ماندگارترين نامها و کارها در هنر سنتي معاصر ايران است ( به نقل از استاد ودود ). وي در بيش از 63 نمايشگاه داخلي و خارجي شرکت کرد و در آنها استاد برگزيده شد. وي از معدود اساتيدي است که به واسطه هنر خود موفق به کسب دکترا گرديده است. آثار وي در بسياري از موزههاي ايران و جهان به معرض ديد عموم قرار گرفته است ؛ موزههايي چون : آستان قدس رضوي، آرامگاهبوعلي سينا، موزه کرد سنندج، سازمان صنايع دستي ايران و موزههاي کردستان.
امروزه اين هنر، با وجود گرايش عدهاي به جهت توليدات محدود و تنوع پايين در خطر است، اما همچنان به راه خود ادامه ميدهد.
براي تعريف اين هنر؛ ابتدا بايد به اين نکته اشاره کرد در اين هنر تلفيقي، چوب در حقيقت زيرشاخه و زاييده شده درودگري است، آنچه بسيار اهميت دارد و در حقيقت عنوان محلي ( کردي ) ظريفکاري بر روي چوب و وجه تسميه اين هنر گرديده است؛ نازک کردن و پرداخت بسيار چوب و به کار گيري آن در اوج ظرافت و دقت، به وسيله ابزارهاي دستي ميباشد. در بسياري از موارد اين لايه ظريف و دقيق در حقيقت پوششي است که بر روي ديگر قطعات چوب قرار ميگيرد.
همانگونه که اشاره شد، نازککاري به دو دسته تقسيم مي شود : دسته اول که امروزه بيشتر مورد توجه قرار گرفته و هنرمندان به جهت درخواست بيشتر به آن گرايش زيادي دارند؛ پياده کردن لايههاي نازک و ظريف چوب بر قطعات ديگر چوب و اتصال آنها به يکديگر است که ( نازککاري غير مستقيم ) امروزه بيشتر در ساخت وسايل سنتي سرگرمي چون شطرنج و تخت برد کاربرد يافته است.
اما نوع دوم و مهجور مانده هنر نازک کاري، نازک کاري يک يا چند قطعه و تبديل آن به يک وسيله ميباشد، که امروزه با وجود وسايل مصرفي متنوع و با دوام بيشتر، کمتر مورد استفاده قرار مي گيرد ( نازک کاري مستقيم ). در نوع دوم وسايلي چون جعبه جواهرات، کاسه و بشقاب، زيرسيگاري، کمربند، گل سر، تزيينات زنانه و ... ساخته ميشود.
با آنکه امروزه هنرمندان اين رشته گاه ترجيه ميدهند که اين هنر را با ديگر هنرهاي چوبي چون منبت و معرق آميخته کنند؛ اما بيشتر طرحها هندسي، مربع، مستطيل و لوزي ميباشد. اين طرحها عموما تکرار ميشوند.
اين نکته مهم است که بدانيم، بسياري از نقشهاي هنري اين رشته را هنرمند با استفاده از طبيعت به واسطه طرحها و رنگهاي متنوع چوب پديد ميآورد، تا آنجا که در بسياري از موارد هنرمند به واسطه زيبايي و لطافت بيهمتاي نقش چوب؛ از هيچ طرح و نقشي استفاده نميکند و اجازه ميدهد تا نقش طبيعي چشمنواز چوب؛ چشمان بيننده را نوازش دهد.
روند کار : بايد دانست که اتصالات در نازککاري مانند درودگري ميباشد؛ اما بسيار ظريفتر و دقيقتر. اتصالات در درودگري بر شش نوع کلي تقسيم ميگردد که عبارتند از: اتصالات چسبي، پيچ و ميخ، فاق و زبانه، نيم و نيمه، کنشکاف و سه انگشتي. اتصالات چسبي سادهترين و فاق و زبانه پراستفادهترين اتصال در نازککاري ميباشند.
نازککاري در دو سطح انجام ميگيرد.
الف : نازککاري قطعات بزرگ مانند صفحه شطرنج، تخته نرد و جعبههاي آرايش و ميز : در اين قبيل کارها نياز به زير ساخت کار داريم تا روکش و قطعات چوب نازککاري شده بر روي آن قرار گيرد. زير ساختها بايد از چوبهاي قديمي و خشک و محکم تهيه شود؛ بهترين زيرساختها از چوب گردو و چنارهاي کهنسال ميباشند. بايد دقت کرد که اين چوبها کاملا خشک و به اصطلاح مرده باشند، چوبهاي مرده خوب، گاه تا هفت سال در سايه خشک شدهاند. خشک بودن و مقاومت بالاي زير ساخت نقش مهمي در کيفيت کالا دارد. بايد دقت کرد که اتصالات کار با دقت و ظرافت به صورت صحيح اجرا گردد. بعد از زير ساخت نوبت به سطح کار ميرسد. براي سطح کار از چوب هاي خوش نقش و نگاري چون کالکم و گردو بهره ميبرند. داخل کار را نيز با گردو يا ريشه آن تزيين و آماده ميکنند. در اينجا به علت اهميت توليد صفحه شطرنج و نرد به توضيح آن به عنوان نمونه اکتفا ميکنيم.
در ابتدا با استفاده از چوب هاي زيرساخت مناسب، چهارچوب کار را تهيه مي کنند. سپس دو قطعه چوب قرينه خوش نقش را انتخاب کرده ( به منظور استفاده در سطح داخلي تخته نرد ) و بر دو سمت يک قطعه چوب محکم؛ در ابعاد کار و قطر تقريبي 3 سانتي متر ميچسبانند و در زير پيچ دستي قرار ميدهند تا خشک شود، سپس قطعه خشک شده را از زير فشار در آورده و از وسط دونيم ميکنيم. به اين ترتيب سطح داخلي دو صفحه ايجاد ميگردد؛ که به وسيله اتصال چسبي و ميخ به دو سمت چهار چوب چسبانده ميشود. ( البته گاهي از نقشهايي که به وسيله معرق توليد شدهاند نيز براي سطح داخل تخته نرد استفاده ميگردد.) پس از خشک شدن کار، چهارچوب نيز، از وسط دو نيم ميشود. در نتيجه دو کفه تخته نرد يا دو صفحه شطرنج آماده ميگردد. پس از آماده شدن دو قسمت فوق اتصال آنها به کمک لولا برقرار مي گردد. سپس روکش تزييني سطح بيروني کار در چند مرحله پر ميشود؛ ابتدا صفحه چهار خانه سياه و سفيد شطرنج ( معمولا خانههاي سياه چوب گردو و سفيد چوب گلابي ميباشد ) به صورت دقيق از چوبهاي نازک در کنار هم قرار ميگيرند، سپس کار را در بين پيچ دستي قرار ميدهند تا چهار خانهها، خشک و ثابت گردد. در مرحله بعد؛ حاشيه خاتم مانند، سرو بغل و حاشيه حلزوني به ترتيب در کنار صفحه چهارخانه قرار ميگيرد. ( طريقه ساخت اين حواشي مانند طريقه ساخت خاتم؛ بر اساس کنار هم قرار گرفتن و چسباندن نوارهاي چوب و برش آنها ميباشد. ) اين قسمتها يکييکي، با چسب در کنار هم قرار ميگيرند و دور کار را با نخ تابيده شده محکم ميکنند ( اين کار به دليل عدم حرکت حاشيه در هنگام قرار گرفتن در زير فشار پيچ دستي است. ) در انتها کار را در بين دو تخته قرار ميدهند و بوسيله پيچ دستي محکم ميشوند. در مرحله بعد به وسيله ليسه و سمباده تا حد ممکن کار را يک دست ميکنند؛ اين کار آنقدر تکرار ميشود که هيچ ناهمواري وجود نداشته باشد و صفحه باز شده شطرنج از نظر يک دستي يک تکه به نظر برسد. سپس شانه مهرههاي تخته نرد را نصب ميکنند. در اين هنگام کار براي رنگ و پليش نهايي آماده است. معمولا دو نوع رنگ وجود دارد؛ يکي از آنها لاک الکل و ديگري سيلر و کيلر مي باشد. لاک الکل، رنگي سنتي است اما در برابر رطوبت و نم غيرمقاوم است، در صورتي که سيلر – کيلر رنگ سنتزي ميباشد که در برابر رطوبت مقاومت دارد.
ب : نازککاري قطعات کوچک مانند سنجاق سر، قوطي سيگار و انواع قلمدان: اين نوع وسايل بدون نياز به زير سازي با چوب اصلي نما ساخته مي شوند ( خواه يکتکه تا چندتکه باشند و پس از اتمام به هم متصل ميگردند. ) در اين نوع کارها بيشتر از کيکم (keykom) که از محکمترين چوبهاست استفاده ميگردد.
ابزارهاي مورد استفاده:
اين ابزارها و وسايل عموما وسايل درودگري ميباشند اما گاه در مقياس کوچکتر. اين وسايل شامل ابزارهاي کارگاهي و وسايل و اشيا مصرفي ميباشند. ابزارهاي کارگاهي شامل :
- سوهان : ابزاري فولادين داراي دندانههاي متقاطق و يا هم جهت براي برداشتن محدود براده از سطح چوب.
- چوبساي : ابزاري فولادين و دندانهدار با دندانههايي درشت و در يک جهت موازي براي برداشت برادههاي بزرگ از سطح چوب با سرعت بالا. توجه اندازه و سطح مقطع هر دو ابزار فوق؛ متفاوت ميباشد.
- طليقه (talighe) : نوعي سوهان سنتي ايران با سطوحي که در سر باريک و گاه کمي خميده ميشوند. اين ابزار را ميتوان تلفيقي از چوبساي و سوهان دانست.
- مقار: ابزاري فولادين و داراي سطحي تيز و برنده که با آن قطعات مختلف چوب را از سطح کار ميتوان جدا کرد. اين ابزار بر اساس سطح سر و فرم آن گونههايي متفاوت دارد که در نحوه و ميزان برداشت نيز مختلف ميباشند. استفاده از اين ابزار مهارت بالايي ميطلبد.
- چکش: وسيلهاي براي ضربه زدن که بر اساس سطح سر، جنس سر و وزن؛ متفاوت ميباشد.
- ميز کار: ميزي ساده که اجازه ميدهد استادکار راحتتر کار را انجام دهد و از سطح زمين 90 تا 120 سانتيمتر فاصله دارد. برخي از ابزارهاي کار چون گيره رو ميزي؛ بر روي آن متصل ميگردد.
- گيره: انواع گوناگوني چون دستي، پيچي و روميزي دارد. اين ابزار داراي دو فک ميباشد که عموما يک از آنها ثابت و ديگري بر روي محوري متحرک ميباشد. به وسيله اين ابزار قطعات چوب را براي کار ثابت ميکنند.
- رنده دستي: داراي دو نوع چوبي و فلزي ميباشد که عبارتست از محفظهاي که در آن تيغهاي برنده قرار ميگيرد و با حرکت آن بر روي چوب تراشههايي از سطح آن جدا ميگردد. اين ابزار داراي پيچي براي تنظيم تيغه ميباشد.
- اره: تيغهاي صاف که يک سمت آن دندانه دندانه گرديده و بر اساس فاصله دندهها و اندازه آن در يک مسير شروع به برداشتن براده مينمايد تا چوب را به قطعات کوچکتر تقسيم نمايد.
- گونيا : ابزاري براي اندازهگيري و رسم زواياي مشخصي چون 30،45 و 90 درجه
- ليسه: از پر مصرفترين ابزارهاي نازککاري که عبارتست از: يک تيغه فولادي کم قطر که در يک جهت ساييده شده و به وسيلهاي بسيار برنده تبديل گرديده، که براي برداشتن پليسهها و سايش و برداشتن تراشههاي کوچک و در نهايت همسطح کردن چوب به کار ميرود.
- کمان اره: وسيلهاي براي نگه داشتن برخي از تيغههاي اره.
- پرگار: وسيله اي جهت رسم دايره و يا قسمتي از يک دايره.
- گازنبر: وسيله اي براي بريدن و يا قطع و بيرون کشيدن ميخها.
- انبردست: وسيلهاي جهت گرفتن و يا فشار وارد کردن به ابزارها و يا قطعات.
- دريل: يکي از وسايلي که امروزه مدل برقي آن مورد استفاده بوده و ابزاري است جهت سوراخ کردن قسمتهايي از کار.
- کلاف بند: وسيلهاي داراي يک تسمه که به وسيله آن راحتر و دقيقتر مي توان کار را چهارچوببندي کرد.
مواد و ابزارهاي مصرفي :
- چوب: اصليترين و کليديترين ماده اوليه مصرفي اين هنر است. انواع چوبهاي مورد استفاده در اين هنر بر اساس نقشهاي متنوع و زيباي آنها و مقاومت و استحکام، مورد استفاده قرار ميگيرند. عمدهترين چوبهاي مورد استفاده عبارتند از گردو، ريشه گردو، کيکم، گلابي، سنجد، ميخک و ياس کهنسال. سختترين اين چوبها کيکم و زيباترين آنها ريشه گردو ميباشد.
- لاک الکل : لاک الکل از انحلال 2 به 1 دو ماده الکل و لاک ( ماده اي که از حشره کوکوس لاکا )تهيه ميشود. سپس آن را به وسيله پنبه يا پارچه پنبهاي به سطح کار ميمالند. درصد لاک بستگي زيادي به تخلخل چوب و خلوص لاک دارد. لاک را در سه مرحله بر روي کار ميزنند. اول : براي پر کردن خلل و فرج چوب که به آن موم کردن ميگويند. دوم : پوشش سطوح يا رنگ کاري. سوم : پرداخت يا صيقل سطح کار. براي سريعتر خشک شدن کار در پايان 4 يا 5 بار الکل خالص را با پارچه ابريشمي بر روي کار ميمالند. اين نوع رنگکاري، رنگکاري اصيل نازککاري ميباشد، رنگ نهايي کار رنگي کرم- نارنجي، شفاف و زيبا ميباشد. اين رنگ بر خلاف رنگهاي سنتزي ضد آب نيست.
- سيلر : رنگي سنتزي که بيشتر پوشش محافظ است و به کار تلالو ميبخشد. ابتدا سيلر را که مادهاي کرم و شفاف است را بر روي کار ميزنند؛ اين ماده قدرت جذب رنگ توسط چوب را به شدت کاهش ميدهد و سبب سختي رنگ نهايي ميگردد. اين ماده را با تينر رقيق ميکنند.
- کيلر: بعد از خشک شدن سيلر بر روي کار، کيلر را بر روي آن ميزنند. کيلر نيز، مادهاي سنتزي و ضد آب بوده و در دو نوع مات و براق موجود است.
- رنگهاي پلياستري : محلول در تينر فوري و در دو نوع، نيم و تمام پلياستر ميباشد. نيم پلياسترها با هوا خشک ميشوند، اما پلياسترها جهت خشک شدن، به يک سخت کننده که معمولا يک اسيد الي است نياز دارند.
- روغن جلا: مادهاي قهوهاي روشن مايل به قهوهاي، که به عنوان رنگ نهايي مورد مصرف قرار ميگيرد. اين روغن را پس از لاک الکل و يا سيلر کيلر استفاده مينمايند.
- بتونه: اين ماده معمولا از جنس ماده رنگي به علاوه يک ماده پرکننده بوده و هدف از مصرف آن پر کردن خلل و فرج سطح کار ميباشد.
- کاغذ سنباده: کاغذي که بر روي آن برادههاي فلزي و يا شيشهاي قرار دارد و به منظور ساييدن و يک دست کردن سطح کار، به کار ميآيد.
- چسب: به منظور اتصال قطعات بدون بهره بردن از ميخ استفاده ميگردد. اين ماده قطعات را به يکديگر متصل مينمايد. در گذشته از سريشم استفاده ميکردند اما امروزه از چسب چوب استفاده ميکنند.
- پارافين : براي پاک کردن سطح کار و نمايان شدن ريزبافتهاي چوب و يکدست شدن سطح کار بعد از پرداخت نهايي استفاده ميشود. پارافين را با پنبه بر روي کار ميزنند.
- ميخ : قطعهاي فولادي، عمود و نازک با سطح مقطع دايرهاي که براي اتصال و يا نزديک کردن قطعات به هم از آن بهره ميبرند