زیور آلات سنتی سيستان و بلوچستان

ایمیل پرینت

در تمدن‌هاي قديم در سرزمين فراعنه، بين‌النهرين، ايران، هند و چين توجه بهتر زيورسازي در ميان عام و خاص به تناسب رواج داشته است و گواه اين مطلب زينت‌آلاتي است كه در كاوش‌هاي باستان‌شناسي به‌دست آمده‌است. جاي كمال دقت و بررسي است كه، شكل و نوع استفاده از زيورآلات تقريبا از قديم تاكنون تغييري نكرده است هنوز هم زيورآلات به اشيايي اطلاق مي‌شود، كه براي آويختن به گردن، گوش، بستن بر مچ و بازو و در بانوان در تزيين مو و . . . . به‌كار مي‌رود.
به نظر مي‌رسد که مس اولين فلزي است که به‌طور خالص و طبيعي و جدا از مواد معدني مورد استفاده بشر قرار گرفته است. در حدود چهار هزار سال ق.م پيش از کشف طلا و نقره؛ اشيا و زيورآلات مسي ساخته شدند که چکش‌کاري شده بودند. در حدود 2500 تا 1500 سال ق.م با کشف قلع و ترکيب آن با مس ماده جديدي با همان خواص مس توليد شد و از اين دوران عصر مفرغ آغاز شد.
نمونه ای از تدفینهای پیش از اسلام-شوش:
با توجه به آثار يافت شده در لرستان مي‌توان دريافت که در اين دوران فلز را داخل ماسه يا سفال ريخته‌گري مي‌نموده اند و سپس چکش‌کاري مي‌کردند. آهن در هزاره سوم ق.م شناخته شده بود ولي به‌علت اين‌که چکش‌کاري آن سخت بوده و ديرگداز نيز بوده و به سختي تغيير شکل مي‌داد ، زياد مورد توجه نبود تا اينکه در حدود 1500 تا 550 سال ق.م با کشف تبديل آهن به فولاد جايگاهي در فلزکاري براي خود يافت . از آهن اسلحه، زيورآلات و ديگر ابزارساخته شدند .

طلا و نقره در حدود 2500 ق م کشف شدند که بعلت نرمي و دوام و فساد ناپذيري و هم اين‌که يافتن سنگ طلا بسيار سخت و نادر بود، براي ساخت زيور آلات و ديگر اشيا زينتي استفاده مي شد. حکاکي روي فلز از حدود 800 سال ق. م رايج شده است. اشيايي از اين دوران در « سرخ دم » لرستان يافت شده است . از نمونه آثار يافت شده هزاره اول ق م در ايران مي‌توان به جام مارليک اشاره کرد که از طلاي ناب مي‌باشد.
گيرشمن، در کتاب ايران از آغاز تا اسلام مي‌نويسد: در دوره مادها از معادن طلاي اطراف همدان بهره‌برداري مي‌شده است. ويل دورانت در جلد اول کتاب مشرق زمين گاهواره تمدن از گفتار G.HAUART نقل مي‌کند:
در کوره‌هايي که اين قوم (مادها) براي سکونت خود انتخاب کرده بودند مس، آهن، طلا، نقره، سنگ مرمر و سنگ هاي گران‌بها به‌دست آوردند. از گفتار استرابون، جغرافي‌نويس يوناني نقل شده که در ايران، طلا، نقره، مس، آهن، سرب و زرنيخ استخراج مي‌شده و بيشتر از ناحيه کرمان به دست مي‌آمده است.
در دوره هخامنشي مرصع‌کاري و آب‌کاري رواج يافت و بيش‌تر روي طلا، نقره و برنز کار مي‌شده است، در زمان هخامنشي براي ساخت فرم و شکل اشيا از دو شيوه ريخته‌گري، قالب‌ريزي و چکش‌کاري استفاده مي‌شده، انواع فلزاتي چون مفرغ، طلا، نقره و آهن در اين دوره از مناطق مختلف براي تخت جمشيد آورده مي‌شد، که حاکي از استفاده زياد از اشياي فلزي و هنر قلم‌زني با نقوش بسيار زيباي هخامنشي است که عبارتند از طوق‌گردن، سينه بند، گوشواره و...
 در دوره سلوکي‌ها، سکه را با دستگاه پرس‌دستي مي‌ساختند، فلزکاري در دوره ساساني پيشرفت زيادي کرد. اشيا آن دوران ريخته‌گري مي‌شده و سپس چکش‌کاري و بعد با چرخ، تراش مي‌خورده‌اند و بعد از آن حکاکي يا قلم‌زني مي‌شده‌اند.

بنا بر عقيده برخي از باستان‌شناسان، جنوب شرق ايران به‌ويژه بلوچستان يکي از نقاطي است که بر سر راه مهاجرت نخستين گروه‌هاي انساني از آفريقا به‌سوي جنوب شرق آسيا قرار داشته و از اين روي يکي از مناطق مهم و کليدي جهت تحقيق درمورد شکل‌گيري نخستين جوامع انساني به‌شمار مي‌رود. در منطقه بلوچستان و سيستان و دشت قزوين، آثار كوره‌هاي ذوب فلز كه شايد قديمي‌ترين كوره‌هاي ذوب فلز در جهان باشند ديده شده است. پيدايش عصر مس در ناحيه بين‌النهرين به واسطه معادن موجود در بلوچستان بوده، زيرا در سرتاسر بين‌النهرين ناحيه‌اي يافت نمي‌شود كه داراي معدن مس باشد، ولي عصر مس در بين‌النهرين پديد آمده است و اما سرتاسر بلوچستان از نصرت‌آباد تا چابهار معادن خيلي قديمي كه مس از آن‌ها استخراج مي‌شده، وجود دارد و در جالوان(جهلوان)معدن طلا ونقره يافت مي‌شود. مس از طريق دريا به سومر حمل شده و به شهرهايي از قبيل اور و غيره برده مي‌شد. به مرز و ذوب مس و ريخته‌گري و صنعت قالب‌سازي و ساخت مجسمه سفالين توسعه يافت. اين فن در طول جاده جنوبي تا سيستان كشيده شد و از آن‌جا به سرزمين بلوچستان و دره سند سرايت كرد. عهد مفرغ در ايران سابقه‌اي تا حدود دو هزار سال پيش از ميلاد دارد. از بررسي‌هاي باستان‌شناسي در دره‌سند و غرب آن در بلوچستان، ويرانه‌هاي تعداد زيادي از قرارگاه‌ها را متعلق به عصر مفرغ پيشين، نشان مي‌دهد كه مي‌توان براي توصيفشان واژه‌ي شهر را به كار برد؛ درکاوش‌هايي که در شهر سوخته (شهر سوخته نام مهم‌ترين محوطه ي باستاني استان سيستان و بلوچستان است که در 65 کيلومتري راه بين زابل و زاهدان قرار گرفته)انجام گرفته اشيا منقول فراواني پيدا شده است از جمله اشيا زينتي که بيش‌تر با سنگ‌هاي نيمه بهادار وارداتي چون سنگ لاجورد، عقيق و فيروزه از معادن دوردست به شهر سوخته وارد مي‌شد. به عنوان مثال در يکي از قبور کاوش شده که متعلق به زني 30-35 ساله  مي باشد 81 شي اهدايي پيد ا شده که علاوه بر ظرف‌هاي سفالي و اشيا ديگر؛ 4 مهره طلا و 137 مهره از جنس کوارتز، عقيق، فيروزه، لاجورد، کالسادوني و سنگ آهک اجزاي يک گردنبند اين تدفين مي‌باشد که همراه دستبندي ساخته شده از 20 مهره ديگراز جنس کالسادوني، فيروزه و صدف لوازم تزييني کامل اين زن بوده‌اند.


ويل دورانت مي‌نويسد: دكتره. فرانكفورت در سال 1932 ميلادي (1311 هـ . ش) در ويرانه‌هاي يك دهكده بابلي ـ ايلامي در تل اسمار كنوني، مهره‌ها و مهرها سفالي را از زير خاك درآورد كه به نظر او آن‌ها را در حدود 2000 سال قبل از ميلاد، از موهنجودار و به آن‌جا برده‌اند. دكتر هال معتقد است كه سومريان فرهنگشان را از هند گرفته‌اند، ولي هم سومري‌ها و هم هنديان آغازين را از يك اصل و فرهنگ مشتركي مي‌داند كه در بلوچستان بوده است. بنابراين مي‌توان گفت، كه هنديان و سومريان فرهنگ خود را از بلوچستان گرفته‌اند، و نه تنها اين سرزمين با تمدن نواحي باستان واقع در غرب در ارتباط بوده بلكه با تمدن پيش از تاريخ نواحي شرقي نيز هماهنگي داشت و در حقيقت بلوچستان واسطه‌ تمدن قديم شرق و غرب نيز بوده است.
زيورآلات هميشه هم زيبنده اندام و جامه بوده و هم نشان حشمت و آبرو. زينت آلات مهم‌ترين مايملک زنان ازدواج کرده بوده و هست که به عنوان بخشي از بهاي عروسي آن‌ها توسط خانواده داماد به عروس داده مي‌شد. زيورآلات سنتي بلوچستان هميشه بر اساس سفارش ساخته مي‌شود و به دلايل اقتصادي، در روستاها کم‌تر مي‌توان زيورآلات را به صورت آماده يافت. در ساخته‌ها و سفارشات روستايي نقره بيشتر به کار مي‌رود ، حال آن‌که در شهرها طلا رايج‌تر است و وسيله‌اي براي سرمايه‌گذاري به‌شمار مي‌رود. گذشته از طلا و نقره؛ آميزه‌هاي (آلياژ) فلزي و مهره‌هاي پلاستيک به رنگ طلايي و فيروزه‌اي نيز اغلب به کار مي‌رود. ياقوت‌هاي مصنوعي هم از رنگ صورتي روشن تا سير خواستاران بسيار دارند، مرواريد مصنوعي و سنگ سفيد در جاهايي که مرواريد در دسترس نباشد؛ معمول است. گاهي اوقات کهربا نيزمشاهده مي‌شود. از ميان سنگ‌هاي ويژه زينت آلات، فيروزه مصرف بيشتري دارد چون در خراسان معدن آن يافت مي‌شود. منظور از زيورآلات سنتي در بلوچستان، زينت آلات سنتي شهري، روستايي و مردم چادرنشين بلوچستان مي‌باشد، که به‌عنوان يک منطقه فرهنگي در نظر گرفته شده است. براي تزيين اين زيور آلات علاوه بر نصب انواع سنگ‌هاي قيمتي و نيمه‌قيمتي از نقش‌ها و نگاره‌هايي استفاده مي‌شود، که توسط هنرمند بر روي زيور کنده‌کاري و حک مي‌شود، نقش و نگارها هويت فرهنگي يك قوم را مشخص مي‌كنند. گاهي اين نقشمايه‌ها، نمادها با مضامين خير و مقدس و زماني نيز موضوعات شر و نامبارك مي‌باشند. به همين دليل نقش وسيله‌اي براي مطرح كردن موضوعي خاص است. بدن انسان و وسايل كاربردي او، اولين سطحي بودند كه نقش بر آن‌ها رسم شد براي اين كار از خطوطي يادي گرفت كه در طبيعت ديده بود. اين نقش‌ها از خطوط محيطي شكسته كوه‌ها، خطوط نرم و منحني امواج دريا و خطوط عمودي درختان الهام گرفته شد. نقوش كمال‌پذير يا شكل‌پذير بوده و فناپذير نيستند نقوش در طول تاريخ در حال زايش بوده‌اند ولي هميشه در شكل ثابتي باقي نمي‌مانند و دچار تحول و تغيير مي‌شوند. بر روي هم خاستگاه نقش و نگارهاي عاميانه بلوچ را مي‌توان در مفاهيم زير طبقه‌بندي كرد.
ذهن و تخيل: هنرمند عامي بلوچ بيشتر به آفرينش‌هاي ذهني خود توجه دارد چه بسا نقش‌هايي را مي‌آفرينند كه صاحب آن نقش را در عمر خود به چشم نديده است. يكي از اين نگاره‌ها، طاووس نام دارد.
گل‌ها و گياهان: بلوچ حتي گل را در خيال و ذهن مي‌بيند در محيط پيرامون او گل نيست و حداقل در اول يا آخر نام اعضاي خانواده‌اش يك گل چسبيده است. بي‌بي‌گل، ماه‌گل، گل‌خاتون، گل‌پري، گل‌ناز و … گل بلوچي از خطوط هندسي شكل مي‌گيرد. چند مربع، چند مثلث، چند مستطيل، چند لوزي در كنار هم گل مي‌سازند.
عناصر طبيعت مثل ماه و خورشيد (نقوش متاثر از مناظر طبيعي): اين عناصر برگرفته از عوامل طبيعي است. يكي از قديمي‌ترين عناصر طبيعت كه در ميان اقوام بردي پوشيده مي‌شد «ماه» است. بزكوهي با شاخ‌هايي بزرگ‌تر از اندازه محصول «شبيه هلال ماه» به عنوان نماد ماه ترسيم شده كه گاه فقط شاخ‌ها به‌عنوان نقش نمادي آورده مي‌شد. معمولا در قرآن به چيزهاي مهم قسم ياد مي‌شود كه خورشيد و ماه از آن جمله هستند چرا كه جزر و مد و دريا، محاسبه روز، ماه و سال، نورافشاني و ايجاد حرارت، فرش بادها، رشد گياهان و سبز بودن آن‌ها و … همه از وجود آن‌هاست يكي ديگر از مناظر طبيعي كه انسان‌ها هر شب آن را رويت مي‌كنند، ستارگان هستند نقشي را در زيورآلات به نام ستاره مشاهده مي‌كنيم كه از دو مثلث روي هم قرار گرفته بوجود آورده‌اند .اين نقوش به صورت 7-8 يا  زيكزاكي به طور گسترده در زيورآلات مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
پرندگان: وجود پرندگان در زندگي آدمي بسيار اهميت دارد آدمي از گذشت و تخم پرندگان مثل مرغ، اردك و بوقلمون استفاده مي‌كند. و از پرندگاني چون قناري و بلبل و پرندگان شكاري مثل عقاب براي نفس و سرگرمي استفاده مي‌كند. هنرمند بلوچ بيشتر از نقوش پرندگاني همچون كبك، طاووس و مرغ بهره گرفته است. برخي پرندگان مانند كبوتر سفيد، نشانه راز آلود روز و روشنايي و كلاغ سياه نشانه رازآميز شب و تاريكي شمرده مي‌شود.
خزندگان: مار جانوري است از راسته خزندگان با بدني نرم و استوانه‌اي كه در موقع استراحت دور خود چنده مي‌زند در مسافت پاديك و چوري مستقيماً از فرم بدن مار الهام گرفته شده است.
آبزيان: ماهي جانوري است خونسرد و هميشه در آب زندگي مي‌كند. هنرمند بلوچ ماهي را به صورت اشكال انتزاعي و مجرد در تزيينات به كار برده است.
 در دوران معاصر شيوه ساخت زيور آلات چندان تغييري نکرده است و همچنان براي ساخت زيور آلات از همان روش‌هاي سنتي استفاده مي شود ،همان‌طور که در قسمت تاريخچه گفته شد؛ در گذشته هم براي ساخت ابزار و زيور آلات مانند هم اکنون از روش ذوب، ريخته‌گري، چکش‌کاري، پرس ورقه‌هاي فلزي به‌وسيله دستگاه پرس، استفاده از انواع قالب‌ها و در نهايت حکاکي استفاده مي‌شده است. عمده تفاوت در کار ساخت زيور آلات به تجهيزات کارگاهي باز مي‌گردد، امروزه به جاي کوره‌هاي بلند خشتي، از کوره‌هاي گازسوز و به جاي قالب‌هاي گلي و سفالي از قالبهاي فلزي و چوبي و به جاي دستگاه پرس دستي از دستگاه پرس برقي استفاده مي‌شود. در حال حاضر براي تهيه زيورآلات سنتي که در کارگاه‌هاي کوچک محلي ساخته مي‌شوند، طلا با عيار 24 مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اکنون توليد جواهرات نقره‌اي در بلوچستان متوقف شده است و امروزه کار نقره‌کاران به کارهاي مرمت(تعمير) مختص مي‌شود. براي ساخت زيورآلات از شمش طلاي آماده و يا از زيور آلات شکسته و خرد شده مشتريان استفاده مي‌شود. طلاي مزبور پس از خرد شدن ذوب شده و به‌وسيله قالب ريجه به صورت شمش در مي‌آيد،

ریختن طلای ذوب شده در ریجه ذوب طلا
شمش‌ها برا ي پتر شدن؛ چکش‌کاري شده و از دستگاه نورد (چرخ زرگري) عبور داده مي‌شود.


پس از اين مرحله بسته به نوع زيور، ورقه طلا به وسيله قالب مناسب فرم داده مي‌شود و سپس الحاقات، براي اتصال زيور به لباس يا بدن ويا اضافه کردن تزيينات مانند برگ، پلوک، گلدانه و ... به‌روي آن نصب مي‌شود.


براي نصب نگين ابتدا محلي که نگين بر روي آن قرار گيرد را  متناسب با نگين سوراخ مي‌کنند و براي محکم و ثابت ماندن آن مفتول‌هايي در محل سوراخ (پشت کار) با لحيم جوش داده مي‌شود، در اين مرحله پرداخت زيور به‌وسيله فرو کردن آن در ترکيب نشادر و شوره براي از بين بردن تيرگي‌هايي که بر اثر حرارت به‌وجود آمده، انجام مي‌گيرد.

 

سوراخکاری برا ی نصب نگین


پس از پرداخت، تراش‌کاري تزييني به‌وسيله مغار بر روي زيور انجام مي‌شود. نگين را که معمولا فيروزه يا ياقوت است مطابق سفارش مشتري يا بنابر سليقه زرگر در جاي خود قرار مي‌دهند و قسمتي از طلا را که مانند ديواره‌اي است، روي نگين بر مي‌گردانند تا در جاي خود محکم شود به اين نوع برگرداندن اصطلاحا پل مي‌گويند.

 

نگین گذاری


در پايان زيور ساخته شده را درون ظرف مسي که در حال جوشيدن است قرار داده و مقداري پودر شوينده به آن مي‌افزايند، سپس  با خاک اره آن را خشک مي‌کنند.
انواع زيورآلات مورد استفاده در استان سيستان و بلوچستان:
باهوبند(موزيبري)Bahuband-Muzibri: که به بازو بسته مي‌شود و جنس آن از نقره مي‌باشد، حالت لوله‌اي شکل دارد که بر سطح آن نقوش ساده همچون ساقه و برگ نقش مي‌شود.

 

گوناب


باريBari : زيوري از طلاست که به لاله گوش متصل مي‌شود و از مفتولي به طول تقريبي 7 سانتيمتر که قطر يک طرف آن حدود 4 ميلي‌متر و طرف باريک‌تر آن به حدود 2 ميلي‌متر مي‌رسد، مفتول باريک‌تري در حدود نيم ميلي‌متر را به دور باری پيچيده و در جاي خود محکم مي‌کنند. در بعضي موارد براي زيبايي بيش‌تر زنجيري به آن متصل مي‌کنند که به آن بند‌باري گفته مي‌شود.
پاديگPadig : براي تزيين پا استفاده مي‌شود و به صورت دايره‌اي تو خالي ساخته مي‌شود که از دو طرف به هم متصل نيست، درون پاديگ سنگ ريزه ريخته مي‌شود، تا در هنگام حرکت به‌صدا در بيايد.
پلک Polok: با اشکال متنوع ساخته مي‌شود و محل نصب آن بر دو طرف جلوي بيني مي‌باشد و معمولا بعد از ازدواج از پلک استفاده مي‌نمايند و بيش‌تر نوع ساده، سبک و مدور آن که با مرواريد يا فيروزه (اصطلاحا به آن سبز يا سبزه هم گفته مي‌شود) و ياقوت تزيين شده را بر روي بيني نصب مي‌کنند.
پلو- پلوهPolo: در جلوي بيني و در نرمه ديواره قايم داخل بيني آويزان مي‌گردد. فرم اصلي پلو بدين صورت مي‌باشد که، يک شي مجوف به شکل بيضي از طلا که نگيني از جنس فيروزه بر روي آن قرار داده مي‌شود و از بالا و پايين؛ نگين توسط بست‌هايي در جاي خود محکم مي‌شود. در بالاي ديواره و نگين مفتولي قرار دارد که انتهاي آن خم گرديده و پلو توسط آن به بيني وصل مي‌شود.

 


تاسني Tasni :   نوعي سنجاق سينه مي‌باشد که در محلي که دو لبه (زيح) يقه بر روي هم قرار مي‌گيرد، به صورت بست وصل مي‌شود، براي تزيين تاسني از سنگ‌هاي قيمتي نظير ياقوت، زمرد و فيروزه و تراش‌هاي زينتي استفاده مي‌شود.
تک Tak : نشاني گرد و مسطح است که يک حلقه براي اتصال به زنجير دارد. زمينه کار به صورت شمسه با گل‌ها دانه تزيين مي‌شود.

 


تايدوک Taidok : از جنس طلا و به شکل مکعب مستطيل در اندازه حدودا 27  در 30 ميليم‌ترساخته مي‌شود، که روي آن را به‌وسيله حلقه (کد) و دانه‌هاي طلايي تزيين شده و در وسط بيضي که نگين درشتي در آن تعبيه شده، قرار دارد.  اين زيور در ابتدا براي قرار دادن آيات قران و دعا به کار مي‌رفته است. اما در حال حاضر به‌عنوان يک زينت و همراه در ((Dor مورد استفاده قرار مي‌گيرد. 

 


تعويذ Taviz : به شکل مستطيلي است که دو حجم استوانه‌اي در دو طرف آن حجم مرکزي قرار دارد، حجم و فرم تعويذ بسته به ذوق سازنده و طرح مورد اجرا متغير مي‌باشد. همچنين اندازه آن بر حسب نوع استفاده مشخص مي‌گردد، تعويذ را به بازو يا گردن مي‌اندازند. در داخل استوانه‌هاي کناري دعاي نوشته شده، را مي‌گذارند و توسط دو حلقه کناري به استوانه‌ها با نخ به دور بازو مي‌بندند.

 


چلمب Colomb : اين زيور از کيد آويخته و در کنار گونه قرار مي‌گيرد. برا تزيين اين زيور از مرواريد، ياقوت، فيروزه و گل‌ها دانه استفاده مي‌شود. شکل اصلي چلمب نيم‌کره است، در وسط اين نيم‌کره ياقوتي درشت قرار دارد و همچنين از قسمت انتهايي لبه نيم‌کره آويزه‌هايي از برگ‌هاي طلايي، مرواريد و فيروزه به‌وسيله حلقه‌هايي به آن متصل شده است.

 


چله انگشتر Celle : جنس چله از نقره مي‌باشد که به انگشترهاي پرکار و کم کار گفته مي‌شود و براي تزيين از نگين استفاده مي‌شود و پهناي سطح انگشتر نيز متغير مي‌باشد. براي نگين از فيروزه، عقيق و ياقوت استفاده مي‌شود.

 


چوري Curi : نوعي النگو که به فرم دستبند و از طريق کوبيدن در قالب ساخته مي‌شود و طول آن از النگو بلندتر است. به‌طوري‌که که طول بعضي آن‌ها 10 سانتي‌متر يا بيشتر مي‌باشد که به قسمت‌هاي دو و يا سه رديفه تقسيم مي‌شوند.  درقسمت اتصال حلقه بست‌هايي وجود دارد که داخل يکديگر رفته و باعث قفل و بسته شدن دو طرف ديواره استوانه به يکديگر مي‌شود. بست‌هاي به کار رفته در چوري همانند لولا عمل مي‌کند و خود آن‌ها نيز استوانه‌هاي تو خالي هستند که توسط پين بلندي که از بالا داخل تمامي آن‌ها جاي مي‌گيرد و پين توسط يک رشته زنجير به چوري متصل مي‌باشد.

 


در Dor : گوشواره‌اي است که در قسمت نرمه گوش آويخته مي‌شود. فرم اصلي آن شامل يک نيم کره توخالي است که از مرکز دروني مفتول ضخيمي که به آن جوش داده‌اند بيرون آمده است. طولش به 2 سانتي‌متر مي‌رسد که هر چه به انتهاي بيروني آن مي‌رسد باريک‌تر مي‌شود، در هنگام استفاده مفتول به صورت مارپيچ در پشت گوش پيچيده می‌شود.

 


دندان پاچ Dandan pac : وسيله‌اي است، که علاوه بر تزيين استفاده‌هاي ديگري نيز دارد و آن را توسط نخ يا زنجير به گردن مي‌آويزند. شکل آن به‌صورت است که به هر ضلع آن حلقه‌هايي متصل شده است. در حلقه‌هاي دندان پاچ علاوه بر برگ‌هايي که توسط زنجير به آن متصل مي‌شود، وسايلي همچون موچين و خلال دندان آويزان مي‌باشد. جنس اصلي دندان پاچ از نقره است و براي تزيين آن از نگين‌هاي فيروزه استفاده مي‌شود.

 


زبادان Zabadan  : حجمي توخالي است که داخل آن مشک و مواد خوش‌بو مي‌گذارند و آن را توسط نخ ابريشمي يا زنجير به گردن مي‌آويزند.  فرم ظاهري زبادان بستگي به ذوق سازنده آن دارد و در بعضي موارد براي تزيين آن از نگين يا برگ‌هايي که به زنجير متصل است استفاده مي‌کنند.

 


سربند Sarband : تشکيل شده از قطعات دايره‌اي شکل از جنس نقره به صورت قالبي (به تعداد هفت عدد) که کنار هم به ترتيب روي پارچه تيره‌اي (مشکي يا زرشکي) دوخته مي‌شود. لبه پاييني سربند از تعدادي (20 عدد حدودا) تاک(برگ) تشکيل شده که در ميان تاک‌ها در مرکز سربند يک شمسه نقره‌اي دوخته مي‌شود که براي تزيين آن از نگين (فيروزه يا عقيق استقاده مي‌کنند. در بعضي موارد دو شمسه مثلث شکل نقره‌اي به دو سر سربند دوخته مي‌شود. سربند بر روي پيشاني قرار گرفته و دو سر پارچه در پشت سر به يکديگر گره مي‌خورند.

 


 سنگه Sange : دستبندي است که فرم ظاهري آن لوله‌اي شکل و به صورت دايره‌هاي منحني شده است که دو سر آن از جدا از يکديگر است. در داخل سنگه، سنگريزه مي‌ريزند تا در هنگام حرکت به صدا دربيايد. روي سطح سنگه شيارهايي عميق وجود دارد که  داخل آن شيارها را توسط قلم فرورفتگي‌هايي ايجاد مي‌کنند، تا سطح صاف آن کمي تغيير پيدا کند.

 


سنگه بچگانه Sangeye bace: براي تزيين دست بچه‌ها استفاده مي‌شود و به شکل حلقه‌اي بزرگ است که قسمتي از آن باز مي‌باشد. به‌صورتي که دو سر حلقه از يکديگر فاصله دارند. جداره حلقه به‌صورت مفتول ضخيم مي‌باشد که توسط چکش بر روي سندان پهن گرديده بر روي ديواره بيروني حلقه‌هايي جوش داده مي‌شود، که به آن تاکوي و برگ متصل است که از به هم خوردن آن‌ها صدا توليد مي‌شود. 

 


سينه‌ريز Sineriz : از حدود 25 تا 35 آويز نقره‌اي تهيه مي‌شود. بر روي آويز وسط معمولا نگين (عقيق) تعبيه مي‌شود. اين آويزها روي يک رشته نخ در جاي خود قلاب مي‌شوند، که طول هر کدام حدودا 7 سانتي‌متر مي‌باشد، هر کدام از اين آويزها، از چند تکه تشکيل شده است، که به‌وسيله لحيم يا حلقه‌هايي به هم متصل مي‌شوند که در قسمت‌هاي انتهايي آن به شکل دايره مي‌باشد که بر روي آن گل‌هاي هشت‌پر توسط قالب نقش گرديده است.
سينه‌ريز سيستاني: جنس آن از طلا و به‌وسيله نگين‌هاي فيروزه و زمرد تزيين مي‌شود . شمسه وسط سينه‌ريز، در واقع از ملحقات ماهک (نوعي زيور قديمي) بوده که در اين نمونه به‌وسيله چهار سکه پهلوي و آويزهايي به فرم ماهي به اين صورت تزيين شده که مابين هريک از آويزها سکه آويخته شده است. به هر يک از آويزها يک سکه احمد شاهي متصل شده و در وسط چهار سکه پهلوي، يک شمسه با تک نگين فيروزه قرار گرفته است که شمسه بزرگ‌تري به آن متصل است.

 


شمشو Semso : مجموعه‌اي است از قطعات جنس طلا در اندازه و اشکال متفاوت که بزرگ‌ترين آن‌ها وسط نوعي روسري که به آن سري گفته مي‌شود، متصل مي‌شود. بزرگ‌ترين قطعه در وسط روسري قرار گرفته و به ترتيب که به گوشه روسري مي‌رسد از نظر اندازه کوچک‌تر مي‌شود. براي ساخت اين زيور ورقه طلا را در قالب به شکل مورد نظر برش مي‌دهند. سپس دانه‌هاي کوچک و گرد (گل‌ها دانه) را روي آن مطابق طرح مورد نظر چيده و حرارت مي‌دهند تا در جاي خود ثابت شود. براي تزيين بيشتر شمشو از نگين‌هاي ياقوت، فيروزه و همچنين رشته‌هاي مرواريد استفاده مي‌شود.  
کيد Kaied :تشکيل شده از دو رديف زنجير و دايره‌هاي نيمه محدب (شمس) که به يکديگر متصل مي‌باشند و در مرکز به يکديگر متصل مي‌شوند. قطع‌هاي دايره‌اي شکل در مرکز توسط نگين‌هاي ياقوت يا فيروزه تزيين گرديده که به‌آن شمس مي‌گويند.

 


شمس Sams – Samse : شمسه به گروهي از زيورآلات که از روي سر آويخته گردد. نوعي از آن به وسط کيد متصل شده و روي پيشاني قرار مي‌گيرد. اين نوع شمس در مناطق سرباز و ايرانشهر مورد استفاده بيش‌تري دارد. و براي تزيين از نگين‌هاي فيروزه و ياقوت استفاده مي‌شود.
کپگو Kapagu : اين زيور به دور گردن بسته مي‌شود و تشکيل شده از تعدادي نيم‌کره توخالي که به‌صورت يک رديف پشت سر هم بر روي پارچه دوخته مي‌شوند، طول پارچه به اندازه دور گردن فرد مي‌باشد. تعداد کپگو بين 9 تا 11 عدد است. تزيينات روي کپگو مي‌تواند از نگين‌هايي چون ياقوت و فيروزه باشد و يا مي‌تواند از نقوشي باشد که توسط جوش دادن دانه‌هاي طلا بر روي آن باشد.
گب Gab : نوعي النگو از جنس نقره مي‌باشد و به‌صورت مفتول‌هايي است که در کنار يکديگر جاي گرفته‌اند و در قسمت مياني مجزا مي‌باشند که به‌صورت نيم‌کره‌هاي برجسته خود نمايي مي‌کنند و در کنار هم به‌صورت رديف درآمده‌اند.

 


گروه Goru : به عنوان گرددنبند استفاده مي‌شود. بدين شكل كه از سوراخ وسط آن گل ابريشمي (نخ ابريشمي رنگي) عبور مي‌دهند و به جلو سينه آويزان مي‌كنند فرم و شكل ظاهري آن همانند قيفي مي‌باشد كه يك تكه استوانه‌اي كوچك بر روي يك سطح نيم كره توخالي متصل مي‌شود كه در قسمت مركزي نيم‌كره نيز همانند استوانه‌اي توخالي بوده كه نخ ابريشم از آن عبور مي‌كند. در راس استوانه حلقه‌هايي وجود دارد كه به آن‌ها نيز همان آويزها متصل مي‌باشد. نقوش توسط پرس در روي گروه ايجاد مي‌شود.

 


گلوبند Galiband : اين نوع زيور مورد استفاده زنان منطقه بلوچستان بوده و در اصطلاح بلوچ به گلي‌بند معروف مي‌باشد. فرم كلي آن به اين صورت مي‌باشد كه ورقه‌هاي نسبتا نازك و مربع شكل طلا در هفت قطعه و در اندازه‌هاي مساوي برش زده شده است. روي هر يك از اين قطعه‌ها با طلا نقش‌اندازي شده است. هر كدام از قطعه‌ها در يك رديف و پشت سر هم به يكديگر وصل شده و رديف بالا و پايين رشته را دانه‌هاي كروي شكل احاطه كرده‌اند. به هر يك از اين قطعه‌هاي مربع شكل يك تكه ورقه دايره شكل طلا آويخته شده است كه نقش يك نوع مدال بر روي آن‌ها قالب زده شده است. در كارگاه‌هاي زرگري منطقه به اين نوع قالب‌ها، قالب تك مي‌گويند. دو سر انتهايي اين رشته‌بندي جهت بستن به دور گلو تعبيه شده است.
گل‌ها‌دانه Golhadane : يكي از تزيينات مورد استفاده در زيورآلات مي‌باشد. فرم آن به صورت دو مخروط چسبيده به هم مي‌باشد كه راس‌های آن‌ها قطع شده‌اند. كه اين فرم براساس اتصال حلقه‌هايي كه اندازه‌هاي مختلف دارند به دست آمده است. گل‌ها از يك جداره توري مانند كه بر اثر چيدن دانه‌هاي طلا بر روي حلقه‌هاي متصل شده مي‌باشد، تشكيل شده است. بزرگي و كوچكي گل‌ها نيز بستگي به بزرگي و كوچكي دُر دارد كه هرچه دُر بزرگ‌تر باشد، تعداد حلقه‌هاي تشكيل دهنده در ساخت گل‌ها نيز بيش‌تر مي‌شود.
گوشواره‌هاي سنتي زنان سيستان:
گوشواره کشکولي (کج کولي يا تختکي): در گذشته جنس اين نوع زيورآلات بسته به وضع اقتصادي خانواده مس، نقره و يا طلا بوده است. ولي در حال حاضر اين نوع زيور تماما از جنس طلا مي‌باشد. فرم آن به‌صورت کشکول مي‌باشد که سطح آن به‌صورت مليله‌کاري تزيين يافته است. 
گوشواره ماهکي: گوشواره به شکل هلال ماه کوچک برش زده شده و بعد مفتول نيم دايره‌هاي جهت قرار گرفتن در داخل لاله گوش به دو سر هلال وصل مي‌شود. نقش اندازي روي ورقه طلا يا به‌وسيله قالب انجام مي‌شود و يا وسط اين هلال را به‌صورت مليله‌کاري تزيين مي‌کنند.

 


گوشواره احمد شاهي: به پشت سکه‌هاي احمد شاهي مفتولي خميده لحيم مي‌کنند تا درون لاله گوش قرار گيرد و به عنوان گوشواره احمد شاهي مورد استفاده داشته است.
ماهک: استفاده از اين زيور در منطقه سيستان معمول بوده و روي آن نگين‌هاي فيروزه و ياقوت تزيين شده است، از اين زيور به عنوان سينه‌ريز استفاده مي‌کنند. براي ساخت اين زيور، ورقه طلا به‌شکل هلال کوچک ماه برش زده مي‌شود، حاشيه بيروني ماهک توسط دانه‌هاي نسبتا درشت تزيين مي‌يابد و بر روي هر جفت از دانه‌هاي طلا که در کنار هم قرار گرفته يک دانه طلا مابين يک جفت دانه طلا گذاشته مي‌شود. گل و برگ‌هاي تزييني و شرابه‌هاي آويخته از زيور به‌صورت قالبي ايجاد شده و با نگين‌هاي فيروزه و ياقوت زينت مي‌يابد.
لپوLepo : يکي از ملحقات در(گوشواره سنتي) مي‌باشد که براي تزيين بيشتر در استفاده مي‌شود . لپو متشکل از يک مکعب چند وجهي توخالي است، که براي ساخت آن از طلا با عيار پايين استفاده مي‌شود. براي ساخت لپو از يک تبي که به‌صورت برگ بريده شده و با نگين‌هايي (ياقوت و فيروزه) تزيين شده است، استفاده مي‌کنند. اندازه لپو به اندازه در بستگي دارد، هر چه در بزرگ‌تر باشد لپو نيز بزرگ‌تر مي‌گردد و بالعکس.
موديگ Modig : زينت مو مي‌باشد، بدين صورت که موهاي خود را بافته و 12 تا 24 دانه را به‌صورت حلقه در موها  مي‌کرده اند و پشت گردن آويزان مي‌کردند. جنس موديگ از نقره مي‌باشد و به‌صورت دو مخروط تو خالي است، که از قسمت قاعده به‌هم متصل شده و دو راس مخروط باز است.

 


والي Vali: زيوري از جنس طلا است که طول تقريبي آن همانند باري است، سطح مقطع اين زيور مربع مي‌باشد. بعد از به‌دست آوردن ضخامت لازم به‌وسيله دستگاه نورد، آن‌را به‌صورت حلقه‌اي در مي‌آورند و مفتول ظريفي که به دور کدي پيچيده شده را از ميان حلقه والي مي‌گذرانند و قسمتي که از لاله گوش عبور مي‌کند. به‌صورت مفتول ظريفي درآمده که بعد از عبور از گوش در طرف ضخيم آن قلاب و در جاي خود محکم مي‌شود. 

 


ابزارهاي مورد استفاده در ساخت زيورآلات عبارتند از:
ابرک يا طلق نسوز: صفحه‌اي از جنس ميکا به قطر نه سانتي‌متر دانه‌ها(گل‌ها) روي اين صفحه چيده مي‌شود و در برابر حرارت مقاوم مي‌باشد.
انبر: نوعي انبر چدني است، كه داراي دو بازوي بلند مي‌باشد وجهت برداشتن بوته نسوز كوره زرگري و ريختن مواد مذاب داخل آن ريجه استفاده مي‌شود. انبرها در دو اندازه كوچك و بزرگ در كارگاه زرگري كاربرد دارد.

 


برمه: متقب درودگري باشد كه با ‌آن چوب و تخته سوراخ می‌كنند. وآن را ماهه و مته نيز گويند. برمه تشكيل شده است، از يك محور فلزي كه يك سر آن به سر مته منتهي مي‌شود. محور فلزي بر يك مفتول چوبي كه دو سر آن به‌وسيله نخ به انتهاي سر ديگر محور فلزي متصل شده است، عمود شده با چرخاندن مفتول چوبي به در محور فلزي و تكرار اين عمل سطح كارتوسط برمه سوراخ مي‌شود.

 


بوته نسوز ( كولو): ظرفي است كاسه‌اي شكل از جنس مواد نسوز در اندازه‌هاي مختلف، كه درجه حرارت‌هاي بالا را تحمل مي‌كند. طلا را جهت ذوب‌كردن درون بوته نسوز ريخته و در كوره مي‌گذارند .

 


 پرس مكانيكي: دستگاه پرس مكانيكي موجود در كارگاه زرگري مانند نمونه‌هاي موجود در بازار مي‌باشد.

 


جوت انبر:همان دم باريك است و در كارگاه زرگري از آن استفاده مي‌شود.
چكش: از نوع چكش‌هاي رايج در بازار مي‌باشد و در اندازه‌هاي مختلف در كارگاه زرگري موجود است. در اصطلاح بلوچي به چكش پودينه گفته مي‌شود.

 


چمودو( چمتو):همان پنس مي‌باشد، ولي با شكلي متفاوت با پنس‌هاي رايج در بازار. در كارگاه زرگري پنس‌ها در اندازه‌هاي مختلف كاربرد دارند.

 


دريل برقي: دستگاهي است از نوع دريل‌هاي برقي موجود در بازار كه جهت سوراخ كردن قسمتي از زيور آلات در جاهايي كه لازم باشد استفاده مي‌شود.
ريحه ( ريچه): از يك حجم مكعب مستطيل شكل و يك دسته تشكيل شده است و جنس آن از چدن مي‌باشد. اندازه‌هاي ريجه متفاوت مي‌باشد، و رايج‌ترين نوع آن ريجه‌اي است حدودا به طول 32 سانتي‌متر وعرض 8 سانتي‌متر. يك طرف ريجه توسط يك ديواره طولي به دو قسمت مساوي و طرف ديگر به چهار قسمت در اندازه‌هاي مختلف تقسيم شده و هر كدام جهت شكل دادن شمس طلا براي ساخت نوع خاصي از زيورآلات در نظر گرفته شده است.

 


سرايي: قلم‌هايي هستند از جنس چوب و فلز كه از ارتفاع حدودا 7 سانتي‌متر متغير مي‌باشند و يك سر آن‌ها كروي شكل مي‌باشد. كاربرد آن به اين صورت مي‌باشد كه سر كروي شكل قلم بر روس ورقه طلا كه روي سنگالي قرار گرفته، گذاشته مي‌شود و به‌وسيله چكش به آن ضربه مي‌زنند، تا از حالت مسطح به شكل كروي تغيير يابد.

 


 سندان: پايه‌اي است از جنس فولاد، كه صفحه مسطح آن جهت قراردادن مفتول و يا شمش طلا بر روي آن و تافته‌كردن يا پتركردن مرحله فرم‌گيري و يا نرم شدن آن‌ها به‌كار مي‌رود.
سنگاتي:وسيله ايست كه شكل ظاهري آن مانند مكعب مستطيلي چوبي و يا فلزي مي‌باشد. در چهار وجه سنگاتي حفره‌هايي به شكل نيم‌دايره در اندازه‌هاي متفاوت جهت محدب‌كردن ورقه‌هاي طلا تعبيه شده است. اين ورقه‌هاي طلاي محدبي شكل در ساخت زيورآلات به‌كار مي‌روند. نوع چوبي سنگاتي به اين جهت استفاده مي‌شود تا بر روي سطح نيم‌كره هيچ اثري در ضربه زدن به آن ايجاد نشود. نوع ديگر سنگاتي علاوه بر حفره‌هاي نيم‌دايره‌اي شكل، شيارهايي هم بر روي آن قرارگرفته است كه جهت خم كردن مفتول طلا به‌كار مي‌رود.

 


سنگ سمباده: از نوع سنگ سمباده‌هاي موجود در بازار مي‌باشد و از آنجايي كه داراي سطح زبري است جهت ساييدن فلزات از جمله ورقه طلا استفاده مي‌شود سنگ سمباده‌ دو نوع مي‌باشد : نوع قرمز رنگ آن جهت تيز كردن قلم استفاده مي شود و نوع سفيد رنگ آن زواید كوچك روي قلم را از بين برده و نرم‌تر از نوع قرمز رنگ آن مي‌باشد.
سوهان: از نوع سوهان‌هاي موجود در بازار مي‌باشد، كه در انواع مختلف جهت صاف كردن سطوح زيورآلات به‌كار مي‌رود. به عنوان مثال جهت صاف‌كردن زنجير كيد مورد استفاده دارد.

 


سيم چين :از نوع سيم چين‌هاي رايج در بازار مي‌باشد، در كارگاه زرگري جهت قطع كردن مفتول طلا در هر اندازه استفاده مي‌شود.
شبنم ( دستگاه فرز): دستگاه شبنم موجود در كارگاه زرگري مانند نمونه‌هاي موجود در بازار مي‌باشد.
قالب‌ها:
قالب تبيه‌ نوعي قالب است كه در داخل دستگاه پرس قرار مي‌گيرد و نقش تبي بر روي آن حك نموده است با گذاشتن ورقه طلا روي آن و قرار دادن آن در دستگاه پرس، نقش آن روي ورقه طلا به‌صورت مشبك مي‌افتد. تبي در ساخت كيد به‌كار مي‌رود.

 


قالب چوري: نوعي قالب است كه بيش‌تر در ساخت يك نوع دستبند قديمي به نام چوري كاربرد داشته است. از يك حجم مكعب مستطيل فلزي تشكيل شده، كه بر روي آن شيارهايي تعبيه شده كه هر كدام نقش خاصي را داشته با گذاشتن مفتول طلا و يا ورقه طلا داخل آن و ضربه زدن به آن، نقش قالب را به خود مي‌گيرد.

 


قالب تايي ( دایي): دو قالب مثبت و منفي است. نيمي از طرح زيور روي آن به‌صورت برجسته حك شده و ورقه طلا جهت پرس شدن در دو مرحله داخل آن قرار مي‌گيرد.

 


قالب گل‌هاي انگشتر وخال بيني: قالبي است فلزي كه نقش‌هاي مختلف بر روي آن حك شده. با گذاشتن ورقه طلا بر روي قالب و ضربه زدن به آن ورقه طلا نقش قالب را به خود مي‌گيرد.

 


قلم لپو: قلم‌هايي هستند قلزي كه از ارتفاع حدود 5 سانتي‌متر متغير مي‌باشند. سر قلم لپو كه در اندازه‌هاي مختلف مي‌باشد داراي فرم چند وجهي است.

 


قيچي اندازه‌گير: اين نوع قيچي مفتول طلا را در اندازه دلخواه قطع مي‌زند. لازم به ذكر است اندازه قطع زده شده توسط اين قيچي حداكثر حدود 2 سانتي‌متر مي‌باشد.

 


قيچي دانه‌چن: نوع ديگري از قيچي مي‌باشد كه مفتول طلا را در اندازه حدود يك ميلي‌متر قطع مي‌زند.

 


كاسه شتشوي زيورآلات: از آنجايي كه بعد از اتمام ساخت زيورآلات، آن‌ها را در كاسه مي‌شويند در نتيجه كاسه‌ها بايد از جنسي باشند كه در مقابل اسيد و ديگر مواد شيميايي از خود واكنش نشان ندهد.
 كوره زرگري: محفظه‌ايي است استوانه‌اي شكل از جنس چدن كه ديواره داخلي آن با آجر نسوز پوشيده شده است.   قطر دهانه اين محفظه در حدود 25 سانتي‌متر و ارتفاع آن 35 سانتي‌متر مي‌باشد. بوته‌هاي نسوز درون اين محفظه و در ميان آجرهاي نسوز قرار مي‌گيرد تا طلاي درون آن ذوب گردد. کوره از يک پيت حلبي و دم تشکيل مي‌شود. در بعضي از کارگاه‌ها از بشکه به عنوان کوره استفاده مي‌شود.

 


دستگاه دم برقي: دستگاهي است برقي كه هوا را با فشار وارد كوره مي‌سازد. اين دستگاه توسط لوله‌اي به كوره متصل مي‌باشد و باعث جهت دادن به جريان گاز در مسير لوله مي‌شود.
 مشعل گازي: شامل شلنگي است كه يك سر آن به كپسول گاز و سر ديگر آن به سر مشعل متصل است. به‌وسيله مشعل مي‌توان فلزات را حرارت داد.
انواع كد (قد): در كارگاه زرگري هر نوع اندازه‌گير را در اصطلاح بلوچ كد گويند. از انواع كد و موارد مصرف آن مي‌توان به شرح زير نام برد:
جهت اندازه‌گيري ضخامت و قطر ورقه طلا.
جهت اندازه‌گيري قطر صحفه دايره‌اي شكل در لپو.
جهت اندازه‌گيري ارتفاع مفتول‌ها.
جهت اندازه‌گيري محيط حلقه‌ها.
لازم به ذكر ساخت ضخامت و مفتول‌هاي فلزي را بر حسب واحد گيج مشخص مي‌كنند.

 


كدي پيچ: ميله‌اي است كه يك سر آن به‌صورت حلقه درآمده كه به‌عنوان دستگيره محسوب مي‌شود. مفتول طلا چندين بار به دور اين ميله پيچيده مي‌شود تا به انتهاي ميله برسد. در نهايت مفتول طلا كه به صورت مارپيچ به دور ميله پيچيده شده است، از داخل ميله بيرون كشيده مي‌شود و به وسيله قيچي زرگري به صورت حلقه‌هاي كوچك قطع زده مي‌شود. لازم به ذكر است، قطر ميله كدي پيچ بنا به اندازه حلقه مورد نظر زرگري مي‌باشد متغير است.

 


مغارها: وسيله‌اي است از نوع مغارهاي موجود در بازار، سر مغارها از ارتفاع حدود 2 سانتي‌متر تا 10 سانتي‌متر متغير مي‌باشد. انواع مغارها در کارگاه زرگري کاربرد دارد از جمله :
چاندو: مغاري است كه نگين را در روي زيور الات محكم مي‌كند. اين مغار بر خلاف انواع ديگر داراي تيغه كوتاه حدودا 2 سانتي‌متر مي‌باشد.
قلم تراش: مغاري است که به‌وسيله آن روي زيورآلات تراش‌هايي با حالت جناقي و يا نقش ساده‌اي از گل مياندازند.

 


کندگو-کندو  Kando go : مغاري است که زرگر با حرکت خاص دست خود در حاشيه قطعات زيورآلات نقش موج دار (خطوط درهم پيچيده) را به‌وجود مي‌آورد. 
منتل ( حديده): وسيله‌اي است فلزي كه از يك صحفه ضخيم مستطيل شكل تشكيل شده است. بر روي صفحه سوراخ‌هايي به ترتيب از دهانه كوچك تا بزرگ و در چند رديف تعبيه شده است .مفتول را جهت باريك‌كردن چندين بار از داخل  اين سوراخ‌ها به ترتيب از بزرگت‌رين تا ريزترين سوراخ با توجه به قطر مفتول و به‌وسيله گازانبر به بيرون كشيده مي‌شود تا در نهايت مفتول به ضخامت مورد نظر زرگر برسد.

 


ميز زرگري: ميزي است چوبي، كه به دليل ارتفاع كم آن زرگر روي زمين به طور نشسته در پشت آن كار مي‌كند. علاوه بر كشوهاي كوچكي كه در قسمت جلوي آن تعبيه شده است، در قسمت زير صفحه ميز يك كشوي سرتاسري تا عمق كم قرار گرفته كه زرگر بعد از اتمام كار زرگري قطعات ريز و درشت طلا را مستقيما درون اين كشو مي‌ريزد در اصطلاح بلوچ به ميز زرگري كوات مي‌گويند.
دستگاه نورد يا چرخ زرگري: دستگاهي است از نوع دستگاه‌هاي نورد موجود در بازار. قسمت اصلي دستگاه از دو غلطك تشكيل شده است شيارهاي روي غلطك به ترتيب از يك طرف به سمت ديگر باريك‌تر وكم عمق‌تر مي‌گردد تا به سطح مسطح غلطك مي‌رسد. با روشن شدن دستگاه دو غلطك به چرخش در آمده و ورقه طلا از بين سطح صاف و مفتول طلا از مابين شيارهاي غلطك عبور داده مي‌شود تا جهت ساخت زيورآلات آماده شوند.

 


وداني يا ميل انگشتر( دندي): ميله‌اي است مخروطي شكل در اندازه‌هاي متفاوت كه از ارتفاع حدود 15 تا 23 سانتي‌متر متغير است. قطر بزرگت‌رين نوع آن در يك طرف حدود 7 ميلي‌متر وسر ديگر آن حدود 3 سانتي‌متر مي باشد، كه جهت حلقه كردن مفتول طلا كه در ساخت زيورآلات به‌كار مي‌رود. به اين ترتيب كه مفتول طلا را بنا به انداز حلقه دلخواه به دور ميل انگشتر پيچيده و توسط سيم چين مفتول را قطع مي‌كنند.

 


مواد اوليه:
بوره:جسمي است سفيد و متبلور كه خاصيت گندزدايي دارد و در كاشي‌سازي وشيشه‌سازي مورد استفاده دارد و به ذوب و نرمي طلا كمك مي‌كند.
پودر شوينده: از نوع پودرهاي موجود مي‌باشد كه در پايان ساخت زيورآلات، جهت شتشوي آن از آب و پودر استفاده مي‌كنند.
تنكار ( تنه كار):تنكار در واقع به عنوان يك نوع كاتاليزور ( كمك ذوب) مورد استفاده دارد و باعث ذوب طلا هم مي‌شود و از طرف ديگر باعث جوش خوردن طلا مي‌شود. اين ماده فرار بوده و در لحيم‌كاري وقتي كه بر روي محلي كه مي‌خواهند طلا را جوش دهند، ريخته شود دودي از آن متصاعد مي‌شود.
طرز تهيه تنكار پخته: تنكار خام را به مقدار لازم در ظرفي ريخته و به نسبت مناسب مقداري آب به آن اضافه مي‌كنند و آن را حرارت مي‌دهند تا بجوش درآيد و تنكار پخته شود. مقدار كمي هم نشادر اضافه مي‌كنند تا كار لحيم روان‌تر انجام گيرد. يكي از موارد استفاده از تنكار پخته اين است كه، قطعات لحيم كه جهت جوش دادن روي محل اتصال قرار مي‌گيرد با اضافه كردن تنكار از جاي خود حركت نكرده و لحيم‌كاري آسان صورت مي‌گيرد.
تيزاب:در كارگاه زرگري از تيزاب‌كاري جهت از بين بردن ناخالصي‌هاي طلا از جمله مس استفاده مي‌كنند. در اصطلاح بلوچ هر گونه پرداخت و تميزكردن طلا و زدودن ناخالصي‌ها به‌وسيله مواردي چون شوره، نشادر يا تيزاب را گوناب‌كاري مس‌گويند.
خاك ار:ه بعد از مرحله شتشوي زيورآلات جهت خشك كردن، آن را در خاك اره مي‌غلطانند. به اين ترتيب كه با غلطاندن زيور در خاك اره رطوبت سطح زيور و يا فرورفتيگي‌هايي كه در آن وجود دارد، گرفته و از طرفي حالت براق به خود مي‌گيرد.
خاك رس: در كارگاه زرگري در ساخت گل‌ها دانه  از ملحفات در مي باشد، جهت كنار هم قراردادن دانه‌هاي گل‌ها از خاك رس هم استفاده مي‌شود. به اين ترتيب كه، بعد از اين‌كه متول طلا توسط دانه‌چن ( نوعي قيچي دانه بر ) به شكل دانه‌هاي زير در آمد، آن‌ها را به خاك رس آغشته مي‌كنند، تا در موقع حرارت دادن ذوب نشده و شكل كروي دانه‌ها از بين نرود.
شنبليله: گل آن زرد رنگ است و شبيه بهار نارنج و بوي تيزي دارد. بوييدن آن دفع سردرد است و آن را گل راه‌رو گويند؛ زيرا بيشتر در سر را‌ه‌ها مي‌رويد. در كارگاه زرگري در ساخت گل‌ها دانه از آب شنبليله هم استفاده مي‌شود. آغشته كردن دانه‌ها به آب شنبليله باعث مي‌شود كه، چسنبدگي بين دانه‌هاي گل‌ها ايجاد شده و لحيم‌كاري راحت‌تر انجام شود.
شوره: در كارگاه زرگري از تركيب شوره و نشادر محلولي به دست مي‌آيد، كه جهت پرداخت زيورآلات از آن استفاده مي‌كنند.  طلا را درون ظرف شوره انداخته و از آنجايي كه زيور از قبل حرارت داده شده و داغ بوده، وقتي درون شوره قرار مي‌گيرد، شوره ذوب شده و روي طلا مي‌نشيند و دود اين عمل را در اصطلاح زرگري شوره‌كاري مي‌گويند. لازم به ذكر است، که شوره‌كاري بيش‌تر جهت پرداخت زيورآلاتي به‌كار مي‌رود كه حالت شرابه و مليله و بافته‌ها داشته باشد.
كادميم :در تهيه الياژهاي زودگداز و در آب‌كاري فلزات مورد استفاده دارد. و به عنوان كاتاليزور در جهت سريع‌تر ذوب شدن طلا مورد استفاده قرار مي‌گيرد. كاديوم در اثر حرارت سوخته از بين مي رود و در نهايت طلاي خالص با عيار اوليه باقي مي‌ماند. نسبت مخلوط شدن طلا و كادميم به اين ترتيب است كه براي هر5 گرم طلا700 سود كادميم استفاده مي‌شود.
لحيم :در كارگاه زرگري هر نوع جوش ‌اري طلا را لحيم‌كاري گويند. لحيم آلياژي است از فلز كه در پيون فلزات به هم به‌كار مي رود. طرز ساخت لحيم به اين صورت است كه طلا را به ميزان يك تا دو گرم ذوب نموده ( در حين ذوب طلا به آن كادميم اضافه مي‌كنند و بعد از اين مرحله طلا را چكش‌كاري مي‌كنند و به‌وسيله چرخ زرگري به صورت ورقه نازكي در مي‌آورند .
ورقه طلا را توسط قيچي در تكه‌هاي كوچك مربع 2در2 ميلي‌متر شكل قطع مي‌زنند و تكه‌ها را روي قسمتي از زيور كه مي‌خواهند عمل جوش‌كاري را انجام دهند، گذاشته و حرارت مي‌دهند. در اصطلاح بلوچ لحيم‌كاري را سياه‌كاري نيز مي‌گويند.
نشادر: از تركيب جوهر نمك ( اسيد كلريدريك و آمونياك به‌دست مي‌آيد و نام علمي اشت‌كلرور‌آمونيم است. در سفيد‌گري و لحيم‌كاري مورد استقاده دارد و در صنايع مختلف پزشكي از آن استفاده مي‌گردد. در كارگاه زرگري از تركيب شوره و نشادر به ترتيب به نسبت دو يك محلول گوناب به‌دست مي‌آيد.
کارگاه ساخت زيورآلات سنتي، شامل مکاني براي ذوب شمش يا طلاي مستعمل، قرار دادن کوره‌ها و دستگاه‌ها، شامل دستگاه نورد، دستگاه پرس مکانيکي، دريل برقي و دستگاه دم برقي؛ مکاني براي مراحل ساخت و پرداخت زيورآلات که در اين مکان بتوان ميز زرگري و ساير تجهيزات ساخت، مانند صفحه ابزار و مواد اوليه را در آن قرار داد.