مراسم تعزیه زنجان

ایمیل پرینت

زنجان پايتخت شور حسيني و روستاها و شهرستان‌هاي تابعه آن، از قديم الايام مامن مرشدان و واقعه‌خوانان نقالان و عاملان نمايش‌گري بوده است.

بازي‌هاي نمايشي و نمايش‌هاي گوناگون ميداني، مطربي، نقالي و... همه و همه در مناطق مختلف زنجان مرسوم بوده و تماشاگران شيدا و تشنه را لحظاتي از قيل و قال روزمرگي به دنياي افسانه و اسطوره مي‌برده است و در كنار انواع نمايش‌ها و بازي‌ها، بكا و مرثيه‌گري بر عاشوارييان هميشه ايام در استان زنجان مرسوم بوده و همه روزه بالاخص در ايام سوگواري خيل نظاره‌گران مشتاق جهت نظاره انواع مجالس تعزيه به ميادين و كاروانسراهاي شهر و روستاي استان زنجان هجوم مي‌آوردند تا از اين تراژدي عظيم خاندان آل‌علي در زير خيمه‌هاي با شكوه، حسينيه‌ها و ميادين پر جنب و جوش شهر ديدن نمايند. در اين منطقه بيش‌تر از اصطلاحات شبيه‌خواني، شبيه‌خوان و شبيه‌ درآوردن به جاي تعزيه‌خواني و تعزيه استفاده مي‌شود. مراسم تعزيه و شبيه‌خواني در استان زنجان، از اول ماه محرم شروع و تا آخر ماه صفر ادامه پيدا مي‌كرد و در طول اين مدت مجالس بسيار طرفه‌اي با جنبه‌هاي نمايشي بسيار ظريف خوانده مي‌شود. در بيش‌تر شهرها و روستاهاي استان زنجان، با اندكي تغيير از روز اول تا دوازدهم ماه محرم، مجالسي مثل حجه الوداع، مسلم، حر، علي اكبر قاسم، عباس و امام خوانده مي‌شد. غروب عاشورا تنورخولي مي‌خواندند و روز اربعين بازار شام، كه از مجالس ظريف و باشكوهي بود، مي‌خواندند. در روستاهايي مثل مشكين و ارمغان‌خانه و شهرستان‌هاي قيدار و سلطانيه از روز اول تا دوازدهم ماه محرم به ترتيب مجالس حبيب ابن مظاهر، وهب نصراني، عباس و شوذب ،مسلم، حر، علي اكبر، قاسم، عباس، جنگ دو برادر، امام، تنور خولي و دير راهب خوانده مي‌شد. روز اربعين بازار شام، و روز بيست و هشتم صفر، تعزيه امام حسن و رحلت پيغمبر خوانده مي‌شد. تقريبا در ساير شهرستان‌ها و روستاها نيز با اندكي تفاوت در ايام ماه محرم اين مجالس خوانده مي‌شد. در بعضي شهرها و روستاها مثل زنجان، ابهر، رامغانخانه، مشكين، بركاب، نها ويس و سلطانيه روز عاشورا را اختصاص مي‌دادند به تعزيه هفتاد و دو تن و تعزيه عاشورا. مجلسي بسيار جذاب و بسيار طولاني بود اما گيرا: اين مجلس گاها از طلوع تا غروب آفتاب طول مي‌كشيد و تماشاگران ناهار را هم همان جا در محل اجراي شبيه مي‌خوردند و تعزيه را مي‌ديدند. در تعزيه عاشورا كليه وقايع از حضور امام در مدينه و ورود به مكه و بعد عزيمت به طرف كوفه و حوادث بين راه و ورود به كربلا و وقايع كربلا و اسارت خاندان امام تا ورود به بارگاه عبيداله همه به نمايش كشيده مي‌شد و علي رغم طولاني بودن كسي را خسته نمي‌كرد و همه با اشتياق و علاقه كار را دنبال مي‌كردند. تعزيه عاشورا حاليه نيز در روستاهاي خنداب، سجاس، مشكين، ارمغانخانه و سلطانيه در روزهاي دهم ماه، اجرا مي‌گردد اما شكل اوليه خود را از دست داده است. به‌جز ايام محرم و صفر، در ايام سوگواري علي (ع) و امام جعفر صادق و ساير ائمه اطهار نيز در شهرها و روستاهاي زنجان مجالس تعزيه بر پا مي‌شود و مجالس مربوط به اين بزرگواران خوانده مي‌شود. در شهر زنجان در گذشته نه چندان دور، در روزهاي بهار و تابستان مجالس پراكنده‌اي مثل عباس هندو، شهادت حمزه، عالم ذر، شمعون يهودي، هنده، مالك اشتر، جوانمرد قصاب، فضل و فتاح، ذيح اسماعيل و... در ميادين و كاروانسراهاي شهر اجرا مي‌شد، كه متاسفانه بعدها منسوخ و محدود به ايام سوگواري شد، اخيرا اين رسم مجددا پا مي‌گيرد و بعضا در محله‌هايي مثل اسلام آباد، صفر آباد و مزار شهدا اقدام به اجراي مجالس تعزيه مي‌شود.

شهر زنجان:

شهر زنجان سابقه ديرينه‌اي با اجراي مراسم تعزيه دارد و پيشينه آن از ايام سلطنت صفوي مي‌باشد ولي به دليل هجوم دولت عصماني در ايام صفوي به اين شهر و ويراني و خرابي كامل، هيچ اثر و رد پائي نمانده. گمانه زني‌هايي هم اجراي انواع تعزيه را در زمان حكومت ذوالفقارخان افشار در اين شهر را امكان پذير مي‌سازد. (ذوالفقارخان در زمان حكومت كريم خان زند در زنجان حكومت مي‌كرد) در زمان سلطنت قاجار، زنجان نيز مثل ساير شهرها به اوج تحول در تعزيه رسيد و شهرها و روستاها در ايام ماه محرم و ساير ايام اقدام به برپايي انواع مجالس تعزيه مي‌كردند و هر محله براي خود ميدانچه به‌خصوصي براي اجراي تعزيه داشته است. ساختار و معماري شهر در قديم طوري بود، كه هر محله‌اي براي خود ميدانچه‌اي داشت و آن ميدانچه يك مسجد، يك حمام، يك نانوايي، يك آب انبار و يك بقال محله بوده و مردم جهت رفع مايحتاج مراجعه مي‌كردند. در وسط اين مدانچه‌ها كه هر محله براي خود داشت، در ايام ماه محرم تعزيه اجرا مي‌كردند و يا قمه مي‌زدند، در سرتاسر ايام حكومت قاجار، در اين ميدان‌ها اهل محل به برپايي تعزيه‌هاي طرفه مي‌پرداخته‌اند. در زمان سلطنت رضاشاه به دليل ممنوعيت از اجراي تعزيه، مدت‌ها در شهر زنجان، مردم شاهد اجراي تعزيه‌اي نبودند. اما در روستاها همچنان ادامه داشت و در شهرها نيز بعضا در كاروانسراها با كسب مجوز قبلي، اجازه اجراي تعزيه به گروه‌ها مي‌دادند. بعدها به دليل ممنوعيت اجراي تعزيه از بعضي از ابزار و لوازم تعزيه در دسته هاي عزاداري سينه زني و زنجيرزني استفاده كردند. مثل حمل گهواره علي اصغر و حمل علم و كتل و بعدها نيز حمل پيكر امام و شهداي كربلا پس بدعتي شد و در سال‌هاي بعد به‌صورت آيين عزاداري امام در آمد كه ياد آور تعزيه سيار و شبيه‌سازي‌هاي اوليه بود.

تعزيه‌هاي سيار زنجان دو مسير را طي مي‌كردند. مسير اول، از مسجد محل به طرف امام زاده و اين به مثابه حركت كاروان امام از مكه به طرف كربلا بود و مسير دوم، از امام زاده سيد ابراهيم به طرف مسجد محل از راه ديگري غير از راهي كه آمده بودند و اين به مثابه حركت اسرا و خاندان امام به طرف كوفه و شام بود. در ابتداي حركت دسته عزاداري بيرقي كه مشخصات هيات و يا حسينيه را معرفي مي‌كرد، حمل مي‌شد و در پي بيرق چند كودك كه به دست هر كدام جام خالي آبي ديده مي‌شد و به رهبري بزرگ‌تري نوحه‌اي حزين مي‌خواندند، حركت مي‌كردند. اغلب نوحه‌هاي اين گروه، در تشريح تشتگي طفلان امام بود و با سوز تمام اين شعرها مي‌خواندند و بعضا كاه و يا كاهگل را با هم روي سر مي‌ريختند.

اولدي عطشدن جگرم قان عمو                                   قويما بو چولده مني عطشان عمو

سوز عطشدن جگرم اولدي قان                                   سو يرينـه قان ايچيـرم قان عمو

در پي گروه كودك كه شبيه سازي تشنگي طفلان و خاندان امام بود، دسته موزيك حركت مي‌كرد. دسته موزيك مارش‌هاي مختلف و گوناگوني را مي‌نواختند. پشت سر گروه موزيك، معمولا تماشاگران و مشتاقان بيشماري راه مي‌افتادند. بعد از دسته موزيك شتراني كه با قاليچه، آينه و زين و يراق آراسته شده بودند، حركت مي‌كردند و بر روي شتران بچه خوان‌ها قرار داشتند. شبيه صغري، رقيه، سكينه و... كه هر كدام با نواي غرا، نوحه سرايي مي‌كردند.

اللـه سفردن شاه بي لشكر گليدي ـ اكبر گليدي 

عباس نام آور كمين سرور گليدي ـ اكبر گليدي

و در پي شتران شبيه، شمر سوار بر اسبي سياه و من تشايي در دست رجز مي‌خواند. او گاها از اسب به زير مي‌آمد و اشتلم‌خواني مي‌كرد و با حركاتي نمايشي پوشيدن لباس رزم، كشيدن خنجر و بريد سر امام را با مهارت تمام به نمايش مي‌گذاشت و تماشاگران غرق در حركات او، شهادت را مجسم مي‌كردند و با شيون و درد گريه سر مي‌دادند.

شمر نيز به همراهي آنان گريه مي‌كرد و بر قاتلين امام لعنت مي‌فرستاد.

من اوشمرم كه قفادان كسميشم راس حسيني        من اوشمرم كـه گريان ايتمشم آل رسولـي

  يخـان آتدان او حيـدر منظر عباسـي منم من         ويران پيكان علي اصغر بوغازيندان منم من

بعد از اسب شمر، گاري‌هاي تعزيه در پي او روان بودند و بر روي هر كدام از گاري‌ها فضاهايي مثل خيمه‌گاه، قتل‌گاه و قصر مي‌ساختند و هر گاري را با توجه به نوع استفاده از آن تزيين مي‌كردند و گاري‌ها به ترتيب اولويت پشت سر هم قرار مي‌گرفتند كه از اين ميان گاري شريعه و گاري ساربان و انگشتر و گاري نعش و شير، از جذابيت نمايشي خاصي برخوردار بودند و در روي هر گاري وقايع مربوطه به فضاي ساخته شده، نمايش داده مي‌شد، بعد از گاري‌ها، دسته‌هاي عزاداري سينه‌زن با ريتم سنگين و وزيني، نوحه سرايي مي‌كردند و در پي دسته، سينه‌زن ريش‌سفيدان محل، در حالي كه كاهگل بر سر ماليده بودند با پاي پياده حركت مي‌كردند و زير لب آواي سنگين و محزوني را زمزمه مي‌كردند. بعد از دسته ريش‌سفيدان، دسته زنجيرزن حركت مي‌كردند و با نوحه سرايي بسيار با شكوهي راه مي‌افتادند. در آخر دسته قمه‌زن و جوشي بودند. دسته عزاداري، صبح زود بعد از انجام فريضه نماز صبح از جلو مسجد به قصد امام زاده سيد ابراهيم به حركت در مي‌آمدند. قبل از حركت دسته و قبل از اذان صبح طبال دسته عزداري بر پشت بام طبل مي‌نواخت. اين طبل با طبالي كه در دسته موزيك مي‌نواختند، فرق داشت. بر روي گلداني پوستي مي‌كشيدند و با دو چوب نازك با ريتمي خاص بر روي آن مي‌كوبيدند و اين طبل حالت ندايي و اخباري داشت. دسته بعد از به جا آوردن فريضه نماز راه مي‌افتاد و در مسير حركت خود در چند محل توقف مي‌كرد. اين توقف گاه‌ها به مثابه مكان‌هايي بود، كه كاوران امام در مسير خود به طرف كربلا در آنجا توقف كرده بودند. در هر توقف‌گاه شمر از اسب پايين مي‌آمد و رجزخواني و يا بحر طويل‌خواني مي‌كرد و روي گاري‌ها نيز با توجه به فضاي به وجود آمده، به اجراي تعزيه مي‌پرداختند. دسته سينه‌زن و زنجيرزن، در اين توقف‌گاه‌ها نوحه‌هاي جوشي مي‌گرفتند و امام و ياران او را به كمك طلب مي‌كردند. پس از سينه و زنجير، توام با جوش و خروش دسته سينه‌زن و زنجيرزن مي‌نشستند و مرثيه‌خواني مي‌كردند. توقف‌گاه اول، مرثيه علي اكبر را مي‌خواندند. كه اين نوع مرثيه‌سرايي را اصطلاحا افرادخواني مي‌گفتند و در دسته قمه‌زن و جوشي نيز واقعه‌خواني در وسط دسته اشعاري را از واقعه عاشورا به طريقه نقالي حماسي مي‌خواند. اين نوع مرثيه‌خواني را اصطلاحا رباعي‌خواني مي‌گفتند. رباعي به جز دسته قمه زن در دسته‌هاي زنجيرزني و سينه‌زني نيز، مرسوم بوده و در زمان حال نيز، هر از گاهي دسته‌ها به رباعي‌خواني مي‌پردازند.

گل بابا دو شموشم آتدان يارالي                      قان ايچينده ويريرم جان يارالي

دسته عزاداري در توقف‌گاه اول، به مرثيه علي اكبر مي‌پرداخت و در توقف‌گاه دوم، به مرثيه قاسم ابن حسن و در توقف‌گاه سوم مرثيه حضرت عباس مي‌خواند و در توقف‌گاه چهارم مرثيه علي اصغر مي‌خواند. دسته در نهايت پس از ترك اين توقف‌گاه‌ها به امام‌زاده مي‌رسيد. صحنه قتل و غارت و شهادت امام اوج تعزيه بود.

همه با اشقيا، اوليا و تماشاگران گريه مي‌كردند و شمر با همان قدرت، كه شقاوت شمر در قتل و دسته‌عزاداري پس از اتمام و تعزيت در امام‌زاده به طرف مسجد محل مراجعت مي‌نمود، اين حركت اسرا به طرف شام و كوفه را القا مي‌كرد. در مراجعه به مسجد، بيش‌ترين جلوه نمايشي از آن گاري نعش و شير بود. در حالي‌كه نعش امام روي گاري افتاده بود و پيكان‌ها در بدن مطهر و بي سر او، شير با حركاتي عجيب كه گريه اين حيوان را القا مي‌كرد با دندان‌هاي خود پيكان‌ها را از بدن امام بيرون مي‌كشيد. در مراجعه كودكان كه حالا نقش اسرا را داشتند در حالي‌كه مرتب توسط اشقيا تازيانه مي‌خوردند، شعرهايي در باب حضور حضرت زهراي اطهر (س) در بين اسرا مي‌خواندند و اين‌كه حضرت زهرا به تعزيت امام آمده و بر سر پيكر مطهر او حاضر شده است. اين شعر را در غروب روز عاشورا در شام غريبان نيز مي‌خواندند.

دوراي اوز قانينه غلطان حسين                       عطشان حسين جان

گليپ زهرا سنه مهمان حسين                     عطشان حسين جان

       ندن اوز اهل بيتوي آتوبسان                            بله خاكستر وقانه بتوبسان

تعزيه‌هاي سياري كه امروزه در دسته‌هاي عزاداري مي‌بينيم، به حمل چند نعش و يك گهواره محدود شده و آن شكوه و عظمت خود را از دست داده است.

پس از عاشورا، مجالس ديگري در اطراف و اكناف شهر خوانده مي‌شود. عبدالله عفيف، مختار ثقفي، بازار شام، تنور خولي و در آخر ماه صفر نيز تعزيه امام حسن و رحلت پيغمبر اجرا مي‌گرديد.

تعزيه ميداني:

همان طور كه شرحش رفت، تعزيه ميداني در ميدانچه محله‌ها و در مدخل كاروانسراها به اجرا در مي‌آمد. تعزيه ميداني از پيشينه بسيار زيادي برخوردار است و طبق اطلاع واصله و نقل قول بعضي از تعزيه دوستان كه هنوز در قيد حيات هستند، آن‌ها نيز از پدران و كسان خود نقل مي‌نمايند. تعزيه ميداني در زمان حكومت زنديه به‌طور رسمي در زنجان معمول و مرسوم بوده و از حمايت دولتي نيز تا حدودي برخوردار بوده است. آقاي فتح الله مس فروشان از قول پدرشان كه از تعزيه‌خوانان به‌نام زمان قجري بوده، نقل مي‌نمايند كه در ماه‌هاي محرم در كهن دژيا برج ذوالفقاري براي ذوالفقار خان افشاري تعزيه اجرا مي‌شده و ذوالفقار خان افشار (نياي خاندان ذوالفقاري) حاكم زنجان در زمان حكومت كريم‌خان زند بود و كهن دژ، دژي بود بسيار مستحكم كه قواي ذوالفقار خان در مقابل حملات كريم خان از آن استفاده مي‌كردند. اين رسم بعد از ذوالفقار خان همچنان ادامه داشته و علي خان افشار، عبدالله خان اوصانلو و امان الله افشار نيز كه بعد از ذوالفقار خان به حكومت زنجان منسوب شدند، در ماه هاي محرم در كهن دژ تعزيه مي‌ديده‌اند، كهن دژ بعدها تخريب و از آن به‌عنوان زباله‌داني استفاده مي‌شد و به همين خاطر بعدها (كودك) به آن اتلاق شد و زماني هم كه به‌عنوان زباله‌داني استفاده مي‌شد، باز هم آنجا تعزيه اجرا مي‌شد.

با شروع حكومت فتحعلي شاه، عبداله ميرزا دست به اقداماتي زد و بازار، مسجد و حمام قيصريه را بنا كرد و از آنجايي كه خاندان قجري نظر مساعدي به اجراي تعزيه داشتند و در دربار اقدام به برگزاري تعزيه مي‌كردند، عبدالله ميرزا در زنجان نيز، اين‌كار را كرده و در دربار خود كه، آن زمان‌ها در ميدان توپخانه (سبزه ميدان) بوده اقدام به برگزاري تعزيه كرده و بر همين اساس تعزيه رسمي معمول و مرسوم در زنجان شده است و در اكثر ميادين، محله‌ها و كاروانسراها تعزيه بر پا مي‌شده است.  فرزندان و اقوام عبدالله ميرزا به تاسي از پدر اقدام به ساختن مسجد و آب‌انبار نمودند و جالب توجه است، كليه مساجدي كه به اين طريق ساخته شده تا اواخر سلطنت پهلوي از مناطقي بود كه تعزيه با شور حال و جذبه خاصي در آنجا مرسوم بود، اسحاق ميرزا فرزند عبدالله ميرزا مسجد اسحاق ميرزا را بنا كرد. شكرالله ميرزا فرزند بعدي او مسجد و آب انبار و غسالخانه غريبيه را ساخت. نصرالله خان مسجد نصرالله خان را ساخت و فرج الله خان مسجد فرجيه را و مهدي خان نيز مسجد مهديه را و اين مساجد مشرف به ميداني بودند كه در آن ميدان ها تعزيه اجرا مي‌شده است. در ماه محرم درميدان توپخانه (سبزه ميدان) تعزيه عاشورا خوانده مي شده و اين رسم تا اوايل سلطنت پهلوي ادامه داشته، لطف علي خان سازنده مسجد لطف علي خان دستور داده بود تا در وسط ميدان سكوئي نيز بنا نمايند و اين به تبعيت از تكيه هايي بود كه در تهران ساخته مي شد و راهروئي مشرف به سكو جهت ورود و خروج شبيه خوانان و اين تنها تكيه اي بود كه با شاخصه هاي تكيه هاي آن زمان ساخته شده بود و تا اواسط سلطنت پهلوي دوم نيز بود ولي بعد از آن در ترميم كوچه و محله تخريب شده و از بين رفت، بهر حال با توجه به روايت ها و نقل قول هاي سينه به سينه اوج تحول تعزيه در زنجان مثل ساير شهرها زمان قاجار بوده به جز از ميادين شهر در مدخل كاروانسراها نيز تعزيه ميداني اجرا مي شده است.

يكي از ويژگي‌هاي تعزيه در مدخل كاروانسراها اين بود، كه مجالس محدود به ايام سوگواري ماه محرم و صفر نمي‌شد و در همه ايام در كاروانسراها به اجراي تعزيه مي‌پرداختند، يعني در ادوار گذشته وقتي روستاييان براي فروش ميوه و لبنيات خود به شهر مي‌آمدند، در كاروانسراها اتراق مي‌كردند و گاها اتفاق مي‌افتاد براي فروش ارزاق خود و خريد مايحتاج، هفته‌ها در كاروانسراها مي‌ماندند و كاروانسرادار براي سرگرمي كاروانيان در مدخل كاروانسرا تعزيه بر پا مي‌كرد. از اين مجالس به جز كاروانيان افراد عادي شهر نيز ديدن مي‌كردند و مي‌توان گفت در ماه‌هاي بهار و تابستان ،اكثر كاروانسراها عرصه اجراي مجالس مختلف تعزيه بوده‌اند.

بعدها وقتي كاروانسراها از رونق افتادند و حجره‌ها تبديل به انباري گرديد، تنها كاروانسرايي كه جهت اين مهم باقي ماند، كاروانسراي شريعتي بود كه همچنان محل اجراي تعزيه بود. مالكين كاروانسراي شريعتي حاج شيخ فياض شريعتي و حاجي تقي شريعتي و بعدها سكويي نيز در وسط به آن علاوه كردند و آنجا را تا حدودي به سبك و سياق تكيه‌هاي رسمي در آوردند و حجره‌هاي اطراف نيز، محلي براي حضور و نظاره تماشاگران شده بود، در اين كاروانسرا مجالس تابستان، روزهاي پنج شنبه و جمعه مجالس مختلف تعزيه بر پا بود و باني آن كه قبلا شيخ فياض شريعتي و بعد حاج تقي شريعتي بوده با علاقه فراوان مجالس را نظارت مي‌كرد. حال نيز در آن مكان به اجراي تعزيه مي‌پردازند. بهر حال تعزيه‌هاي ميداني، از دير باز در زنجان مرسوم بوده و از زمان حكومت زنديه به اين طرف، در نقاط مختلف زنجان اجرا مي‌شده در زمان ممنوعيت نيز در حاشيه شهر اقدام به اجراي تعزيه مي‌كردند.

در تعزيه هاي زنجان از اسب استفاده نمي‌شد و بازيگران سوار شدن بر اسب، جولان دادن، سواري و جنگ در روي اسب را، با نشانه‌ها و نمادهاي كنايي نشان مي‌دادند. اشقياه ( ابن زياد، ابن سعد، خولي، يزيد، سنان و...) چتر سياه به دست مي‌گرفتند و خيمه و خرگاه سياه بر پا مي‌كردند و تا پايان كار مجلس چتر را از خود جدا نمي‌كردند، در جنگ، در بزم، در رزم، در سواري و در همه جا چتر را با خود همراه داشتند.

موسيقي تعزيه:

موزيك در تعزيه زنجان، برگرفته از موسيقي مقامي آذربايجان و موسيقي محلي بوده و اكثرا اوليا در دستگاه شور و گوشه‌هاي آن مثل دشتي، شوشتري و ابوعطا مي‌خواندند. سازها در تعزيه زنجان، فلوت، طبل بزرگ، طبل كوچك، دهل و سورنا بود كه بعدها و در تعزيه سيار سورنا به ترومپيت و شيپور تبديل شد. براي حركت لشکريان و براي جنگ، بيش‌تر از دهل و سورنا استفاده مي‌شد و براي لحظه‌هاي عادي از فلوت و طبل بزرگ و براي شهادت از فلوت و طبل ريز استفاده مي‌شد. خيمه و خرگاه اشقيا، سياه و خيمه و خرگاه اوليا، سبز يا سفيد بود. شكل خيمه‌هاي تعزيه زنجان، مثل خيمه‌هاي معمولي نبود و روي يك چوب پارچه‌اي كه قوسي به آن داده بودند نصب مي كردند و به عنوان چادر استفاده مي‌كردند و اين به جهت تسهيل در حمل و نقل بوده است، معين البكا در بيش‌تر اجراها سنج در دست داشت و با پايان صحنه‌اي و شروع صحنه‌اي ديگر سنج را به هم مي‌كوبيد و بدين ترتيب هم شروع صحنه‌اي ديگر را اعلام مي‌كرد و هم حواس به هم ريخته تماشاگران بود را متمركز مي‌كرد. براي نشان دادن نخلستان چوب‌هايي كه در دست تماشاگران رو به بالا نگاه داشته مي‌شد و تماشاگران چوب به‌دست هنگام نياز به عنوان لشگريان اشقيا و اوليا ظاهر مي‌شدند و از چوب‌ها به‌عنوان اسب و يا شمشير استفاده مي‌كردند. مجالسي كه در ايام بهار و تابستان در كاروانسراها اجرا مي‌شد پيش واقعه نيز داشت و پيش واقعه‌ها بيش‌تر حالت اخباري داشت تا جماعت در ميدان جمع شوند و بعد با گريزي به مجلس اصلي مي‌پرداختند. قبل از شروع تعزيه، جلوي درب ورودي كاروانسرا طبل كوچكي را مي‌نواختند اين طبل حالت نداژي و اخباري داشت و جماعت را از اجراي تعزيه مطلع مي‌كردند. تعزيه ميداني، تعزيه‌خوانان طرفه‌اي را به‌وجود آورد كه مهارت زيادي در اجراي نقش‌هاي مخالف و موافق داشتند و به‌واقع بازيگران زبده‌اي بوده‌اند. شمر قاسم، شمر حيدر، شمر رجب، كربلايي محمود عباس خوان، باقر امام خوان فيروز حر خوان، از جمله كساني بودند كه به واقع شبيه خوانان زبده‌اي بودند.

تعزيه سكو: مراد از تعزيه سكو اجرا در روي سكويي است كه در وسط ميدان و به‌طور موقت مي‌ساختند و عرصه را به شكل تكيه‌اي در مي‌آوردند و بعد از اتمام ايام سوگ دوباره بر مي‌چيدند. در ايام سوگواري سيد الشهدا بعضي از حسينيه‌ها مثل چوقور سيدلر، سقاها، فرجيه، حسينيه، جهت عزاداري ميدانچه مشرف به حسينيه را، چادري مي‌پوشاندند و ميدانچه را به شكل خيمه‌اي بزرگ در‌مي‌آوردند. وسط اين خيمه سكويي مي‌ساختند و راهرويي منتهي به صحن سكو که مكان مخصوص عزاداري و سوگواري و اجراي مراسم تعزيه بود و اطراف آن نيز محلي براي نشستن و نظاره‌گري. بر روي اين سكوها دسته‌هاي سينه‌زن، زنجير‌زن و سدنه‌هاي جوشي عزاداري مي‌كردند و گاها مجالس تعزيه نيز بر پا مي‌شد و نام‌گذاري سكو به اين نوع اجراها به خاطر همين سكوهاي موقت است. تعزيه سكو فقط در دوازده روز ماه محرم بر پا بوده و روز سيزده سكو بر چيده مي‌شد و به حالت اول در مي‌آمد. تعزيه سكو بيش‌تر پديده زمان پهلوي دوم است و قبل از آن يا نبوده و اگر بوده بر كسي مشخص و محرز نبوده و بيش‌تر حالت محلي داشته و از اجراي آن فقط اهالي همان محله ديدن مي‌كردند. تعزيه سكو بعد از حكومت پهلوي به كل منسوخ شد و تغيير معماري مساجد، حسينيه‌ها و عدم نياز به بر پا كردن خيمه در ميدانچه محله علتي بر اين مهم گرديد. در بعضي از تعزيه‌هاي سكو، از اسب به عنوان يك ابزار مهم استفاده مي‌شد، كه در تعزيه‌هاي ميداني زنجان اصلا معمول نبود. در تعزيه سكو، از موزيك استفاده نمي‌شد و تنها موزيك تعزيه، يك طبل كوچك و يك طبل بزرگ بود كه بيش‌تر در حركت لشکريان و در جنگ از آن استفاده مي‌شد. در تعزيه سكو دور تا دور سكو، سياه پوشاني مي‌نشستند و با آوازها و همسرايي خود لحظات ناب و خاص تعزيه را القا مي‌كردند و با هم‌خواني و هم‌نوايي آنان فضاهايي مثل شهادت، هجرت، جدايي، و... القا مي‌شد. تعزيه سكو بيش‌تر از دوازده روز دوام نداشت و بعد از اتمام روز دوازدهم و بعضا روز دهم خيمه و خرگاه برچيده مي‌شد و تا سال بعد خبري از آن نبود. تعزيه سكو در محله‌هاي چوقور، سيدلر، سقاها، ميدان خندق، فرجيه در ماه محرم بر پا مي‌شده است.

در زمان حال حدود سي و هشت گروه در زنجان و تحت حمايت اداره ارشاد مشغول فعاليت مي‌باشند. به جز اين‌ها چند گروه آزاد نيز در سطح شهر مشغول فعاليت مي‌باشند، كه در ايام سوگواري در محله هايي مثل اسلام آباد، صفر آباد و مزار شهدا به اجراي تعزيه مي‌پردازند. اين اقدام علتي بر حضور چندين تعزيه‌نويس جديد و تعزيه‌خوان طرفه شده كه در سطح شهر فعاليت مي‌نمايند. از اين آدم‌ها به كساني مثل عيسي مرشدي، فيروز رستمي، منصور مظفري، مصطفي محمدي، محمد علي محمدي، سجاد غفاري و شكر الله غفاري مي‌توان اشاره كرد.

تعزيه در روستاهاي زنجان:

مراسم و آيين سوگواري و شبيه‌خواني سيد و سالار شهيدان، با همان حشمت و با همان قدمت در روستاهاي زنجان نيز مرسوم بوده و هست و هر ساله در روستاهاي دور و نزديك زنجان مجالس طرفه‌اي با‌شكوه و عظمت هر چه تمام‌تر برپا مي‌شود و دوست‌داران و ارادت‌مندان آل عبا از چند روز مانده به ماه محرم، مقدمات برپايي شبيه‌خواني را فراهم مي‌آورند و از اول ماه محرم، همه اهالي به نوعي در عزاداري و تعزيت امام حسين شركت مي‌نمايند و قابل توجه اين‌كه، علي رغم برگزاري مجالس تعزيه در زنجان مردم در روزهاي نهم و دهم جهت ديدن مجالس تعزيه به روستاها هجوم مي‌برند.

مي‌توان به جرات ادعا نمود كه در اغلب روستاهاي زنجان اگر هم در روزهاي اول محرم مجالسي نداشته باشند در روزهاي نهم و دهم مسلما مجلس تعزيه دارند. بعضي از روستاها به دليل علاقه زياد به خاندان عصمت و طهارت و علاقه وافر به شبيه‌خواني تداركات و امكانات زيادي را براي برگزاري تعزيه تدارك ديده‌اند و مي‌بينند. در روستاهاي ارمغانخانه، نهاويس، مشكين، پشتوان، بركاب، قولقاطي، خنداب و چنگور تكيه‌هاي بسيار با‌شكوه و عظيمي را جهت اين مهم بنا نموده‌اند. بعضي از روستاها، مثل ارمغانخانه و پشتوان اسب‌هاي مخصوص براي برگزاري تعزيه دارند و ابزار مخصوص تدارك مي‌بينند. در روستاي نهاويس از توابع نهاويس قيدار، تعزيه يكي از اركان اساسي زندگي به شمار مي‌رود. يعني براي اهالي اقدام به برگزاري تعزيه، تهيه و تدارك لازم و ابزار مربوط به آن جزو وظايف است و نوعي تعهد شرعي به حساب مي‌آيد. روزهايي كه در روستاي نهاويس تعزيه اجرا مي‌گردد، همه خود را موظف مي‌دانند تا از شبيه‌خواني ديدن نمايند.

بنيان‌گذاران تعزيه از دير باز در روستاي نهاويس، خانواده آقاي محسن موسوي است و چهار پشت آقاي محسن موسوي، پدر در پدر تعزيه‌خوان و تعزيه‌گردان و بانيان اصلي تعزيه‌گرداني بوده‌اند.

با توجه به نقل قول آقاي سيد علي موسوي كه از دست اندركاران كنوني تعزيه مي‌باشد و نوه آقاي سيد محسن موسوي نيز مي‌باشد، نياي خانواده آقاي موسوي از سال 1288 هجري شمسي به اين طرف در كار تعزيه و تعزيه‌خواني بوده‌اند و در زمان حال نيز، آقاي سيد تراب موسوي فرزند سيد محسن موسوي باني و همه كاره و نيز از تعزيه‌خوانان و تعزيه‌گردانان به‌نام نهاويس مي‌باشد، كه با دستياري فرزند خود سيد علي موسوي كارها و مديريت مربوط به اجراي تعزيه را عهده‌دار هستند و تعزيه‌خوان‌هاي به‌نامي جون كربلايي اسماعيل شمر خوان، حاج سليم موسوي امام خوان، قبله علي خندابي عباس خوان، كربلايي اژدر حر خوان تربيت كرده كه همه از تعزيه‌خوانان بسيار توانا هستند.

 گروه تعزيه‌خوان روستاي نهاويس، در ايام ماه محرم و صفر همه روزه به اجراي تعزيه مي‌پردازند و در ساير ايام در روستاهاي ديگر مثل پشتوان، اوغلي بيك، مزيد آباد و خنداب مجالس تعزيه مي‌خوانند. در گذشته محل خاصي براي اجراي تعزيه در نعاويس نبوده و گروه‌ها براي اين مهم، در ميدان روستا جمع مي‌شدند ولي بعدها خانواده موسوي در يك اقدام نيكوكارانه قطعه زميني از مايملك خود جهت اين كار به روستاييان اهدا نمودند و اهالي روستا با كمك و همت خانواده موسوي در آن محل تكيه‌اي را به همين منظور بنا نمودند، با همه مشخصات و شاخصه‌هاي يك تكيه و همين علتي شد از دهه پنجاه به اين طرف در روستاي نهاويس مجالس تعزيه با امكانات و تشكيلات بهتري به اجرا در بيايد. تكيه روستاي نهاويس در مركز روستا ساخته شده و همه مشخصات تكيه‌هاي قديمي را دارا مي‌باشد. سكويي بزرگ در وسط، كه عرصه و صحنه اجراي تعزيه هست. در قسمت غربي سكو، حجره‌هاي ساخته شده كه محل نشستن و تماشاي مردان مي‌باشد و در قسمت شرقي مسجد بنا شده، در طرف شمال سكو حجره‌هايي براي اتراق و نشستن زنان ساخته شده و در قسمت جنوبي دو راهرو مشرف به سكو براي عبور نفرات و لشکريان ساخته شده و در پشت راهرو ها چند اصطبل براي نگه‌داري اسب‌ها و چند حجره براي نگهداري اموال و ابزار و وسايل مربوط به تعزيه. هر ساله قبل از شروع ماه محرم، همه ابزار و لوازم بازبيني و ترميم مي‌گردد و براي ايام ماه محرم آماده مي‌گردد. از شروع روز اول ماه محرم تا چهارده روز مجالس مختلفي خوانده مي‌شود و بعد از آن نيز به طور پراكنده تا آخر ماه صفر مجالسي درتكيه مذكور بر پا مي‌گردد و بعد از ماه محرم و صفر گروه تعزيه‌خوان نهاويس، در روستاهاي مزيد آباد، پشتوان، خنداب، اوغلي بيك به اجراي تعزيه مي‌پردازند.

به همت گروه تعزيه‌خوان نهاويس، ياري، مساعدت و علاقه مندي اهالي روستاي پشتوان در اين روستا نيز تكيه‌اي با سبك و سياق تكيه نهاويس ساخته شده است كه از نظر معماري مثل تكيه نهاويس مي‌باشد.

در روستاي نهاويس، اكثر تعزيه‌خوان‌ها فرزندان خود را نيز براي اين امر مهم آموزش مي‌دهند تا در آينده جاي آن‌ها را گرفته و تبديل به يك شبيه‌خوان پر توان گردند.

روستاي ارمغانخانه نيز وضعيتي مشابه روستاي نهاويس دارد. اهالي از چند روز مانده به ماه محرم مقدمات كار را فراهم مي‌نمايند و اگر تكيه نيازي به ترميم و يا بازسازي داشته باشد، اقدامات لازم را انجام مي‌دهند. ابزار و لوازم و ادوات مربوط به شبيه را مرتب و آماده مي‌نمايند. لباس‌ها را شستشو مي‌نمايند و شب ماه محرم با برنامه  مخصوصي كه اعلان عزا نام دارد، فرا رسيدن ايام مرثيه‌سرايي براي سالار شهيدان را اعلام مي‌نمايند و از روز اول ماه محرم با مجلس حجه الوداع، برنامه تعزيه‌خواني شروع مي‌گردد و در ادامه مجالس حبيب ابن مظاهر، وهب نصراني، عابس و شوذب، مسلم، حر، علي اكبر، قاسم، عباس، جنگ دو برادر و مجلس عاشورا و بعد تنور خولي خوانده مي‌شود. البته بعضا امكان دارد به جاي مجالس عنوان شده، مجالس ديگري خوانده شود و يا به درخواست تماشاگران مجلس خاصي خوانده شود. اما برنامه مرسوم و معمول همان مجالس هستند. در روستاي ارمغانخانه تعزيه‌خوان‌ها خلاصه نمي شود به يك نفر و گروه به جز نفرات اصلي، چند مخالف‌خوان، موافق‌خوان و بچه‌خوان نيز دارد كه در موارد لزوم از آن‌ها استفاده مي‌گردد.

ارمغانخانه نيز مثل نهاويس، داراي تكيه‌اي است بسيار زيبا، با‌شكوه، بسيار منظم و مرتب و بر گرفته از معماري تكيه‌هاي معمول و مشهور كه خود اين تكيه و اين مكان براي اهالي نوعي قداست دارد. از بانيان و دست اندركاران تعزيه درارمغانخانه، توكل خان مي‌باشد از نوادگان ايل افشار و تعزيه را از پدران خود به ارث برده. توكل خان خود از مجلس‌نويسان طرفه و به نام استان زنجان بوده. خانواده وي از زمان‌هاي بسيار دور به كار تعزيه مي‌پرداخته‌اند و چندين پشت توكل خان تعزيه‌خوان، تعزيه‌گردان و از بانيان تعزيه در ارمغانخانه بوده‌اند.

توكل خان همه ساله، دوازده روز ماه محرم و دو روز مانده به ماه محرم مراسم شبيه‌خواني را با شور و اشتياق زايد‌‌الوصفي بر پا مي‌كرد و در حقيقت يك معين البكا با تمامي مشخصات و شاخصه‌هاي مربوطه بوده و مهارت بسيار زيادي در اين زمينه داشته. ديدن شبيه در ماه محرم براي اهالي ارمغانخانه نوعي عادت و نوعي نيايش هست.

فرزند توكل خان، نصرت اله خان كه از تعزيه‌خوانان و تعزيه‌گردانان تواناي ارمغانخانه مي‌باشد، در زيارت كربلاي معلي، شبي در خواب روياي عجيبي را مي‌بيند و به او نهيب مي‌زنند كه محل تعزيه در ارمغانخانه بايد ترميم گردد. هراسان از خواب بيدار مي‌گردد و از ديدن چنين خوابي متعجب مي‌شود. در مراجعت به ارمغانخانه شبيه‌خوانان و ريش‌سفيدان را از خوابي كه ديده با خبر مي‌نمايد و بعد از شور و مشورت، دست به ساختن تكيه‌اي در ارمغانخانه مي زند. با الگو برداري از مزار سيد و سالار شهيدان امام حسين (ع)، تكيه‌اي بسيار باشكوه، زيبا و تقريبا نمونه، عرص‌هاي بسيار وسيع براي كار و نمايشگري، راهرويي مشرف به آن، حجره‌ها، انبارهايي در اطراف و چند اصطبل براي نگهداري اسب ها. تكيه ارمغانخانه به دليل اين‌كه مدت‌ها از آن استفاده شده بود، نياز به ترميم و بازسازي داشت كه اخيرا شوراي اسلامي با كمك اهالي دست به چنين اقدامي زد و تكي رااز هر باب بازسازي نمود و به شكوه و جلوه آن افزوده شد. در مجالس تعزيه ارمغانخانه ساز به كار نمي رود.

روستاي مشكين نيز كه درهمسايگي روستاي ارمغانخانه است، تقريبا شرايطي مثل روستاي ارمغانخانه دارد و داراي گروه زبده‌اي هست با تعزيه‌خواناني زبده كه همه ساله با شور و اشتياق تمام دوازده روز ماه محرم را تعزيه‌خواني مي‌نمايند. اهالي مشكين نيز مثل اهالي ارمغانخانه، ديدن تعزيه در ايام ماه محرم را نوعي نيايش تلقي مي‌نمايند و به تزكيه روحي مي‌رسند. تقريبا مشابه تكيه ارمغانخانه، تكيه‌اي هم در مشكين بنا شده و اهالي همه ساله شاهد اجراي مجالس طرفه‌اي در آن تكيه مي‌باشند. در روستاهاي ديگر مثل بركاب، خنداب، قول قاطي، چنگور، چرگر نيز اهالي اقدام به ساختن تكيه نمودند. اما مثل تكاياي ارمغانخانه، مشكين و نهاويس نمي‌باشد و نسبت به آن تكيه‌ها خلاصه‌تر مي‌باشد. بعضي از اين تكيه‌ها مثل قول قاطي، تنها سكو دارد و حجره‌هايي براي نشستن، اما بعضي تا حدودي كامل هستند و به جز حجره، انباري و اصطبل هم دارند.

در روستاهايي هم كه تكيه نيست، در ميدان روستا همه ساله مراسم شبيه‌خواني برگزار مي‌گردد. در روستاي انگوران، ساليان درازي است شبيه‌خواني به‌عنوان عنصري كه داستان مصايب آلام شخصيت‌هاي كربلا را به‌طور عيني عيان مي‌نمايد. مطمع نظر بوده و به‌عنوان يك درام مذهبي در بين اهالي محبوبيت و مقبوليت بسياري دارد. بانيان تعزيه در انگوران، آقايان اميرخان سالاري و رحمت اله خان بهادري كه خود از مقتل‌نويسان به‌نام مي‌باشند. هر ساله در عين اين‌كه اقدام به برگزاري مجالس تعزيه مي‌نمايند، سعي در نوآوري و نمايشي كردن آن نيز دارند. حيث الامكان سعي در اصلاح نسخه‌هاي موجود تعزيه دارند. خانواده‌هاي سالاري و بهادري، از گذشته دور دست‌اندر كار تعزيه و تعزيه‌گرداني بوده‌اند و در انگوران نيز مثل ساير روستاها، در دو ماهه محرم و صفر فضاي روستا را تغيير مي‌دهد و شوق و شور زايد الوصفي به اهالي مي‌دهد. در روستاي بركاب، كساني مثل بهمن و سلمان كردلو، با رسيدن ايام محرم انرژي خاصي گرفته و گروه تعزيه‌خوان را جهت اجرا آماده مي‌نمايد. آقايان كردلو بعد از دوازده روز ايام محرم كه برگزاري تعزيه از طريق گروه تعزيه‌خوان بركاب امكان پذير نمي‌باشد، از گروه تعزيه‌خوان نهاويس دعوت به عمل مي‌آورد تا در روستاي بركاب به اجراي مجالس تعزيه بپردازد. آقايان كردلو، تلاش پيگيري در شناساندن مجالس تعزيه به اهالي بركاب دارند و بعضا در محافل و مجالس راجع به مجالس تعزيه با اهالي به بحث و گفتگو مي‌نشيند. در روستاي بلاماجي از توابع قيدار كه باني و سرپرست و تعزيه گردان آن آقاي منصور مظفري مي‌باشد، به جز ماه محرم در ايام ديگر نيز به برپايي مجالس تعزيه اقدام مي‌نمايند.

تعزيه در سلطانيه:

سلطانيه در حال حاضر يكي از بخش‌هاي تابعه شهرستان ابهر است، كه در گذشته جزو روستاها محسوب مي‌شده. اين شهر در سي كيلومتري شهر زنجان واقع شده و در دوره سلطان محمد اولجاتيو (پادشاه مغول) پايتخت بوده است. در خصوص تاريخچه تعزيه سلطانيه هيچگونه سند مكتوبي وجود ندارد. تنها روايتي كه مي‌تواند تا حدودي قدمت انجام اين مراسم در سلطانيه را معلوم كند، نقل قول حاجي رجب جعفري است كه مي‌گويد: در سفري كه ناصرالدين شاه به همراه ملكه به تبريز مي‌نمود، در سلطانيه منزل مي‌كند. به درخواست آن‌ها يك تعزيه اجرا مي‌شود. در آن زمان كربلايي حسين بچه‌خوان بوده است. مشهور است كه در خصوص وي ملكه گفته بود: صدايش خوب است اما قيافه زشتي دارد.

تعزيه‌خوانان سلطانيه:

اسامي تعزيه‌خواناني كه در سلطانيه شبيه‌خواني مي‌كرده اند و در خاطره معمرين باقي مانده عبارتند از:

الف:

ملا عبدالعلي                        امام خوان

حاج سيد واسع                    شهادت خوان (عباس و مسلم)

كربلايي رضا                        تخت خوان (ابن سعد و ابن زياد و يزيد)

ملا محرم                            سرپا خوان (شمر، ساربان، جلاد)

كربلايي آقا جان                  زنانه خوان

مشهدي محمد (معروف به شير محمد) شير

فريدون                             بچه خوان و طبال

حاج كلانتر                        تعزيه گردان

گروه مذكور حدود صد سال پيش تعزيه خواني مي‌كرده‌اند.

ب:

كربلايي حسين (پسر ملا عبدالعلي)                  امام خوان

 ميرزا هادي (پسر ملا عبدالعلي)                        زنان خوان

كربلايي آقا جان                                               شهادت خوان

حيدر (معروف به حيدر شمر)                             تخت خوان (اصطلاحا تخت نشين هم مي‌گويند)

ميرزا نعمت                                                     سرپا خوان (شمر و غيره)

حاجي شكور (پسر كربلائي حسين)                 بچه خوان

ناظم                                                             تعزيه گردان

مشهدي رحيم (پسر شير محمد)                     شير

محمد علي وكيل                                            طبال

حسن بابايي                                                 شيپور (شيپور راسته)

ج:

ميرزا نعمت                                                  اشقيا خوان (مخالف سر پا)

ملا يوسف                                                   امام خوان

مشهدي عليرضا                                          شهادت خوان

حجت الله كلانتري                                       تخت نشين

شمسعلي فتحعلي بيگي                            بچه خوان

شيخ محمد علي                                        زنانه خوان

نصرت خان كلانتري                                      حر خوان

كلانتر خان (پسر حاج كلانتري)                     تعزيه گردان

حاجي حسن (پسر مشهدي رحيم)              شير

حسين داداشي                                         طبال

بعد از ميرزا نعمت بين سال‌هاي 1333 – 1326 شمسي، ركود تعزيه بوده است. در اين سال‌ها عده‌اي از نعلبندان قدار آمده بودند و در سلطانيه تعزيه اجرا مي‌كرده‌اند كه عبارت بودند از: نجفعلي سردسته، اسمعلي زنانه خوان، سيد علي اكبر شهادت خوان، سيفعلي بچه خوان، ميرزا قند علي مخالف خوان.

د:

حجت الله كلانتري                                          مخالف خوان (سرپا خوان)

شمسعلي فتحعلي بيگي                              امام خوان

حاج عبدالله بابا مرادي                                    شهادت خوان

سيد محمد                                                  شهادت خوان

عزيز ملا اسماعيلي                                      زنانه و متفرقه خوان

اكبر خالقي                                                 زنانه خوان

آقا منصور، سيد جواد، داود دادشي               بچه خوان

احمد بخشايشي                                        تخت نشين

تقي بابايي                                                علي اكبر خوان

عزيز خان بابايي                                          متفرقه خوان

عزت خان كلانتري (برادر نصرت خان)  حرخوان

ابوالفضل بابا مرادي                                      ساربان

حاج حسن                                                 شير

نعمت                                                       طبال

داريوش كلانتري                                        شيپور

بعدها هر يك از تعزيه‌خوانان به دليل افزايش مهارت و سن سال، در نقش‌هاي ديگر ظاهر شدند. مانند تقي بابايي كه پس از طي دوران علي اكبر خواني، در روز عاشورا شبيه حضرت عباس را مي‌خواند. همين طور پس از كنار رفتن عزت خان كلانتري، سيد آقا ميري در تعزيه عاشورا شبيه حر مي‌شد. در حال حاضر تعزيه‌خوانان سلطانيه عبارتند از:

حاج عبدالله بابا مرادي،حسن گرم رودي و عزيز ملا اسماعيلي

به جمع تعزيه‌خوانان سلطانيه بايد نفراتي را هم اضافه كرد كه به صورت ذوقي در اجراي مجالس تعزيه شركت مي‌نمودند. مانند احمد خالقي، احمد كلانتري و اسد بابايي.

لازم به ذكر است كه امروزه تعزيه‌خواني در سلطانيه، رو به افول گذاشته و در سال دو روز آن هم روزهاي تاسوعا و عاشورا شبيه‌خواني مي‌شود.

مراسم روز عاشورا در سلطانيه:

صبح زود در ميدان (جايي كه تعزيه اجرا مي‌شود) طبل نواخته مي‌شود به علامت اين‌كه شبيه‌خواني بر قرار خواهد بود.

دسته زنجيرزن، سينهزن و قمه‌زن به‌دنبال هم در كوچه‌ها راه مي‌افتند به سمت امام زاده خارج از روستا كه امروزه مزار شهدا، جنگ ايران و عراق نيز در همان محل واقع است. پيشاپيش دسته عزاداري چند نفر شبيه‌خوان در حركتند كه در هر چهار راه يا ميدانچه‌اي قسمتي كوتاه از يك مجلس تعزيه را اجرا مي‌كنند (مانند سوال و جواب امام‌خوان با مخالف‌خوان يا سوال و جواب شمر و حضرت عباس (ع)).

همراه دسته عزاداري، كجاوه‌هايي كه بر كوهان شترها استوار هستند به اضافه گاري و ارابه جهت حمل شبيه اسرا، نعش گهواره علي اصغر و حجله قاسم حركت داده مي‌شوند. روي نعش شيري وجود دارد، كه تداعي كننده محافظت شير از نعش شهدا در روز عاشورا است. يك مخالف‌خوان هم سوار بر اسب در اطراف نعش‌ها و اسرا مي‌گردد و رجز مي‌خواند.

در گذشته، دسته عزاداري به ترتيب به منزل حاج سيد محمد مير طاهري صاحب قرآن منسوب به امام زين العابدين (ع)، سپس به مسجد نو  بعد منزل بازمانده خان، مسجد سيدها و بالاخره منزل بازمانده سيد عباس خان صفوي ياور مي‌رفته‌اند. در آنجا دسته روي پايان يافته، قمه زن‌ها به حمام مي‌رفتند و بقيه مردم براي تماشاي تعزيه در ميدان اصلي روستا تجمع مي‌كردند.

شبيه‌خواني روز عاشورا در سلطانيه، مانند برخي ديگر از نواحي استان زنجان مفصل برگزار مي‌شد كه اصطلاحا به شبيه‌خواني روز عاشورا معروف است. اين تعزيه در مناطق فارسي زبان به تعزيه هفتاد و دو تن مشهور است.

ترتيب وقايع مجلس روز عاشورا به شرح ذيل است:

پامدن حر با لشكر براي جلوگيري از امام و بردن او به كوفه نزد ابن زياد.

مقابله حر با امام و حركت آن‌ها به سمت كربلا.

ورود ابن سعد به كربلا.

سوال و جواب ابن سعد با حر كه بنا اصلاح مي‌گذارند.

ورود شمر به كربلا.

شبيخون آوردن شمر به خيام امام حسين (ع) و ميانجيگري حر.

پشيمان شدن حر و رفتن به نزد امام به قصد توبه.

صدور فرمان حمله از طرف ابن سعد.

به ميدان آمدن حر و شهادت او به همراه برادر و پسر و غلامش.

شهادت حضرت عباس (ع).

شهادت علي اكبر.

آمدن قاصد از مدينه با نامه فاطمه صغري.

شهادت قاسم.

شهادت حبيب ابن مظاهر.

شهادت مسلم بن اوسجه.

شهادت علي اصغر.

اتمام حجت امام (ع) با ابن سعد و لشكريانش.

كفش پوشي امام حسين (ع).

سلطان قيس و گرفتار شدنش در دام شير.

استمداد اهل بيت از امام حسين (ع).

آمدن ملك نصرت از آسمان.

آمدن زعفر حنتي به كمك امام حسين (ع).

آمدن درويش.

آمدن شمر بربالين امام وشهادت عبدالله ابن حسن دركنار امام در گودال قتلگاه.

نزول جبرئيل.

نماز خواندن امام (ع).

آمدن شيطان.

شهادت امام (ع).

بنا به گفته حجت الله كلانتري شبيه‌گردان وقت تعزيه در سلطانيه اوج شبيه‌خواني در تعزيه بين سال‌هاي 1334 تا 1344 بوده است.

در روستاي مذكور گذشته از ايام ويژه (مانند ماه محرم و آخر ماه صفر) تابستان‌ها نيز مدتي تعزيه‌خواني مي‌شد. علي‌رغم فصل كار زراعت، به علت نبودن سرگرمي و تفريح براي شهرنشيناني كه از روستا به شهر به‌ويژه تهران كوچ كرده بودند و در ايام تابستان به قصد استراحت و استفاده از هواي خنك به سلطانيه مي‌آمدند، مراسم تعزيه برگزار مي‌شد تا هم آن‌ها را سرگرم كننده و هم از امكان مالي آن‌ها در قالب نذورات بهره‌مند گردند.

قرارداد و اجرا:

قراردادهاي اجرايي اغلب، همان قراردادهايي است كه در تعزيه به زبان فارسي وجود دارد. براي مثال، براي نشان دادن نخلستان از يك درخت و براي رود فرات از يك سطل آب استفاده مي‌شود. يا براي نشان دادن آتش گرفتن باغ در تعزيه امام رضا (ع) از بوته‌هاي خشك بيابان استفاده مي‌كنند و موقع خادث شدن مصيبت كاه بر سر مي‌پاشند. از سيماچه هيچ‌گونه استفاده نمي‌شود (شايد به دليل نداشتن امكانات) بلكه به جاي سيماچه (مانند سيماچه‌اي كه بر چهره شبيه جن زده مي‌شود) از روبنده استفاده مي‌شود. شبيه زن‌ها را مردها بازي مي‌كنند.

تماشاگران تعزيه گاه با شبيه‌خوانان همراهي مي‌كنند. مانند وقتي كه شبيه‌خوان از مردم مي‌خواهد فرياد يا حسين بكشند يا هنگامي كه شبيه حضرت مسلم به نماز مي‌ايستد، عده‌اي از تماشاگران پشت سر شبيه‌خوان به قصد تشكيل نماز جماعت صف مي‌كشند. همين طور است سينه‌زدن و دم‌گيري مستمعين با شبيه‌خوان به‌هنگام نوحه‌خواني شبيه مسلم در رثاي‌هاني بن عروه يا نوحه‌خواني شبيه امام بر شهادت علي اكبر به هنگاهي كه شبيه زعفر جني به كمك آن حضرت مي‌آيد.

نذورات:

 شكل ديگر از مشاركت مردم در اجراي تعزيه پرداخت نذورات است به صورت نقدي يا غير نقدي.گذشته از زمان‌هايي كه شبيه خوانان تعزيه را قطع مي‌كردند تا نذورات مردم را جمع كنند، به‌هنگام ميدان رفتن شبيه حضرت عباس يا شبيه علي اكبر و شبيه امام حسين (ع).

كودكان خردسال را به منظور تيمن و تبرك (مطابق نذري كه خانواده‌ها مي‌كرده‌اند. خواه براي رفع كسالت و مريضي و خواه ماندگاري طبل يا بچه‌دار شدن) همراه نذورات نقدي لحظه‌اي به آغوش شبيه‌خوان مذكور مي‌دادند. بعضا ديده شده كه مادري نذر كرده كودك خردسالش را بغل شمر بدهد. نذورات غير نقدي عمدتا پارچه كفني يا پيرهني است و در بعضي تعزيه‌ها مثل تعزيه عروسي قاسم، نقل و نبات و كله قند.

لباس:

لباس در تعزيه، تحت تاثير لباس‌هاي تعزيه در مناطق ديگر بوده است. ليكن به دليل نبود امكانات يا دسترسي نداشتن به برخي وسايل مثل زره از روي قبا، كت مي‌پوشيده‌اند. بعضي از تعزيه‌خوان‌ها به دليل نداشتن كلاه خود فولادي، كلاه خود ساخته شده از حلبي با رنگ قرمز يا سبز بر سر مي‌گذاشتند. تخت نشين‌ها (تخت‌خوان‌ها) كلت و شلوار قرمز رنگ ملهم از شكل لباس نظاميان بوده است با تزييناتي كه خودشان در نظر مي‌گرفتند.

مخالف‌خوان‌ها اغلب عينك دودي به چشم مي‌زدند و بعضا دور بيني هم به گردن آويزان مي‌كردند. چرايي استفاده از عينك و دوربين بر كسي معلوم نيست.

در گذشته براي شير، از لباس بافتني پشمي سفيد استفاده مي‌شد، ليكن بعدها پوستين مي‌پوشيدند. امروزه از ماسك شير و تن پوشي كه تداعي كننده رنگ و پوست شير است، استفاده مي‌شود.

تعزيه‌نويسي و منابع آن:

تعزيه‌هايي كه در سلطانيه به اجرا در مي‌آيند، از سروده‌هاي ميرزا احمد در جزيني، محمد حسن بيك چرگري، ملا علي فاضل دربندي، ملا ميرزا بابا گل محمدي و حجت الله كلانتري مي‌باشند.

گذشته از سروده‌هاي شاعران مذكور، از كتاب‌هاي صامت بروجردي (پيش واقعه مخالف‌خواني)، قمري (تعزيه مسلم و دو طفلان) جوهري (غلام ترك) و رياض الحسين استفاده مي‌شده است. از كتاب صامت و رياض الحسين بيش‌تر اشعار عربي و فارسي برداشت مي‌شده، بعضي از تعزيه‌ها را نيز از فارسي به تركي برگردانده‌اند. مانند وفات عثمان كه توسط حجت الله كلانتري از حمله حيدري اقتباس نموده است. بعضي نسخه‌ها نيز گلچين است از چند سروده به انتخاب تعزيه‌گردان يا تعزيه‌خوان، مانند مجلس ابو لؤلؤ كه در آن حجت الله كلانتري اشعار و ابياتي را به مجلس سروده شده، توسط محمد حسن بيك چرگري اضافه كرده است.

محل اجراي تعزيه:

ميداني بوده در وسط كه، يك سكو در وسط آن قرارداشت. مي‌گويند كربلايي حسين تعزيه‌خوان، آن‌را با تير چوبي مسقف نموده بود و در سال 1346 توسط حجت الله كلانتري شيرواني شده است. پايه‌هاي چهار طرف سكو قبلا آجري بوده كه پس از تخريب به جاي آن‌ها تير چوبي گذاشته بودند.

در ضلع شرقي اين ميدان، كربلايي حسين كه خود قصاب بوده، در بالاي يك مغازه بالا خانه‌اي ساخته بود كه، اصطلاحا به آن تكيه مي‌گفتند. از تكيه مذكور گذشته از برزگراي مراسم روضه‌خواني در ماه محرم، گاه براي نشان دادن بعضي صحنه‌هاي تعزيه، مانند ظهور جبرئيل يا هاتف استفاده مي‌شد. همين‌طور محل ديده باني از قلعه در تعزيه‌هايي مثل قلعه خيبر (كه شبيه مرحب در بالا و از پنجره تكيه ظاهر مي‌شد و شبيه پيغمبر از پايين با وي گفتگو مي‌كرد) و تعزيه يزد گرد (كه در آن نيز شبيه يزدگرد در بالا خانه مي‌ايستاد و شبيه عمر، كه براي فتح ايران آمده بود، در پايين مي‌ايستاد.)

موسيقي تعزيه در سلطانيه، تركيبي بوده است از موسيقي ايراني و مقام‌هاي موسيقي تركي از جمله دشتي، چهارگاه، سه گاه، ابوعطا، بيات ترك، حزين، مثنوي، رديف‌هاي تاج اصفهاني و مقام يزداني.

برخي از مجالس تعزيه‌اي كه از گذشته در سلطانيه خوانده مي‌شد و جزو مجموعه نسخ گردآوري شده توسط حجت الله كلانتري است به شرح ذيل مي‌باشد.

موسي بن جعفر، مسلم،طفلان مسلم، عباس آباد هند (عباس هندو)، مشق دادن علي اكبر و آب آوري، شهادت عباس، شهادت علي اكبر، شهادت قاسم، عاشورا، شهربانو و اسب بغل كردن اشقيا، ورود كوفه، دره الصدف، بازار شام، شكار رفتن يزيد، خطبه خواندن امام زين العابدين و غارت پس دادن، ورود اسرا به مدينه، دير راهب، گل فرستادن، جنگ دو برادر، شهادت هاشم بن عتبه، وهب نصراني، عروسي زعفر جن، عابس و شوذب، غلام ترك، عروسي سليمان و بلقيس، وفات سلمان فارسي، زراره خانم عيال يهود و عروسي رفتن حضرت فاطمه (س).