مراسم زار
- Hits: 21167
- دسته: سایر
در مورد تاريخچه و قدمت اين مراسم، عقيده غالب بر اين است که منشا اين مراسم به آمدن بوميان و بردگان آفريقايي به جنوب ايران مربوط ميشود. سر وان کارستن نيبور در سفرنامه ي خود در سال 1765 ميلادي آورده است که :
«کافرهاي آفريقا که به صورت برده در خارک فروخته ميشدند، براي شخصيت مذهبي بزرگ خود که «شيخ فرج» ناميده ميشود بناي کوچکي ساخته بودند. مراسم مذهبي آنها بيشترعبارت است از، رقصي که با طبل و سازهاي بدوي ديگر همراه ميشد.» ناصر تقوايي، پژوهشگر و مستندسازي که در سال 1347 فيلمي درباره اين مراسم در بندر لنگه ساخته است، سابقه بادها را، به آمدن سياهان به جنوب ايران نسبت ميدهد. اما هم او بلافاصله اضافه ميکند که: «پيش از آن که سياه بيايد بادها بود، اما مثل نفت زير خاک، نيرو در تن بيمار و هوش در ذهن بي فرهنگ، ناشناخته مانده بود.»
اگر سابقه آمدن سياهان و بردههاي آفريقايي را به دوره استيلاي پرتغاليها در جنوب ايران مربوط بدانيم و منشا اين مراسم را در سياهان آفريقايي بجوييم، سابقه اين مراسم در جنوب ايران به حدود چهارصد سال ميرسد. نظر ديگري نيز وجود دارد، که ريشه اين مراسم را به بوميان جنوب نسبت ميدهد و اساسا سياهان جنوب ايران را از نژاد بردههاي آفريقايي نميداند و آنان را بوميان واقعي اين خطه به حساب ميآورد.
اما باتوجه به اعتقاد رايج در جنوب، مبني بر اين که مسکن اصلي بسياري از بادها را آفريقا و زنگبار ميداند، شايد نظر اول بيشتر قابل توجه باشد، اما در طي ساليان با اعتقادات و آداب بومي و اسلامي عجين شده و رنگ و بويي خاص خود گرفته که علي رغم شباهتهاي زياد، تفاوتهايي نيز با مراسم آفريقايي مشابه دارد. به عنوان مثال نام بعضي بادها که به نام بزرگان تصوف ايراني- اسلامي است مثل «شيخ عبدالقادر گيلاني» يا شهباز لعل قلندر که آوازهايي هم در وصف آنان هست و همچنين ذکر پيامبر و ائمه در بعضي مراسم بادهاي مسلمان.
در باور جنوب ايران زار يک باد است و بادها موجوداتي غيرمادي هستند که با تسخير فرد، او را دچار درد و بيماري ميکنند. به اين ترتيب زار و بادهاي ديگر که به 72 گروه تقسيم ميشوند، هرکدام عامل يک نوع بيمارياند. بيمار مبتلا به باد، درمانش به دست پزشک صورت نميگيرد. او بعد از اين که از دوا و درمان نااميد شد سراغ ملا و دعانويس ميورد و هيکل و دعا ميگيرد و وقتي از هيکل و دعا هم نتيجهاي نگرفت، نزد باباي زار يا ماماي زار ميورد، بابا يا ماماي زار براي او مراسمي ترتيب ميدهد، تا باد را از تن او خارج سازد و يا به اصطلاح باد او را زير کند. بابا يا ماماي زار کسي است، که خود پيشتر به يک يا چندين باد مختلف مبتلا بوده است و در اثر مرور زمان و ممارست و قدرتي که به دست آورده، خود به باد مسلط و سوار شده و قادر شده است زار را از وجود شخص مبتلا خارج کند. هر باد يک بابا و ماماي مخصوص به خود دارد، اما بعضيها هم بابا يا ماماي چند نوع باد هستند و اين بستگي به توانايي و سابقه و تجربه آنها دارد. باباها و ماماها حرفه خود را به ارث ميبرند و معمولا نسل اندر نسل به اين حرفه اشتغال داشتهاند. اما بعضيها هم هستند که از کودکي وردست يک بابا يا ماماي ديگر بزرگ شدهاند و به اين توانايي رسيدهاند. مثل «ماماآمنه» ماماي زار و نوبان بندر لنگه که از کودکي وردست «ماماخديجه سالم» بزرگ شده است. در بعضي جاها باباها و ماماها در مجالسي که ترتيب ميدهند، خون قرباني را که معمولا بز نري است ميخورند و هر بابا يا ماما با تعداد خونهايي که خورده است، اهميت پيدا مي کند. در بعضي جاهاي ديگر هم مثل ميناب در مجلس مخصوص بادِ خودش، خون قرباني را ميخورد. مثلا بابا سالم که سالها پيش باباي زار روستاي سلخ از جزيره قشم بود، سه خون خورده بود و خليفه مارگيري، باباي حال حاضر ميناب هم سه خون خورده است.
به مراسمي که براي بيمار ترتيب ميدهند، مجلس بازي گفته مي شود و اگر بيمار از اين مراسم جان سالم به در برد و بادش زير شد، به جرگه اهل هوا ميپيوندد. اهل هوا به کساني گفته ميشود که حداقل يک بار دچار باد شده باشند و مجلس بازي با حضور و همراهي آنها و به هدايت و رهبري بابا يا ماما برگزار ميشود و به کسي هم که باد او ار تسخير ميکند مرکب باد ميگويند.
مسکن اصلي بادها را آفريقا، هندوستان، عدن و عربستان ميدانند که سوار بر موج دريا و بادهاي موسمي به سواحل ايران ميرسند. در مورد سابقه و تاريخچه اين مراسم هم اعتقاد بر اين است که، به مهاجرت آفريقايان به ايران برميگردد، که البته در ايران با فرهنگ بومي و اعتقادات اسلامي آميخته شده است. و شباهتهايي نيز به مراسم حلقه ذکر صوفيان و دراويش قادري در کردستان و نقشبنديه در خراسان و بلوچستان يافته است. بعضي از بادها نيز نام بزرگان تصوف و پيرها و سيدهاي مورد احترام مردم را بر خود دارند؛ مثل «شيخ عبدالقادر گيلاني» که بسيار مورد احترام اهل هواست و د ر مراسم بعضي از بادها در وصف آن آوازهايي خوانده ميشود. همچنين است «شهباز لعل قلندر» که يکي از آوازهاي اصلي مراسم زار به نام "مست قلندر" در وصف اوست. و همين طور «سيد احمد» که از بزگان مورد احترام حاشيه خليج فارس است که، پس از مرگاش در هيبت يک باد ظاهر شده است و آوازي هم در وصف آن خوانده ميشود. بسياري از آوازهايي که خوانده ميشود به زبان سواحلي وعربي است و گاهي هم ترکيبي از اين دو زبان است.
زير کردن باد ملزوماتي ميخواهد ؛ بايد به او فديه بدهند، توقعاتش را برآورده کنند وبراي او قرباني بدهند واگر باد کافر باشد خون قرباني را به او بخورانند. بادها مثل آدميزاد کافر و مسلمان دارند و هر دو نوع آن، آدم را بيمار و مبتلا ميکند. اما باد کافر موذي و خطرناک است و اذيت و آزار آن زياد است و گاه پيش آمده که مرکب خودش، که همان فرد مبتلا باشد را کشته است، حال آن که باد مسلمان اذيت و آزار کمتري دارد، چندان خطرناک نيست و فديه کمتري هم لازم دارد.
بادها اعم از کافر و مسلمان به چند گروه عمده تقسيم ميشوند و بعضي از آنها نيز به دستههاي ديگري تقسيم مي شوند که مهمترين آنها عبارتند از:
1- باد زار: بادهاي زار هفتاد و دو نوع هستند و عمدهترين آنها از اين قرار اسـت: مطوري، شيخ شنگر، دينگ مارو، اُم گاره، بو مريم، چين ياسه، په په، داي کتو، بو جمبه، بابور، نمرود، تقروري، قضا.
2- نوبان: معمولا شخص را عليل و بيحرکت ميکند. نوبان هم انواع و اقسام دارد، اما هرکدام از اينها نام جداگانهاي ندارند.
3- مشايخ: بادهاي مشايخ مسلمان و پاک هستند و به استثناي تعداد معدودي از آنها همگي بيخطرند. مشايخ معروف عبارتند از : شيخ فرج، شيخ ادروس، شيخ عثمان، شيخ جوهر، شيخ البحر، شيخ شايب، شيخ شريف، شيخ سيد احمد، شيخ سيد محمد، شيخ جنو، شامي.
4- باد جن: از همه خطرناکتر است و همگي کافرند.
5- باد پري: بادهاي پري بخشي کافر و خطرناک و بعضي مسلمان و بيخطرند.
6- باد ليوا: اصلا اذيت و آزاري ندارد و مجلس آن بسيار مفرح است و به جشن و مولودي ميماند. بسياري داوطلبانه مرکب باد ليوا ميشوند.
7- باد ديو
8- باد غول
9- باد ام الصبيان
از اين مياناين بادعا، بادهاي زار، نوبان و مشايخ شيوع بيشتري دارند، اما باد جن هم در بعضي نقاط مثل لنگه، قشم و هرمز ديده شده است. باد پري نيز در بندر عباس و اطراف آن کم و بيش شايع است و به آن باد پريوار هم ميگويند. حتي زيارتگاهي به نام شاه پريان در بندر عباس هست، که بنا به قول متولي آن و بعضي از زايران اغلب مراجعان و زايران، افراد مبتلا به باد و به اصطلاح جن زدهها هستند.
مراسم باد ليوا به دليل سختگيريهايي که اعمال شده، تقريبا فراموش شده و در سالهاي اخير برگزاري آن مشاهده نشده است. باد ديو و باد غول هم به ندرت ديده ميشوند و جايگاه آنها معمولا در بيابان هاست .
بابا و ماماي هرکدام از اين بادها با ديگري فرق دارد. مثلا باباي زار و باباي نوبان باهم فرق دارند؛ همين طور باباي مشايخ و ليوا. با اين حال، برخي هم بابا يا ماماي زار هستند و هم نوبان و حتي مشايخ؛ مثل «ماما آمنه ذوقي پور» که ماماي زار و نوبان و مشايخ بندر لنگه است و «ملا عبد فيهاني» که باباي مشايخ و زار آبادان و اروند کنار است و همين طور «عيده صيداوي» که ماماي مشايخ و زار اروند کنار است.
باد به صورت يک جن وارد بدن شخص مبتلا ميشود. شخص مبتلا بعد از اين که به دکتر و دعانويس مراجعه کرد و نتيجهاي نگرفت، به باباي زار مراجعه ميکند. حتي اگر بيمار قبل از دکتر و دعا نويس پيش باباي زار برود، بابا خودش به او امر ميکند که ابتدا پيش دکتر و دعانويس برود و اگر نتيجهاي حاصل نشد، نزد او برگردد. بعد از آن باباي زار کارش را شروع مي کند.
چگونگي اجراي مراسم با توجه به گستردگي و پراکندگي جغرافيايي آن که خوزستان، بوشهر، هرمزگان، جنوب و مرکز بلوچستان را شامل ميشود، همواره با تفاوتهايي همراه است. اين تفاوتها شامل نامها، آوازها و آهنگها، نحوه و ترتيب اجراي آنها، جابجايي در بعضي قسمتها و موارد جزيي ديگري ميشود؛ به عنوان مثال، اين مراسم در بلوچستان گواتي نام دارد. گوات در زبان بلوچي به معني باد است و گواتي کسي است که گرفتار باد شده باشد. به کسي هم که مراسم را رهبري ميکند، يعني همان که در حاشيه خليج فارس به بابا زار معروف است، خليفه ميگويند. اما در کل با کمي اغماض ميتوان گفت، ساختار کلي مراسم از مقدمات تا انتهاي آن در همه جا يکسان است.
ابتدا بايد گفت که براي هر باد مراسم جداگانهاي برگزار ميشود که در جزييات با مجلس بادهاي ديگر تفاوت دارد؛ مثلا مجلس بازي زار با مجلس بازي نوبان، مشايخ ، ليوا و ... فرق دارد. همچنين آوازهاي هر باد با بادهاي ديگر متفاوت است. هر باد آوازها، آهنگ ها و ريتم مخصوص به خود را دارد. حتي بعضي سازها مخصوص يک نوع باد هستند؛ مثل تنبوره يا تنبيره که ساز مقدس نوبان است و در مجلس ديگري نواخته نميشود. در آواز هاي زار هيچ گاه اسم خدا، پيامبر و ائمه برده نميشود و هرکس هم که وارد ميشود حق سلام کردن ندارد و اگر اين قاعده را رعايت نکند بر او حد ميافتد يعني جريمهاش ميکنند. در حالي که آوازهاي ليوا و بعضي آوازهاي مشايخ بيشتر شبيه مولودي و ذکر ائمه است. همچنين مراسم پريوار بدون حضور اهل هوا و ساز و آواز برگزار ميشود که بيشتر شبيه آيين قرباني و دفع بلاست. به هر حال آن چه که به طور کلي در همه جا مشترک است به قرار زير است:
بيمار را به مدت هفت شبانه روز قرنطينه مي کنند- اين مدت در مراسم نوبان سه شبانه روز است- در اين مرحله که حجاب خوانده ميشود، بيمار را از چشم نامحرم، سگ، و مرغ دور نگه ميدارند و تنها کسي که با بيمار در ارتباط است، بابا يا ماماي زار است. در گذشته، بيمار را در کپري نزديک دريا نگه ميداشتند، اما امروزه ساحل دريا چندان خلوت و مناسب اين کار نيست. به همين دليل اتاق مخصوصي در خانه بابا يا ماما را براي اين کار در نظر ميگيرند.
ابتدا تن بيمار را با آب دريا ميشويند و غسل ميدهند تا تميز و طاهر شود. بعد در تمام اين مدت هر شب معجوني به نام گَرَکو( (garakooبه تن او ميمالند. اين معجون بسيار خوشبو است و از بيست و يک ماده تهيه شده است که عمده آنها عبارت است از: ريحان، زعفران، هل، جوز، گياه زبان جوجه، گشته، روغن بادام تلخ، کندر، عطرهندي. اين مواد را پس از کوبيدن، مخلوط و در گلاب خيس ميکنند و هر شب به تن بيمار ميمالند. روز آخر بيمار را دوباره با آب دريا غسل ميدهند و خاک هفت راه را با برگ هفت گياه بدون خار مخلوط ميکنند و به تن او مي مالند. آبي که بيمار را با او غسل ميدهند نيز، بايد آب هفت دريا باشد و يا از محل خاصي که هنگام مد آب دريا برکهاي ميسازد، تهيه شده باشد.
بعد از اين و قبل از مراسم اصلي، جن را که باد را وارد بدن بيمار کرده، از تن او بيرون ميکنند. براي اين کار شخص را ميخوابانند، انگشتان شست پاهايش را با موي بز به هم ميبندند و مقداري سيفه (روغن ماهي) زير دماغ بيمار ميکشند و چند رشته موي بز هم آتش ميزنند و زير بيني او ميگيرند(اگر شخص مبتلا به باد جن باشد، به جاي موي بز، موي سگ آتش ميزنند). بعد بابا با خيزران جن را تهديد ميکند که از بدن بيمار خارج شود. جن ابتدا امتناع ميکند و بابا با ضربههايي که به تن بيمار ميزند، جن را با جيغ و داد فراوان از تن او خارج مي کند، اما جن از هر عضوي از بدن بيمار خارج شود، آن عضو از کار ميافتد. جن، ابتدا ميخواهد از چشم بيمار خارج شود، ولي چون اين کار بيمار را کور ميکند، بابا مانع ميشود. سپس سعي ميکند از دست بيمار خارج شود، اما باز چون اين کار بيمار را از کار کردن مياندازد، بابا باز هم مانع مي شود. اين کار اين قدر ادامه پيدا ميکند تا بالاخره بابا جن را از ناخن انگشت کوچک پاي چپ بيمار خارج ميکند. بعد از آن نوبت زير کردن باد است که در سر بيمار جا گرفته است و خود چند مرحله دارد. در اين مرحله بيمار را در فضاي باز، معمولا زير نخل رو به قبله قرار ميدهند. ابتدا با داس دور او دايرهاي ميکشند و بعد تخم مرغي را زير پاي راست بيمار ميگذارند تا با فشار پا آن را بشکند. سپس دو حلقه به هم بافته شده از جنس طناب را که «کمند علي» نام دارد، از سر بيمار رد کرده و از زير پايش بيرون ميآوردند. اين عمل را سه بار انجام ميدهند. اين دو حلقه را در بندر لنگه يکي را پري و ديگري را پروند ميگويند. اين عمل را سه بار با يک برگ بخل و سه بار هم با شاخهاي از درخت گارم زنگي انجام ميدهند.
در آخر مقداري حلوا يا قند يا نبات را در حين اين که روي آن دعا ميخوانند دور سر بيمار ميگردانند و در گوشهاي از نخل قرارميدهند و خطاب به بادها اين جمله را ميگويند: شيريني براي شما، شفا براي بيمار ما. اکنون بيمار براي اجراي مراسم اصلي که به آن مجلس يا مجلس بازي ميگويند، آماده است. البته در بعضي جاها مثل ميناب قبل از مجلس بر روي بيمار دعاي مخصوصي به نام «چهل کاف» خوانده ميشود؛ به اين صورت که در همان محل مخصوص مراسم، بيمار را رو به قبله ميخوابانند و باباي زار هفت بار پشت سرهم و سريع دعاي چهل کاف را ميخواند. بعد اصليترين بخش مراسم که همان مجلس بازي است برگزار ميشود.
در مجلس بازي بابا يا ماماي زار در صدر مجلس مينشيند، بيمار را مقابل او قرار ميدهند و اهل هوا معمولا پشت سر بيمار به صورت نيم دايره مينشينند. قبل از شروع مجلس سفرهاي از خوراکيهاي مختلف آماده کرده و داخل مجلس ميبرند که به آن سفره کوچک ميگويند و شامل نقل مشکل گشا، حلوا، شيريني، نخود و کشمش ، خرما، گلاب، آب و چيزهاي از اين قبيل است. بعضي از بادها نياز به قليان دارند. ابتدا بيمار يک قليان کامل را ميکشد. سپس بابا يا ماماي زار شمدي معمولا سفيد رنگ روي بيمار مياندازد تا چهره او را بپوشاند و بعد مقداري زغال گداخته توي گشته سوز گذاشته روي آن کندروک درماني ميريزد، دور سر و شانههاي بيمار ميچرخاند و زير شمد بيمار ميبرد. کندروک درماني، دود زياد و خوشبويي توليد ميکند که مورد علاقه بادهاست.
با اشاره ي بابا و ماماي زار نوازندهها شروع به نواختن ميکنند و بسته به نوع باد آوازهاي مربوط به آن خوانده ميشود و اهل هوا که معمولا همگي صوت خوشي دارند، با جواب آواز و دست زدنهاي ريتميک بابا و ماما را همراهي ميکنند مجلس بازي، معمولا بين سه تا هفت شب و گاهي هم چهارده شب به طول ميانجامد. با شروع مجلس بيمار با حرکات شروع به تکان خوردن ميکند و اين موقعي است که باد به حرکت درآمده است. اين حرکات ابتدا در سر و شانههاي بيمار به طرفين و عقب و جلو شروع و بعد دستها و تمام تن او را فرا ميگيرد. موقعي که مجلس به اوج ميرسد، حرکات بيمار حالتي کاملا غير ارادي به خود ميگيرد و بابا يا ماماي زار سيني يا سفره کوچک را زير شمد بيمار ميبرد و اين موقعي است که باد خود را نشان داده و با ديدن سفره، آماده حرف زدن ميشود و از هرکدام از خوراکيها مقداري در دهان ميگذارد. در پايان مجلس اول بابا از باد نام و نشاناش را ميپرسد که اهل کجاست؟ نامش چيست؟ آيا تک است يا گروه است؟ و چرا فرد را مبتلا کرده است؟ و باد از زبان بيمار شروع به حرف زدن ميکند. نامش را ميگويد، مسکن اصلياش را ميگويد و اين که به خاطر فلان کار بيمار را مبتلا کرده است و سپس بابا شرايط باد را براي زير شدن ميپرسد و باد براي اين کار چيزهايي را تقاضا ميکند. توقع بادهاي مختلف با هم متفاوت است. بادهاي مسلمان معمولا توقع کمتري دارند و با يک سفره جمع و جور راضي ميشوند. اما اگر باد کافر باشد، طلا و نقره و النگو و خيزران چند بند ميخواهد و حتما خون طلب ميکند، به اين معني که کهره يا بز نري را قرباني ميکنند و خون آن را به او ميخورانند. در اين لحظه باباي زار با توجه به استطاعت مالي بيمار با باد چانه ميزند واو را قسم ميدهد به شاه زار و ديگر مقدساتاش که به اين بيچاره رحم کند که فقير است و ندار و از خواستههايش کم ميکند. و اگر بيمار باز هم استطاعت برآورده کردن توقعات باد را نداشته باشد، باباي زار از باد فرصت ميگيرد و ضمانت ميدهد که، مثلا تا فلان موقع خواستههايش برآورده شود. در اين صورت بيمار موظف ميشود تا پايان مهلت مقرر تعهد خود را به انجام رساند. بادها چه کافر و چه مسلمان حتما قرباني لازم دارند، اما باد مسلمان هيچوقت خون قرباني را طلب نميکند و راحتتر زير ميشود. تعداد شبهاي مجلس را هم باد تعيين ميکند که چند شب باشد. و هرشب به همين منوال ميکوبند و ميخوانند و ادامه پيدا ميکند تا شب آخر. شب آخر بعد از گرم شدن مجلس، قرباني را که معمولا بز نر يا به اصطلاح کهره است داخل مجلس ميآورند و به باد که در قالب بيمار است نشان ميدهند و دور او ميگردانند و ميبرند بيرون، قربانياش ميکنند و اگر باد کافر باشد، خون آن را درون ظرفي ريخته داخل مجلس ميآورند و به خورد بيمار ميدهند. بعضيها نمي توانند خون بخورند. در اين صورت مقداري از خون را با گلاب مخلوط ميکنند و به او ميخورانند. در اين جا هرچند که مجلس در اوج خودش است و بيمار کاملا در حالتي غير ارادي قرار دارد، بازي قطع نميشود؛ مگر اين که بيمار از حال برود که در اين صورت زماني را به استراحت ميگذرانند و بعد دوباره شروع ميکنند تا سر و دل و جگر قرباني پخته و آماده خوردن شود که آن را در سيني ميگذارند و با پارچهاي سبز يا سفيد ميپوشانند و براي بيمار ميآورند. به اين سيني، سفره بزرگ ميگويند. در واقع سفره بزرگ، شامل يک وعده غذاي کامل از گوشت قرباني است. آن را از زير شمد به باد يا بيمار نشان ميدهند و با خوردن مقداري از آن توسط باد، مجلس دوباره اوج ميگيرد و با يک فرود پايان ميپذيرد. در اين جا باباي زار با باد شروع به حرف زدن ميکند. به او مي گويد: ما به وعده خودمان عمل کرديم و ميپرسد آيا ما به شما خون نداديم؟ باد جواب مي دهد: بله داديد. و باز: آيا شما سر و دل و جگر و زبان کهره نخورديد؟ بله خوردم. و بعد طلا، نقره، خيزران و ....اگر طلب کرده باشد به او نشان ميدهند و بابا از او ميخواهد تا مرکباش را رها کند و از او قول ميگيرد که ديگر مرکباش را اذيت و آزار نکند و براي ضمانت اين قول، او را به شاه زار و مقدسات ديگرش قسم ميدهد و اهل هوا را هم به شهادت ميگيرد. بعد از اين بيمار حال بهتري پيدا ميکند و تا مدتي طولاني از آزار و اذيت باد فارغ ميشود. اما بيمار مبتلا به باد هيچ وقت براي هميشه خوب نميشود و هرچند مدت يک بار بايد مجلسي براي بادش ترتيب بدهد.
مجلس بازي در گذشته، هميشه در فضاي باز انجام ميشد اما امروزه به دليل محدوديتهايي که براي آنها ايجاد شده است، در فضاي بسته، معمولا اتاقي از خانه بابا يا ماماي زار برگزار ميشود. همچنين بازي زار در گذشته سرپا اجرا ميشد، اما امروز معمولا نشسته بازي ميشود، مگر در بعضي مواقع معمولا در آخر مجلس.
بعد از اين که مجلس بازي تمام شد و باد زير شد، فرداي آن شب، بيمار را با آب هفت دريا- همان آبي است که بابا در روزهاي خاصي از دريا تهيه کرده است- غسل ميدهند و رخت نو تن او ميکنند و بعد قرآني را در پارچهاي سبز يا سفيد ميپيچانند و بيمار را سه بار از زير آن رد ميکنند. اين آخرين مرحله است و پس از آن بيمار را به خوشي و سلامتي راهي خانهاش ميکنند.
نکته آخر اين که در ماههاي محرم، صفر و رمضان اهل هوا، مجلس نميگيرند و به اصطلاح ميگويند که بادها بند هستند، و کسي را هم اذيت نميکنند.
ابزار و وسايل مورد استفاده در اين مراسم را ميتوان به دو دسته تقسيم کرد: آلات موسيقي و ساير ابزار و وسايل درماني.
ساز و آلات موسيقي:
بچه نقاره:
نقارهاي کوچک است که هميشه با دنبالهاي به نقاره بزرگ وصل است.
بُل کٌم (bolkam):
دهلي است کوچک و سبک.
پيپه :(pipeh)
دهلي است بلند و يک طرفه که بيشتر در بازي شيخ فرج و ليوا به کار ميرود.
تمبيره:(tambireh)
که به آن تنبيره و تنبوره هم ميگويند. سازي است مخصوص باد نوبان که مقدس است و هرکس نبايد و نميتواند آن را بنوازد.
جُره:(jarreh)
دهل کوچک و سبکي است. به اندازه 25-30 سانتيمتر طول دارد.
جينگ:
دايره کوچکي که دور تادورش زنگوله بستهاند.
چَکو:(chakoo)
دوتکه چوب که آنها را به هم ميکوبند.
چين ياسه:(chinyaseh)
علاوه بر اسم يکي از رازها، اسميک ساز ضربي است که امروزه زياد معمول نيست.
دايره:
از سازهاي ضربي معمول در انواع بازي است.
دهل دوسر:
معمولترين ساز ضربي در انواع مجالس اهل هوا است و نوع ديگر آن را که بزرگتر است، «گپ دهل» ميگويند.
دهل کسر:
دهل کوچکي است که معمولا وزن آهنگ را عوض ميکند.
رحماني:
دهل بزرگ دوسري است که هميشه آن را از سه پايهاي آويزان ميکنند و از پايين تعدادي زنگوله به آن آويزان است.
زنگوله کمر:
کمربندي است که زنگولههاي ريز به آن بستهاند و در بعضي جاها که زار سرپا رقصيده ميشود، مورد استفاده قرار ميگيرد.
زَمَري:(zamari)
کرناي بزرگي است که صداي بم و بلندي دارد و به آن ساز متوري هم ميگويند.
شيلينگ:
دهل بسيار کوچکي است مثل دايره که دو جدارش را پوست کشيدهاند و دور تا دورش سکه آويزان است.
عروس:
دهل بسيار بزرگ دوطرفهاي است، شبيه رحماني ولي بزرگتر از آن که با دو تا چوب ميزنند.
کرنا:
ساز بادي بزرگي است مخصوص بعضي بازيها از جمله ليوا.
مَجول:( majool)
نزديک 80 تا 100 عدد قاب گوسفند را سوراخ ميکنند، به وسيله موي بز به هم ميبافند، به صورت تشکچه کوچکي در ميآوردند و موقع رقص به کفل يک نفر ميبندند. مجول مخصوص بازي نوبان است.
مودندو:(modendo)
دهل بزرگ يکسرهاي است که معمولا روي پايهاي سوار ميکنند.
نقاره:
دهل مانند است و يک طرفه که روي زمين ميگذارند و با دو تا چوب ميزنند.
وقوف:
دهل بزرگ يک سر مدوري است که در بعضي بازيها مخصوصا در بازي شيخ فرج به کار ميرود.
ساير ابزار مجلس:
اَرچن( archan) :
تکه چوب کلفتي است به طول حدود يک متر که در مجلس نوبان کسي که مجول به کمر ميبندد، به دست ميگيرد.
باسکي:(baski)
چوب باريکي که پرچم را دور آن ميپيچند.
باکول(bakool) :
چوب يا خيزران را گويند.
پرچم هاي شيخ ادروس:
شيخ ادروس سه تا پرچم دارد، پرچم سبز که در وسط ماه و ستاره سفيد دارد، پرچم قرمز که در وسط ماه و ستاره سفيد دارد و پرچم سفيد که در وسط ماه و ستاره سبز دارد و هرسه اين پرچمها چهارگوش هستند.
پرچم شيخ فرج:
پرچم چهارگوش است به رنگ سرخ که ماه و ستارهاي در وسط دارد و حاشيه سفيدي دور پرچم دوختهاند.
چادر:
هر اهل هوا علاوه بر لباس مخصوص، يک چادر هم دارد که بر حسب سليقه خود آن را تهيه ميکند و هميشه بايد پاکيزه و معطر باشد و موقع بازي بابا يا ماما چادر را روي سر شخص مبتلا ميکشند.
خاک هفت راه:
خاکي که از هفت جاده بر ميدارند و مخلوط دواي تن شور ميکنند.
خلخال:
از لوازمي است که، معمولا باد از مرکب خود ميخواند. هر اهل هوا ممکن است دو تا پنج خلخال داشته باشد.
خيزران:
هر باد يک خيزران مخصوص دارد که از مسقط ميآوردند. اغلب آن را حنا ميبندند و نقره نشان ميکنند.
خنجر:
در باد «بوجمبه» معمولا موقع بازي خنجر به کمر ميبندند.
سيفَه(sifeh):
همان روغن ماهي است که براي بيرون کردن جن از کالبد بيمار، زير دماغ شخص ميگيرند.
سيني:
سيني نقره يا ورشوي در هر بازي لازم است، تا گشته سوز را داخل آن بگذارند.
کارد و شمشير:
وقتي همراه شخص مبتلا باشد، باد ميترسد و اذيتش نميکند.
قرآن:
در پايان مراسم شخص را از زير آن رد ميکنند.
کري:(kari)
خلخالي است که به دست ميکنند.
گَرَکو(garakoo) :
دوايي است که در بخوردان ميريزند و کسي که زار داشته باشد، با آن بخورش ميدهند.
گِست(gest) :
چوبي است معطر که از بمبيي ميآورند و با آن دواي باد درست ميکنند.
گِشته:(geshteh)
مادهاي معطر شبيه بخور که، آن را در گشته سوز روي آتش ميريزند و به بيمار بخور ميدهند.
گِشته سوز:
شبيه سر قليان است که، در آن گشته ميسوزانند. انواع و اقسام دارد. بيشتر در بندر خمير و ميناب درست ميشود.
نيزه:
مخصوص بعضي بادهاست؛ مثل شيخ ادروس.
هفت برگ هفت گياه بي خار:
روزي که شخص مبتلا را از حجاب بيرون ميآوردند، هفت برگ هفت گياه بي خار را داخل آب خيس ميکنند و به تن بيمار ميکشند.
هر مرحله از مراسم زار نياز به فضا و مكان خاصي دارد :
در ابتداي مراسم و جهت آماده كردن بيمار براي مراسم ، او را به مدت هفت شبانه روز قرنطينه ميکنند- اين مدت در مراسم نوبان سه شبانه روز است- در اين مرحله که حجاب خوانده ميشود، بيمار را از چشم نامحرم، سگ، و مرغ دور نگه مي دارند و تنها کسي که با بيمار در ارتباط است، بابا يا ماماي زار است. در گذشته، بيمار را در کپري نزديک دريا نگه ميداشتند، اما امروزه ساحل دريا چندان خلوت و مناسب اين کار نيست. به همين دليل اتاق مخصوصي در خانه بابا يا ماما را براي اين کار در نظر ميگيرند.
در مرحله ديگري از مراسم، براي زير کردن باد که در کله بيمار جا گرفته است، بيمار را در فضاي باز معمولا زير نخل رو به قبله قرار ميدهند.
مراسم آييني زار با توجه به گستردگي و آميختگي آن با عناصر اسلامي و بومي جنوب ايران و تاثير وسيعي که در فرهنگ آن منطقه گذاشته به يک نماد فرهنگي تبديل شده است. اين تاثير را در زمينههاي مختلف ميتوان پيگيري کرد. از تمام سازهاي مورد استفاده در اين مراسم البته به جز تنبيره نوبان در همه مراسم ديگر از عروسي تا عزا استفاده ميشود. همچنين بخشي از آوازهاي اين مراسم بيانگر اسطورههاي بومي و باورهاي مذهبي آن مردم است. به طوري که ميتوان گفت اين آوازها نقش مهمي در زنده نگهداشتن اين اسطورهها دارند؛ به عنوان مثال آوازي که در وصف خضر نبي ميخوانند و آواز مست قلندر که در وصف شهباز لعل قلندر از بزرگان تصوف آن منطقه است و ذکر پيامبر و ائمه.
با توجه به اين که بادها معمولا افراد کم بضاعت را دچار ميکنند و اين افراد که به ويژه در جنوب ايران هميشه در اکثريت هستند، وقتي دچار باد ميشوند، نميتوانند هيچ کاري انجام دهند و از کار بيکار ميشوند، تا زماني که مجلسي بگيرند و بادشان زير شود. در نتيجه اين مراسم هميشه دواي درد اکثريت مردم منطقه بوده و معيشت آنها به نوعي به اجراي آن وابسته است. بايد گفت دريا اصليترين محل ارتزاق مردم منطقه است و بادها، سوار بر موج به ساحل ميرسند و در جنوب جاشويي نيست که يک يا چند بار گرفتار بادهاي موذي نشده باشد.
همچنين اين مراسم به دليل جمعي بودن آن، باعث استحکام و عمق بيشتر مناسبات اجتماعي شده است، چرا که درمان هريک از مبتلايان به حضور ديگري و جمع وابسته است.اهل هوا هيچ وقت مزاحمتي براي ديگران ايجاد نميکنند و متقابلا ديگران هم مشکلي براي آنها پيش نميآورند، چرا که ممکن است باد آنها به ديگري منتقل شود.