علم گردانی
- Hits: 12693
- دسته: آیین ها و مراسم مربوط به سال قمری
در مورد تاريخچه مراسم علمگرداني ابتدا ميتوان گفت، که علم در گذشته جزيي از لوازم جنگ بهشمار ميآمده است. در لغتنامه دهخدا در مورد معني کلمهي توغ (توق)، علم را با توغ يکي دانسته و اشاره به اين شعر در شاهنامه فردوسي ميکند:
بزرگان پياده پذيره شدند ابي کوس و توغ و تبيره شدند
توغ يا توق كه به صورت طوق نيز در متون تاريخي و فرهنگهاي لغت آمده واژهاي تركي و به معناي بيرق و علم است.
فتوتنامه سلطاني در اين مورد مينويسد:
اگر پرسند که توق از کجا گرفتهاند؟ بگوي توق همين نيزه است اما به شرط آن که پرچم داشته باشد و روايت اين چنان است که حسان روزي وصلهاي چند از الف نمد بر نيزه بسته بود و در دست گرفته: امير پرسيد که اي حسان اين چه معني دارد؟ گفت: يا امير اين نيزه را علم ساختم. يعني به مهر و محبت شما در عالم علم شدهام و اين وصله از نمد اشارت بدان است که اگر مرا روزي در هواداري شما قطعه قطعه سازند هر يک به شکل الف همچنان در طريق خدمت ثابت قدم خواهم بود و مداحان در توق اين روايت را سند گرفتند. اگر پرسند که توق چه معني دارد؟ بگوي توق اصل و نشانه را ميگويند و در هر لشکرگاهي که توق زدند هرکس ميداند که جاي او کجاست.
توغ تا سدههاي اول استقرار اسلام وجود داشته و مشخصه يک قوم يا لشکر در صفوف جنگ بوده است. ميگويند که امام حسين(ع) علمها و پرچمهايي داشته است و در زمان مامون در لشکر استفاده از علمهايي به نام «علم سياه» متداول بوده که مامون آنها را برانداخته است.
ناصرخسرو ميگويد:
کوت فريدون و کجا کيقباد کوت خجسته علم کاويان
نخستين علمها چوب خشک شده يک صنوبر يا يک درخت کشيده قامت مانند آن است. هنوز نمونههاي اينگونه علمها در روستاهاي مناطق اراک در حوزه مرکزي و مراغه در حوزه آذربايجان ديده ميشود و در مراسم ماه محرم مورد استفاده قرار ميگيرد.
علم در جايي معرف شخص است. شخصي که باني ساختن آن شده است. در جايي نشان گروه و تکيه و محله است و در جايي نشان شهيد است.
رابطه درخت و شهيد در اسطورههاي سرزمين ايران نيز پيشينهاي کهن دارد. نخستين علمها به تناسب شرايط فرهنگي و اجتماعي در مناطق مختلف و بهويژه در شهرها از صورت يک درخت و آرايههاي رنگين آن خارج شدند. تيغههاي فلزي بر بلندي بالاي آنها افزود. تنه درخت به صورت پايهي اصلي و تنه علم درآمد. توقهاي بزرگي که در برخي شهرها در مراسم سوگواري سالار شهيدان همراه دستههاي عزادار حمل ميشوند و گونه گونه علمهايي که در اجزاي فلزي و فولادين و مانند اينها به چشم ميآيد و با پارچهها و زيورهاي گوناگون آراسته ميشوند صورتهاي تحول يافته همان علمهاي چوبين است.
اشكالي از مراسم علمگرداني در مناطق ياد شده به شرح زير است:
در بيرجند روز هشتم محرم عدهاي علم چي و باني علم، علمها را که قبلا رخت پوشانده شده و تزيين شدهاند از مساجد و حسينيهها بيرون آورده و به همراه جمعي از بزرگان محل، گروهي 15 الي 30 نفري را تشکيل ميدهند. آنها درحالي که سينه ميزنند و نوحه ميخوانند در محلات حرکت ميکنند. در روستاي مهمويي (توابع بيرجند)در بين راه شخصي همراه دسته علم گرداني شيپور ميزند و ورود علمها را به آگاهي اهل محل ميرساند.
كساني که نذر دارند درب خانههايشان را باز ميکنند و جلوي آن ميايستند و با دود کردن اسپند از گروه عزادار استقبال ميکنند. بعضي که نذر دارند جلوي علمها گوسفند قرباني ميکنند. وقتي دسته به در خانه موردنظر ميرسد علمها را به ديوار تکيه ميدهند و يک علم را سرپا در جلوي خانه نگه ميدارند. روحاني ضمن دعا کردن براي صاحب خانه دستور ميدهد فاتحه بخوانند. فاتحهاي براي زندهها و فاتحهاي براي از دنيارفتگان. اعضاي آن خانه علم را زيارت کرده و نذورات را پخش ميکنند. نذورات شامل نان، پول، گندم، خرما، شيريني و آجيل است و معمولا آنها را بين همه تقسيم مييکنند و پول و گندم را فقط به علم چيها ميدهند. خانههايي که از محرم سال پيش عزيزي را از دست دادهاند از علم چيها بيشتر پذيرايي کرده و آنها نيز مراسم را مفصلتر برگزار ميکنند. صاحبان خانههايي که در مدت يک سال گذشته کسي از آنها داماد شده است علاوه بر گندم و پول به علم چيها دستمال و جوراب هم ميدهند. بعضي افراد نيز براي برآورده شدن حاجات خود دستمالهاي علم را گره ميزنند. بعضي از صاحبان منازل سيب يا اناري را روي طوق علم ميگذارند و سپس به عنوان تبرک آن را مييخورند. عدهايي هم براي تبرک يا شفاي مريض آب به سر طوق ريخته و آن آب را مينوشند.
بعضي علم دارها علاوه بر روستاي خود به روستاهاي اطراف هم براي علم گرداني ميروند. در اين روستاها مردم روستاي مجاور به همراه علمهايشان به پيشواز علم مهمان ميآيند. ابتدا علم را به قبرستان ده ميبرند و فاتحه ميخوانند و بعد علم گرداني ميکنند و يا بعضي ابتدا علم را کنار قنات يا چشمه روستا برده و ته علمها را براي ازدياد آب داخل قنات گذاشته و دعا و فاتحه ميخوانند.
دستههاي علم گرداني وقتي به هم ميرسند، مراسم سلام علمها برگزار ميشود و هر دسته با خواندن اشعار سلام به سمت علم ديگري ميآيند و در انتها علمها را به هم مماس کرده و گويي مانند دو انسان يکديگر را در آغوش ميکشند. در اين روز کساني که نذر دارند عزاداران را به ناهار يا شام دعوت ميکنند.
در ميناب حدود 4 نسل است که اين مراسم به ترتيب زيرانجام ميگيرد. احتمالا قبلا علم گرداني براي جمع آوري نذورات به صورت ساده برگزار ميشده است.
روز پنجم محرم 12 علم را که به نشان 12 معصوم به جز پيامبراکرم (ص) و حضرت حجت (ع) در 12 حسينيه شهر(که به نام اين معصومين ناميده شده است) و قبلا آماده کردهاند، به طرف حسينيه رسول اکرم (ص) حرکت ميدهند. علم پيامبر با شيون و صلوات عزاداران از درون حسينيه بيرون ميآيد و جلودار عزاداري ميگردد. ديگر علمها هم با او همراه ميشوند و با عبور از خيابانهاي شهر سفر را آغاز ميکنند. عزاداران سينه زنان و نوحهخوان با اين معصومين هم سفر ميشوند. علمها در دست مردان و مردم تمام شهر را پشت سر مينهند و در حالي كه جمعي از اهالي شهر آنها را همراهي ميکنند به فبرستان ميروند و با اهل قبور به ويژه سادات و شهيدان ديدار ميکنند. هم چنين از مقابل خانه سادات زنده و علماي شهر و مکانهاي ويژهاي که مورد نظر باشد عبور ميکنند تا به محل اصلي برسند. مکان اصلي همان حسينيه صاحب الزمان است كه اينک همه عزاداران آنجا جمع شدهاند. همه علم در خيابان مقابل حسينيه ميايستند تا علم صاحب الزمان از درون حسينيه خارج شده و در مقابل ديدگان عزاداران جلوهگر شود و از ميان آنها عبور کرده به سوي خيابان برود. با ديده شدن علم صاحب الزمان، از سوي علمهاي معصومين علم پيغمبر از ديگر علمها جدا ميشود و به سوي علم صاحب الزمان ميرود. دو علم با هم برخورد ميکنند و گلدستهها را به هم ميزنند و به نوعي صاحب الزمان، دين را از پيامبر تحويل ميگيرد. پس از اين اوج معنوي، همه علمها در ميانه حياط حسينيه جمع ميشوند و عزاداران بر گرد علمها دايرههايي انساني ميسازند و به شيوه سوگواري در آن منطقه سينه ميزنند. به باور اهالي منطقه، علمها معصوماني هستند که در اين ايام در ميان دوستدارانشان حضور مييابند.
-مهمترين ابزار در مراسم علم گرداني علم است. علم چوب خشک شده يک صنوبر يا يک درخت کشيده قامت مانند آن است که جامه و پارچه و دستمالهاي رنگارنگ نذري به قسمت بالايي آن ميبندند.انتهاي بالايي علم، فلزي شبيه پنجه و يا به شکل برگ با زبانهاي بلند دارد که يک نفر علمگردان يا علمچي آن را حمل ميکند. علمها معمولا باني دارند. علم گاه به نام باني آن مانند علم حاج ميرعباس (دهملا) يا نام محله مانند علم درب آتش وعلم محله بالا و علم محله پايين (قمصر) و گاه به نام شهدا و معصومين نام گزاري ميشود. مانند علم پيغمبر (ميناب) يا علم قاسم (ابيانه).
علمهاي جديد که به آن علامت ميگويند، در سالهاي اخير متداول گرديده و در شهرهاي بزرگ جاي علمهاي قديمي را گرفته است و توسط چند نفر حمل ميشوند.
- شيپور وسيله ايست که درروستاي مهمويي بيرجند، در اين مراسم استفاده ميشود.
- عزاداران پيشاپيش پرچمي را حمل ميکنند که نام دسته عزادار و گاهي مشخصات ديگر روي آن نوشته شده است.
- در مراسم علم گرداني، علم گردانها همکاراني دارند که آنها براي جمعآوري نذورات کيسهاي به همراه ميآورند.