آیین ها و مراسم ازدواج در آذربایجان غربی
- Hits: 13211
- دسته: آیین ها و مراسم مربوط به مراحل گذار
از آنجايي كه در جامعه ما ازدواج به تبع از تمامي جوامع بشري ،آييني كهن و ديرينه بوده و از طرفي سنتي ديني و مذهبي نيز هست، لذا بايد تاريخ و قدمتي هم پاي با شكلگيري اولين هستههاي زندگي گروهي و دسته جمعي انسانها داشته باشد. رقص و پايكوبي دسته جمعي كه هم اكنون با گذشت ساليان دراز و تغيير و تحولات فرهنگي و اجتماعي همچنان به عنوان شيوه عمده ابراز شادي در مراسم عروسي به اجرا در ميآيد، بر همكاري دسته جمعي اقوام اين سرزمين در احوالات جامعه خويش از گذشتههاي دور تا به حال، دلالت دارد. پايكوبي دسته جمعي ( ياللي/ جَلمان و هَلپَركه) همواره در مراسم عروسي و مناسبتهاي ديگر در اوقات شادي به اجرا گذاشته ميشده است.
مراسم ازدواج:
همسر گزيني : معمولا آغاز پيوند زناشويي و تشكيل خانواده در ميان مردم آذربايجان غربي با انتخاب همسر و نهايتا خواستگاري شروع ميشود. با توجه به اهميت موضوع خانواده و نظام خويشاوندي بايد گفت، كه در ايام قديم به واسطه در دست بودن قدرت در ميان مردان ( پدر سالاري ) اين والدين بودند كه نسبت به انتخاب دختر مورد نظر براي پسر خود پا پيش مينهادند. البته نبايد نقش مادر را از ديده دور داشت. گفتني است در نظر گرفتن موقعيت اجتماعي خانواده دختر مورد نظر يا برعكس، در اين امر نقش اساسي داشت. اما چندي است كه با توجه به تاثيرات فرهنگي، اين شيوه انتخاب توسط والدين كم وبيش، رنگ و بوي خود را از دست داده و شرايط ديگري بر اين روند حاكم شده است. آنچه كه امروزه بيش از همه مشاهده ميشود اين است، كه انتخاب توسط خود دختر و پسر انجام ميگيرد. در صورتي كه پسر آمادگي ازدواج داشته باشد قضيه را با مادر يا خواهر خود در جريان ميگذارد تا آنها نيز پدر را از اين مهم آگاه سازند. پس از اينكه مساله فوق با پدر خانواده در ميان گذاشته و موافقت او كسب گرديد، خواستگاري انجام ميشود .
خواستگاري : معمولا پس از انتخاب دختر مناسب، خواستگاري كه در زبان تركي (اِل چي ليق) و در زبان كردي (خواز بيني) ميگويند، شروع ميشود. براي اين منظور ابتدا مشورتي مابين خود والدين صورت ميگيرد. پس از اينكه آنان با اصل موضوع و خانواده و دختر مورد نظر موافقت كردند، خواستگاري انجام ميگيرد. در اين حالت، چنين است كه در ميان خانوادههاي كرد، يک نفر ريش سفيد يا ماموستا (روحاني) به عنوان قاصد، به خانه پدر دختر اعزام شده و موضوع را به اطلاع آنان ميرساند تا نظر خويش را اعلام نمايند. در ميان ترکها مادر يا خواهر بزرگ پسر يا يکي از نزديكان وي به عنوان ( ال چي ) به خانه پدر دختر رفته و موضوع خواستگاري را با آنها در ميان ميگذارد.
خانواده دختر در صورت داشتن شناخت كافي از خانواده پسر و خود وي ، در مدت كوتاهي جواب مثبت ميدهند. اما اگر شناختي در اين خصوص نداشته باشند چند روزي فرصت ميطلبند. معمولا طي اين ايام ضمن صلاح و مشورت با اعضاي خانواده و نزديكان، يکي دو تن از اقوام نزديک دختر در مورد خانواده پسر تحقيقات لازم را به عمل آورده و پس از چند روز نظر خود را به خواستگاران اعلام ميكنند و اگر جواب آنان مثبت باشد، روزي را براي گفتگو پيرامون مسايل مربوطه به ميزان مهريه و چگونگي برگزاي مراسم، تعيين ميكنند. در مناطق كردنشين تا حدود سي سال پيش رسم بود كه خواستگاران علاوه بر رضايت خانواده دختر، بايستي نظر مساعد داييي او را نيز جلب ميكردند و اين عمل با دادن هديهاي به او تحت عنوان " چک خال"، كه حتما يک قبضه اسلحه بود، انجام ميگرفت.
در روز تعيين شده، جمعي از بزرگان و اقوام و فاميل خواستگاران، در منزل پدر دختر جمع ميشوند. در اين مجلس معمولا راجع به ميزان مهريه، شيربها و احيانا جهيزيه صحبتهايي را به عمل ميآورند. براي اين منظور ريشسفيدان و بزرگان خانواده پسر مختصر گفتگويي را درباره مسايل رايج روز، معيشت و ... پيش ميكشند تا سر صحبت را با پيش كشيدن مسايل زندگي، زناشويي و وصلت باز كنند. با اين مهم كه صحبت را معمولا اينگونه شروع ميكنند: آيا نميخواهيد بپرسيد براي چه كاري آمدهايم ؟ يا ميگويند آمديم ...( نام پسر) را به غلامي خود قبول كنيد. متقابلا پدر دختر يا ريشسفيدان نزديک هم پاسخ متيني ميدهند. سر صحبت كه باز شد مسا له مهريه و شيربها پيش كشيده ميشود .
زماني، مهريه در بيشتر نفاط روستايي به صورت مبلغ نقدي ( ريالي ) تعيين ميشد. ( مثلا پنج ميليون تومان ) اما در حال حاضر، تعيين آن اغلب به صورت تعداد سكه طلا مطرح ميشود. شيربها هم اغلب با توجه به قدرت مالي خانواده پسر مشخص ميشود. البته هر چه ميزان آن زياد باشد ارزش و قرب خانواده داماد هم بيشتر خواهد شد. با ذكر اين مهم، كه در سالهاي اخير به علت سنگين بودن مبالغ مهريه، شيربها كنار گذاشته شده است. در ميان كُردها مقدار طلايي كه خريداري ميشود؛ اغلب حدود 19 مثقال در نظر گرفته ميشود تا مشمول زكات واقع نگردد. در حاليكه در بين ترکها چنين قانوني وجود ندارد. ( البته هم اكنون اين تفاوت در ميزان خريد طلا براي عروس در بين ترکها و كردها وجود ندارد و ميزان آن نيز به مراتب بيشتر ميباشد ) با وجود اين اگر مقدار مهريه و جهازيه و ... زياد يا كم باشد با چَک و چانه زدنهاي ريشسفيدان فاميل و نهايتا افزايش يا سرشكن آن، توافق طرفين حاصل شده و موارد را در كاغذي صورت ميكنند. اغلب در اين مجلس، زمان مراحل بعدي مراسم، يعني عقد، نامزدي و جشن هم تعيين ميشود.
ذكر اين نكته گفتني است که در مناطق مختلف استان، اگر يکي از خانوادهها به هر دليلي راضي به وصلت فرزندشان با زوج مورد علاقه خويش نباشند، محتمل است كه پسر و دختر تصميم بگيرند به صورت پنهاني و در مورد مقرر از منزل خارج و به منزل يکي از اقوام معتمد و نزديک بروند و بدين ترتيب نامزدي خويش را علني سازند تا خانوادهها درمقابل عمل انجام يافته، مجبور به اعلام رضايت باشند. اين شيوه همسر گزيني در زبان تركي ( قيز قاپماغ ) و در زبان كردي ( ژن هَلگرتن) گفته ميشود كه معني و مفهوم آن فرار كردن يا فراري دادن دختر براي ازدواج است. البته اين شيوه، كه بيشتر در روستاها مرسوم بوده، هميشه به خوبي و كسب رضايت خانوادهها نميانجامد، بلكه در مواقعي به نزاع و درگيريهاي دامنهدار منجر ميشود. يا تا سالها ، دختر از طرف والدين و برادران خويش طرد ميشود.
نامزدي: اين مراسم كه در زبان ترکي به ( نشانلاماق ) معروف است، والدين داماد به اتفاق اقوام نزديک و با اطلاع قبلي و با تدارک يکي دو جعبه شيريني و كله قند تزيين شده، عازم منزل پدر دختر ميشوند. در اين مجلس يکي از ريشسفيدان، به ميمنت و مباركي، كله قند را شكسته و همگي ازدواج اين دو جوان را مباک ميگويند. در اين مراسم همه مردان دور هم جمع ميشوند، بخش زيادي از جمعيت اتاق را هم جوانان تشكيل ميدهند. تعارفاتي براي شكستن قند مابين مردان با تجربه و مسن پيش كشيده ميشود. نهايتا يکي از مردان، ته قند را در دست گرفته و با چكش سر قند را ميشكند. سر قند كه به سويي پرتاب ميشود، جوانان علاقمند به سوي آن يورش برده و سعي در قاپيدن آن ميكنند. هر كس سر قند را بقاپد آن را به خانواده دختر داده و همان لحظه پيراهني از آنها هديه ميگيرد. بعد در مجلس زنانه، مادر يا خواهر داماد به عنوان نشانه نامزدي، حلقه انگشتري در انگشت عروس كرده يا روسري را بر سر وي ميبندد. البته در برخي موارد در نقاط شهري ، مجلس مردان و زنان ممكن است يکجا هم برگزار شود. در اين موقع هلهله شادي و مبارک باد، در فضاي اتاق طنينانداز ميشود.
در ميان كردها نيز طبق توافق خانوادهها روزي را براي اين امر تعيين ميكنند. والدين و خويشاوندان نزديک به منزل پدر عروس عازم ميشوند و خانواده عروس از آنها پذيرايي ميکنند. در اين مراسم هدايايي از قبيل: انگشتر، پارچه و غيره ازطرف خانواده داماد به عروس هديه ميشود.
مراسم عقد: در ميان ترکزبانها و اغلب كردها، گاهي ممكن است صيغه عقد، در همان مراسم نامزدي هم انجام گيرد. اما در مواقعي كه خانوادهها بخواهند جشن مفصلي برپا كنند، مراسم عقد را به روز ديگر موكول ميكنند. معمولا در ايام قديم چون طبق قواعد اجتماعي و سنتي، داماد و عروس حق ديدار يكديگر را نداشتند، لذا اين امر ( عقد ) با حضور وكلاي آنها كه از ريشسفيدان يا پدر زوجين انتخاب ميشد با حضور در محضر ازدواج ( ملايي ) صيغه عقد آنها را ميخواندند تا زوجين به همديگر محرم شوند. در اين صورت بود كه آنها ميتوانستند همديگر را ملاقات كنند. اما امروزه با توجه به تغيير روند در قواعد اجتماعي، زوجين هم در محضر براي عقد، حضور پيدا ميكنند. در هر حال در جوامع شهري ترکزبان و به ندرت در روستاها، طي مراسم عقد زوجين كنار هم نشسته و گروهي از زنان و دختران جوان، بر سر عروس و داماد قند ميسابند. ( اين عمل زماني انجام ميگيرد كه مراسم عقد با حضور روحاني در منزل برپا شود ). در ميان كردها نيز مراسم عقدكنان از ضروريات ديني است. اين مراسم اغلب در بعد ازظهر روزهاي پنجشنبه يا جمعه برگزار ميشود، خانواده داماد به اتفاق روحاني عازم منزل پدر دختر ميشوند. ميزبان با چاي و شيريني از ميهمانان پذيرايي ميكند. بعد نوبت به خواندن صيغه عقد ميرسد. در اين موقع روحاني، جهت حصول اطمينان و طبق سنت معمول، شخصي را به عنوان شاهد نزد عروس فرستاده و نظر او را در مورد رضايت ازدواج با پسر مورد نظر جويا ميشود. بعد ميزان مهريه را هم از بزرگان پرسيده و نهايتا با كسب رضايت و اجازه از والدين آنها، صيغه عقد را طبق شرع اسلامي جاري ميكند. گفتني است هنگام جاري شدن صيغه عقد ، پدران و يا وكلاي دختر و پسر دست در دست هم داده ( به صورت مصافحه ) و در همان حالت ،بعضي از جملات صيغه عقد را كه از زبان روحاني عاقد گفته مي شود ،به نوبت و باصداي بلند تكرار مي كنند . همچنين موقع عقد نبايد كسي صحبت كند يا حتي تسبيح در دست بگردانند.
با آماده شدن خانوادهها براي برگزاري مراسم جشن، بايد مقدماتي را فراهم ساخت. لذا هر يک از خانوادهها بهطور جداگانه با ريشسفيدان بزرگان فاميل خود به مشورت پرداخته و راجع به چگونگي برگزاري مراسم جشن، تعداد ميهمانان،محل و مكان عروسي و ... صحبتهاي لازم را به عمل ميآورند.
دعوت: كار دعوت از آشنايان و فاميلهايي كه در نقاط دور دست سكونت داشتند در ايام گذشته (حدود چهل سال پيش) با فرستادن كله قندي يا سيب سرخي توسط مردي از خانواده زوجين انجام ميگرفت. گاهي هم اين كار به صورت شفاهي صورت ميپذيرفت. اما امروزه به اين منظور ، كارت دعوت عروسي فرستاده ميشود.
شب عروسي و حنا بندان: در صورتي كه خانوادهها بخواهند شب حنابندان را برگزار كنند، لذا در اين شب خانواده هاي طرفين، هر يک از اقوام دور و نزديک و آشنايان خود را براي صرف شام دعوت ميكنند. در روستاها، مكان جشن عروسي معمولا منزل پدر داماد يا ميادين و فضاي باز اطراف و داخل روستا ميباشد. اما در شهرها معمولا اين مراسم در تالارها و مجتمعهاي سرپوشيده برگزار ميشود.
در مراسم حنابندان ترکها، فردي را كه آگاه و آشنا به امور برگزاري مراسم حنابندان باشد، به عنوان بِيک ( بَي ) انتخاب ميكنند. بعد وي فرد ديگري را به عنوان دستيار خود تحت عنوان اَمر بَي ( امر بر بيک ) بر ميگزيند. وظيفه بِيک ،در واقع مديريت جشن حنابندان ميباشد. معمول چنين است كه در شروع مراسم خصوصا در روستاها ، مدعوين با نواي دهل و سرنا، به رقص و پايكوبي ميپردازند. با توجه به مقامهاي ساز و دهل تركي، اين مجالس معمولا رقص به صورت دسته جمعي در ميان مردان تحت عنوان جَلمان يا ياللي اجرا ميشود. هرچند امروزه جوانان بيشتر تمايل دارند كه، در مراسم خود از ابزار آلات موسيقي جديد مانند ارگ هم استفاده كنند. لذا در اين صورت، ريتم رقص به صورت انفرادي انجام ميگيرد. البته گاهي بهوسيله همين ابزار موسيقي، رقصهاي سنتي نيز نواخته ميشود. در اين مجلس، زنان و دختران نيز حضور دارند اما به وسيله پرده يا ديواري از قسمت مردان متمايز هستند. آنان نيز به نوبه خويش به شادي ميپردازند و گاهي نيز از گوشهاي نظارهگر مجلس مردان ميباشند.
قبل از صرف شام، تعدادي از مردان نزديک خانواده عروس وظيفه آوردن لباس دامادي و لوازم مورد نياز او را بر عهده دارند. اغلب براي اين منظور وسايل مورد نظر از جمله حنا را در طبقهاي چوبي كه "خونچا " ناميده ميشود، بالاي سر خود گذاشته و به محل برگزاري مراسم حنابندان حركت ميكنند. پس از اينكه اين گروه نزديک محل رسيد، پيشوازي از آنها با ترانهسرايي و خوشآمد گويي و نوازندگي آشيقلار با ساز و دهل شروع ميشود. گروه ميهمانان كه رسيدند، آنها را در صدر مجلس جاي ميدهند. سپس، انتخاب ساقدوش و سولدوش براي داماد آغاز ميشود.
در انتخاب ساقدوش و سولدوش، معمولا يکي را از ميان دوستان و ديگري را از بين اقوام انتخاب ميكنند. به طوري كه يکي متاهل و ديگري مجرد باشد. هر دو شخص انتخابي وظيفه مراقبت از داماد را در همه احوال بر عهده داشته، مضافا اينكه ساقدوش وظيفه دارد مسايل مربوط به شب زفاف را هم به داماد گوشزد كند. در اين شب كه، رقص و پايكوبي به حد اعلاي خود ميرسد در موقعي مشخص داماد را در وسط مجلس نشانده، و آواز خوان با ترانه و تمجيد از داماد و اقوام وي، يکيک نزديكان او را صدا ميزند ، تا هر يک به فراخور حال خود مبالغي پول بالاي سر داماد ميگذارند كه نهايتا كمک خرجي خواهد بود براي خانواده داماد. هر مبلغي كه هديه ميشود نام پرداختكننده و ميزان آن با صداي بلند براي حاضرين اعلام ميگردد. اولين مبالغ هم اغلب با دعوت از نزديكان او مانند والدين، عمو و داييها انجام ميگيرد.
شب حنابندان در خانه عروس همزمان با حنابندان داماد، بهطور ساده و با كمي رقص و پايكوبي و حنا بستن به دست و پاي عروس و دختران دم بخت و نهايتا به صرف شام ميباشد. گفتني است در منزل عروس هم يک نفر زن گيسسفيد و با تجربه به عنوان " ينگه " عروسكه در ميان كردها " بربوک" مينامند، انتخاب ميشود. او نيز همانند ساقدوش داماد وظايف مربوط به شب زفاف را به عروس ياد ميدهد.
در روستاها و مناطق كردنشين شمال استان هم، مراسم جشن خانواده عروس محدودتر است و زمان آن نيز، روز بردن عروس ميباشد. اما در شهرهاي كرد نشين جنوب استان، اين مراسم به همان گستردگي و تفصيلي مراسم خانواده داماد است و زمان آن نيز شب قبل از مراسم حنابندان داماد بوده، به طوريكه در شب بعد،عروس و خانواده او و بيشتر فاميل و اقوام نزديک، به مراسم آنان دعوت ميشوند.
حمام بردن : صبح روز بعد از حنابندان جواناني كه پيش داماد مانده بودند دمدماي طلوع آفتاب به اتفاق ساقدوش و سولدوش به حمام ميروند. پيشترها رسم بود كه رفت و برگشت داماد با نواي ساز و دهل همراه باشد. امروزه اين موضوع كمرنگتر شده است. خرج و مخارج حمام و صبحانه همراهان و ... نيز كه اغلب شامل كله پاچه يا خامه عسل است، بر عهده ساقدوش و سولدوش ميباشد. براي عروس چون بردن وي به حمام به همراه دختران و زنان همراه صورت خوشي ندارد، لذا وي در منزل به استحمام ميپردازد.
عروس بردن : معمولا يک روز قبل از بردن عروس، بزرگان خانواده داماد به منزل عروس رفته و از خانواده وي كسب اجازه ميكنند. در ميان برخي از جوامع شهري ترکزبان، معمولا جهيزيه عروس را چند روز قبل از بردن عروس ميبرند و در ميان شهرهاي كردنشين هم جهيزيه عروس، توسط خواهران يا ديگر دختران و زنان فاميل عروس در منزل داماد چيده ميشود ولي در اغلب روستاها، جهيزيه همراه با روز عروس بردن، تحويل داده ميشود. لازم به ذكر است كه تا چند سال پيش در اغلب روستاهاي كردنشين شمال استان، جهيزيه خاصي از جانب خانواده عروس تدارک ديده نميشد و اگر هم چنين كاري مدنظر بود، طبق توافق قبلي ، هزينه نقدي آن توسط پدر عروس از خانواده داماد مطالبه ميشد تا او به واسطه آن ، اقلامي را به عنوان جهاز براي دخترش خريدار و تهيه نمايد . اما در حال حاضر، روند آن تغيير پيدا كرده و به تقليد از ساير نقاط، جهيزيهاي بيشتر و متنوعتر با هزينه خانواده دختر، تهيه ميگردد.
در هر حال روزي كه ميخواهند عروس را به خانه بخت ببرند، او را آرايش و بزک كرده و آماده حركت مينمايند. اما قبل از اينكه از منزل بيرون برود، برادر داماد ( در ميان ترکها ) و در ميان كردها ( برازاوا ) پا پيش نهاده كمر عروس را با شال يا روباني سرخ ميبندند. به اين ترتيب كه در ميان ترکزبانها، شال را سه بار از بالاي سر و زير پاهاي عروس عبور داده و در نوبت آخر آن را به كمر عروس گره زده و ميگويد:
گلين، گلين، قيز گلين ( عروس، عروس، عروسي كه دختري )
اينچه لرين دؤ ز گلين، ( صندوقچههايت را تحويل بگير اي عروس )
يئدي اوغلان ايستَرَم ( از تو هفت پسر ميخواهم )
بيري دَ قيز گلين. ( با يک دختر، آن هم عروس )
با بستن شال گاهي مبلغي هم پول لاي شال عروس ميگذارد كه در گذشته اين مبلغ به " ينگه " تعلق ميگرفت.
اگر مراسم در روستا باشد و خانه نيز داراي تنور ، عروس را سه بار دور آن طواف ميدهند، بعد پدر و دايي دختر و در ميان كردها، دو زن (زنان فاميل يا همسايه )، بازوان عروس را گرفته و او را به بيرون از منزل هدايت كرده و در مقابل درب تحويل خانواده داماد ميدهند. تا قبل از اينكه اتومبيل پا به عرصه زندگي مردم بگذارد، عروس را هنگام بردن، سوار بر اسب ميكردند و دو اسب ديگر نيز كه حامل ينگه و جهازيه بود همراه با او حركت ميدادند. پيشاپيش آنها نيز آينه و شمعدان براي چشم روشن برده ميشد. همچين در مواقعي گروهي از جوانان چابکسوار، مسابقه اسب سواري ترتيب داده و هركدام زودتر از بقيه خبر آمدن عروس را به منتظرين خانواده داماد ميرساند، انعام و هديهاي از آنها دريافت مينمود. هم اكنون نيز در چندين نوبت، جوانان روستاهاي مجاور، مسير حركت كاروان عروس را با كندههاي چوب و درختان ميبندند و تا انعامي نگيرند راه را بر آنان بار نميكنند. با اين مهم كه اين رسمها هنگام ( بردن عروس، راه بندان و ... ) در حال حاضر با اتومبيل انجام ميگيرد.
در برخي از روستاهاي كرد نشين، هنوز نيز چنين است كه هنگام بردن عروس، به خود داماد اجازه ورود به روستا داده نميشود، بلكه وي در مسافتي دورتر از روستا، به همراه برازاوا و ديگر دوستانش منتظر آمدن عروس ميماند.
در هر حال وقتي عروس نزديک منزل پدر شوهرش رسيد، با استقبال حاضرين و ميهمانان و كف زدن زنان و دختران، او را به اتاق حجله هدايت ميكنند. رفته رفته مهمانان، منزل را ترک نموده و تنها زنان و دختران فاميل دور و بر او ميمانند و تا پاسي از شب به رقص و كف زدن مشغول شده و ضمن آن، هدايايي براي عروس نيز پرداخت ميشود.
وقتي عروس نزديک منزل پدر شوهر رسيد، معمولا گوسفندي را پيش پاي او قرباني ميكنند. آنگاه داماد بالاي بام رفته يکي دو عدد سيب يا انار، مقداري تنقلات يا سكه پول بر سر عروس و حضار پخش ميكند( رفتن بر بالاي بام در روستاها همچنان معمول بوده ولي در شهرها اغلب مقابل درب انجام ميگيرد ). پس از اينكه عروس وارد حياط شد و همراه با ينگه به اتاق حجله هدايت گرديد طبق رسم، عروس نمينشيند. در اين موقع ينگه يا يکي از اطرافيان وي به والدين داماد اعلام ميكند كه عروس انعام ميخواهد. لذا ،پدر يا مادر داماد بايد انعامي از قبيل : گاو، گوسفند يا قطعه اي زمين و يا سكهاي طلا و ... به او هديه ميكند. به محض اينكه عروس نشست، پسر بچه نابالغي را در بغل او مينشانند به اميد اينكه اولين فرزندشان پسر به دنيا آيد. جمع حضار و نزديكان چند ساعتي به رقص و پايكوبي پرداخته، سپس مدعوين آرام آرام مجلس را ترک ميكنند. در اين اثنا داماد را هم به اتاق حجله هدايت كرده و به اين ترتيب عروس و داماد تنها ميمانند، تا وظايف شب اول را به پايان برسانند. طي اين مدت ينگه پشت در منتظر ميماند تا از نتيجه عمل زفاف مطلع شده و هم چنين مانع از مزاحمت و شلوغ كاري جوانان شود. با مطلع شدن ينگه از عمل زفاف، نتيجه امر با صداي بلند ساز و دهل يا شليک چند تير هوايي، به مردم اعلام شده كه همراه با هلهله و شادي و خوشحالي مردم و اطرافيان در منزل ميبود. فرداي همان روز، ينگه دستمال رو سفيدي عروس را كه حاکي از پاکدامني و حفظ بكارت او در دوران قبل از ازدواج است، برداشته و به مادر عروس تحويل داده و متقابلا انعامي دريافت ميكرد. گفتني است كه امروزه حضور ينگه و نشاند دادن دستمال تا حدودي كم رنگتر شده است مگر در ميان خانوادههاي پايبند به سنتهاي قديمي.
فرداي آن شب در ميان ترکها مراسمي تحت عنوان "دو واق قاپما " ( پا تختي ) و در ميان كردهاي جنوب استان به نام "سه روژانه " و درميان كردهاي جنوب استان به نام "سر قِوني"، برگزار ميشود. ( اين رسم در ميان كردها سه روز پس از رفتن عروس به خانه شوهر برگزار ميشد). در اين رسم كه بعدازظهر در منزل داماد اجرا ميشود، فقط زنان فاميل شركت دارند. هر يک از مدعوين به نوبه خود هدايايي را براي نوعروس با خود به همراه آورده و ساعاتي را به رقص و شادي ي پردازند. در رسم " دو واق قاپما "، دستمال يا روسري سرخي بر سر عروس قرار داده سپس از پسر بچه نابالغي ميخواهند با دو قاشق چوبي آن را از روي سر عروس برداشته و فرار كند و نهايتا بايد دستمال را با دريافت انعام و هديهاي از عروس، به وي برگرداند. اين مراسم تا غروب ادامه پيدا كرده و پس از پذيرايي با ميوه و شيريني، به پايان ميرسد. در ميان كردها اين رسم ( سه روژانه ) كه سه روز بعد از بردن عروس انجام ميشود، در دهههاي اخير به فرداي شب عروسي منتقل شده، گرچه برخي همان زمان قديم را رعايت ميكند، چرا كه خانواده عروس ميتواند طي اين مدت، كم و كسري جهيزيه عروس را تهيه و در طبقهاي چوبي قرار داده و همراه تني چند به منزل داماد ارسال كند. در اين مجلس نيز مدعوين زن ، به رقص كردي و شادي پرداخته و ميزبان با شيريني و ميوه ازآنها پذيرايي ميكند.
سه روز پس از بردن عروس، رسم پاگشا انجام ميشود. كه در ميان مردم شهرها و روستاهاي ترکنشين،"اياقآچما" و در ميان كردهاي جنوب استان ، " بانگ هيشتنه " و كردهاي شمال استان " سر تِ دان" ، ناميده مشود، در بيشتر جاها مشابه هم است. معمولا در بين تركها روز سوم پس از عروسي ، عروس و داماد براي شام به منزل پدر عروس دعوت ميشوند. در اين شب والدين عروس هديهاي نيز به رسم يادبود به داماد تقديم ميكنند. پيشترها رسم بود كه عروس چند روزي را هم در منزل پدر خويش بماند، بعد داماد به اتفاق خانواده خويش ميهمان آنان شده و عروس را هم با خود باز گردانند. اما امروزه اغلب خود عروس و داماد به تنهايي ميروند. همچنين رسم است پس از چند روز هر يک از نزديكان، عروس و داماد را براي ناهار يا شام دعوت ميكنند. اما در ميان كردها حدود يک هفته يا ده روز بعد خانواده عروس و داماد به صورت دسته جمعي، خويشان نزديک و جديد را براي ناهار و شام دعوت ميكنند، البته در همه اين دعوتها ،عروس و داماد نيز شركت دارند.
ابزار و اشيا مورد استفاده در اين مراسم عبارتند از:
-دهل:
-سورنا يا زورنا ( خصوصا در جشن عروسيهاي سنتي كه حنابندان نيز برگزار ميشود ،كاربرد دارد و همچنين در اجراي رقصهاي سنتي ياللي يا جَلمان در بين ترکها و هَلپَركه در بين كردها.
- آكاردئون.
-ارگ:
مراسم عروسي و ازدواج، نه تنها براي زوجين و خانواده آنان بلكه به لحاظ روانشناختي نيز براي طيف وسيعي از اقوام و آشنايان دور و نزديک شاديآور است. شايد بتوان گفت حداقل در جامعه مورد مطالعه، اين مراسم تنها فرصت و بهانهاي باشد، كه گروههاي مختلف اعم از زن و جوان، افراد ميانسال و پيرمرد ميتوانند دور هم گرد آمده و بنا به سليقه خويش فارغ از خستگيها و فعاليتهاي روزمره، وارد يک محفل و مجلس شاديآور شده و روحيهاي متفاوت و مشعف كسب كنند.
در بسياري موارد، مراسم جشن عروسي، محلي است كه ديگر دختران و پسران مجرد فرصت آشنايي دورادور پيدا كرده و احيانا به واسطه ديگر زنان فاميل، ميتوانند مقدمات ازدواج خود را فراهم سازند.
در روستاها، بخشها و دهستانها كه جامعه محدود است مراسم جشن ازدواج در يک خانواده اصولا نميتواند فقط شامل اقوام و آشنايان دعوتشده باشد. معمولا در اين نقاط، همه افراد و ساكنين ده يا روستا در جشن شركت ميكنند و در برخي موارد در برگزاري بهتر و كاملتر مراسم با آن خانواده همكاري ميكنند.
ازآنجايي كه برگزاري جشن عروسي، بار مالي و اقتصادي سنگيني چه به لحاظ پرداخت شيربها ( باشليق ) در ايام گذشته و چه به لحاظ مهريه، بر دوش خانوادهها، مخصوصا خانواده داماد دارد و علاوه بر خريد طلا، جواهرات، ديگر ملزومات عروس كهدرچهار دهه اخير افزايش داشته و از سويي، بايستي هزينه پذيرايي از مهمانان و احيانا اجاره محل جشن را بپردازند، لذا از گذشته رسم بوده است كه هر يک از مهمانان دعوتشده، به فراخور خود مبلغي وجه نقد به عنوان هديه عروسي به پدر داماد ميپردازند، تا كمک حالي براي شروع زنگي جديد زوجين باشد.