شبيه خوانی
- Hits: 10808
- دسته: آیین ها و مراسم مربوط به سال قمری
شبيهخواني و يا به اصطلاح عامه مردم تعزيه، در لغت به معناي اظهار همدردي و سوگواري است و در اصطلاح عام همواره جاي سوگ به کار ميرفته، چنانکه در منابع اوليه و در کلام دانشمنداني چون طبري و ابن اثير مقصود از واژه تعزيت همان سوگ است. بعدها تعزيه به گونهاي سوگواري و شبيهها اطلاق ميشد، اما در کل ريشهاي در فرهنگ ايران باستان دارد.
در ميان متون کهن ايراني دو ماجراي غم انگيز با واقعه عاشورا قابل قياس است: «يادگار زريران» مربوط به دوره ميانه و ديگر «قتل سياوش» و بريدن گلوي وي و رويش گياه «اسرووشان»، که ماجراي اخير شباهت بسيار به قتل سالار شهيدان دارد. گزارشهاي فراواني مبني بر اجراي آيين سوگواري در دوره پيش از اسلام براي اين سوگ بزرگ «مرگ سياوش» داريم و حتي در جنوب ايران رسم «سووشون» مانده از آن ماجراي غمبار است.
در مقايسه دو ماجرا ويژگيهاي مشترک فراواني را ميتوان يافت. سياوش و حسين هر دو از سرنوشت خود مطلع بودند و حتي زمين و زمان واقعه را هم ميدانستند.
با آغاز سوگواري در سال 352 هـ و رسميت يافتن آن از سوي معزالدوله ديلمي، زمينههاي ادامه مبارزه همگاني عليه غاصبان حکومت آماده ميشد. در عاشوراي سال363 هـ گروهي به ياد کرد شکست جنگ «جمل» با حاميان علي (ع) به جنگ پرداختند، و علمي که از دست علمدار کربلا افتاده بود، اکنون بايد علمداران آن را به دوش کشند.
ايجاد چنين حرکتي در هر قالب، چندين هدف را به دنبال داشت، از جمله شکستن سکوت حاکم و ايجاد تحرک که مباني تفکر شيعي است.
مضمون شبيهخواني، رويارويي دو نيروي خير و شر يا نيکي و بدي است. مضموني که به نوعي ريشه در بنيان فکري، مذهبي و اعتقادي ايرانيان دارد. بنابر اين «شبيه» به عنوان يک هنر ديني، داراي طرح ثابت داستاني است. طرحي که در همه مذاهب به نوعي رخ نموده و حضور دارد و در شبيهخواني نيز خود را در هيات «اوليا» و «اشقيا» ظاهر ميکند و با رو در رو قرار دادن اين دو گروه که سرانجام به پيروزي معنوي خير و نيکي ميانجامد، شکل گرفته است. در واقع، ريشهدار بودن مضمون تعزيه در فرهنگ و مذهب ايرانيان باستان، نکتهاي است که از قول نويسندگان فرنگي نيز در گوشه و کنار درج شده است: «در تعزيه نامهها، آثاري از روحيه باستاني و زرتشتي ايرانيان و اعتقاد به اصل دوگانگي وجود دارد و ايرانيان در برابر مظهر عدالت و نيکي که خداست، عنصر ديگري به عنوان اهريمن دارند که نيکي را با اهريمن همواره در ستيز و جنگ ميدانند.»
شبيهخواني يا تعزيه به عنوان شکلي از نمايش، ريشه در اجتماعات و مراسم يادکرد شهادت امام حسين(ع) در ايام محرم دارد، و در طول تکامل، بازنمايي محاصره و کشتار صحراي کربلا محور اصلي آن بوده و هيچگاه ماهيت مذهبياش را از دست نداده است. از آنجا که شيعيان شهادت حسين (ع) را مقدس و رهايي بخش ميدانستند، اجراي مراسم محرم را نوعي تلاش به سوي نجات و رستگاري به حساب ميآورند؛ بعدها نيز پنداشتند مشارکت در نمايشهاي تعزيه، خواه در رديف بازيگران، خواه تماشاگران، آنان را از شفاعت حسين (ع) در روز قيامت بهرهمند خواهد ساخت. تعزيه در شکل تکامل يافته آن، عبارت از مجموعه کنشها توام با کلام، اعم از منظوم يا غير منظوم، و باز آفريني و نمايش يک رشته از وقايع، که هسته اصلي آنها شهادت امام حسين و اهل بيتش در کربلاست. اين کنشها بايد اعتقاد به مصيبت اهل بيت و پيام آن را تحکيم بخشند و تقويت کنند و روزنهاي براي آزادسازي مجموعهاي از عواطف که بارزترين آنها تالم «همدردي» در معني لغوي آن هستند، فراهم آورند. در اين گونه نمايشها سير وقايع از قبل بر حاضران معلوم است. نمايش تنها اين وقايع را در قالب نمايشي به آنان «ياد آوري ميکنند». احساسات خفته را بيدار ميسازد و آتش گيراي نهان را برميافروزد. فن نمايش يا هنر شاعري براي اين قبيل احياگريهاست. به اين ترتيب، نه تنها نتيجه نبرد امام حسين در کربلا يا اسارت حضرت زينب(ع) در دمشق يا عروسي بي فرجام حضرت قاسم بر شنوندگان به تفصيل معلوم است، بلکه شخصيتهاي مختلف، اغلب در شروع نمايش آن را پيش بيني ميکنند، با اين قبيل پيش بينيها، جدا از «لو دادن طرح واقعه» زمينه را براي حالت سوگواري آماده ميسازند. تعزيه ايران، نمايشي آييني است که قالب و مضمون آن از سنن مذهبي ريشهدار متاثر است. ويليام بيمن ميگويد « بسيار جفاست اگر تعزيه ايراني را نوعي از تئاتر در اصطلاح غربي آن به حساب آوريم، گرچه داراي تشابهي سطحي با تئاتر غربي نيز هست (خاصه هنگامي که از چشم غرب آموختگان بدان نگريسته شود)، با اين حال، نبايد آن را از اعتبار جايگاه خاص خود در ميان سنن نمايشي بيمانند جهان محروم کنيم. از مدتها پيش فن نمايش منحصر به شبيهخواني بود که در دهه اول محرم اجرا ميشد.» شبيهخواني، يا به اصطلاح عامه، تعزيهخواني، عبارت از مجسم کردن و نمايش دادن شهادت جانسوز حضرت حسين، سيدالشهدا، و ياران آن بزرگوار يا يکي از حوادث مربوط به واقعه کربلا است. در سرتاسر جهان اسلام، ايران تنها کشوري بود که نمايش (درام) پروراند. سرلوييس پلي، در اثر خود با نام «تعزيه حسن و حسين» مينويسد؛ «اگر موفقيت يک نمايش به ميزان تاثيراتي باشد که بر خوانندگان يا تماشاگران خود ميگذارد، هيچ نمايشي تا کنون موفقتر از تراژدي جهان اسلام يعني تراژدي(امامان) حسن و حسين(ع) نبوده است». تعزيه در ابتدا در چهارراهها و ميدانها اجرا ميشد؛ اما طولي نکشيد که به حياط کاروانسراها، بازارها و منازل شخصي کشيده شد. در قرن نوزدهم، اين نمايشهاي نوظهور در تماشاخانههاي باز يا سر بستهاي به نام «تکيه»، که معمولا طبقات مرفه و فرادست جامعه آن را به عنوان يک خدمت مذهبي و عمومي ميساختند، به اجرا در ميآمدند. شماري از «تکيهها» هزاران تماشاگر را در خود جاي ميدادند، اما بيشترشان چندصد نفره بودند. در شهرهاي کوچک و روستاها انواع سادهتر متداول بود. بعضي از تکيهها به طور موقت و صرفا براي ماه محرم برافراشته ميشدند. تعزيه مانند ديگر يادکردهاي محرم، عملي دسته جمعي بود. هر کسي براي زينت ديوارهاي تکيه به قدر توان خود کمک ميکرد. اجراي تعزيه که به هيچ وجه به دهه نخست ماه محرم منحصر نبود، تا پايان ماه بعد، صفر، ادامه مييافت. نمايشهاي بزرگداشت زادروز پيامبر(ص) يا ائمه(ع) بهانه خوبي براي تداوم نمايشها در ماههاي ديگر بود. و آخر اينکه، درخواست بعضي از مردم براي تعزيه خواني، به شکرانه بازگشت سالم از سفر، بازيافت سلامتي، يا مراجعت از زيارت، سبب ميشد که گروههاي تعزيه گردان در تمام طول سال به اجراي نمايش پردازند. رودررويي بازيگرو تماشاگر در تعزيه و مضامين ازلي آن موجب خلق همنوايي دروني در همه تماشاگران ميشود. تعزيه چنان نمايش انساني و جدي است که کل جوهره انديشه و عواطف مربوط به حيات، مرگ، خدا و انسانهاي همنوع را در بر ميگيرد و موجب ايجاد تزکيه نفس (درون پالايي) ميشود. براي جويندگان تاريخ هنر، تعزيه نويد بخش انگيزش آرمانها و تجارب جديد تئاتري است.
از نشانههاي نمادين که در تعزيه استفاده ميشود، ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
الف) تقابل رنگ سبز و سرخ، که به عنوان بازآفريني نمادين خير (حسينيان) و شر (يزيديان) به کار ميرود. ب) کاه بر سر افشاندن براي ابراز حزن و اندوه. ج) کفن سفيد به نشانه نزديک بودن مرگ بر تن کنندگان آن. د) کاسه يا تشت آب نماد رود فرات. نشانههاي شاخص کليشهاي عبارتند از: الف) دستمال براي گريستن. ب)پياله يا مشک آب براي نشان دادن بي آبي و عطش. ج) لکههاي قرمز خون بر صحنه براي نشان دادن جراحات و غيره. ابعاد تعزيه را ميتوان به صورت سه مقوله از هم جدا کرد. خط داستاني تعزيه تاريخي است (مثل تعزيه مسلم و علي) يا افسانهاي محض (مثل ديو بئر اللعم) و يا ترکيبي از هر دو (مثل بيشترينه تعزيهها). وسايل و اسباب نمايش را نيز ميتوان به سه دسته تقسيم کرد. بعضي از اسباب، مثل شمشيرها و اسبها واقعي هستند، در حالي که بقيه، مثل تشت آب، تور و نقابهاي سياه، نماديناند. اسباب و وسايلي هم هستند که صرفا جنبه تزييني دارند مثل حجلهها و علمها. شخصيتها را نيز ميتوان به سه دسته تقسيم کرد: اوليا، اشقياء، و اشخاص في مابين.
ويژگيهاي تعزيه:
اين ويژگيها ساده و بي پيرايه است، بازيگران برخاسته از ميان همان مردمند و گاه بازيگران و تماشاگران يکي شده و پشت صحنهاي وجود ندارد. از سر اخلاص ميخوانند، استفاده از طبل و نقاره و کرنا و ديگر آلات موسيقي يار ديگر جريان تعزيه است و پيشخواني و محادثه جز جدا ناشدني تعزيه است، لباس و انتخاب آن، نوع رنگ به تناسب نقش هر يک از بازيگران بسيار اهميت دارد.
کاسه آب رمز تشنگي و عطش، کفن نشانه نزديکي مرگ و کاه بر سر افشاندن براي ابراز حزن و اندوه است. زبان تعزيه عاميانه و صريح، و زنجيره ادب کلاسيک با ادب عاميانه است. گاهي القاب و صفات و کلمات براي هر نقش آفرين کليشهاي است و در اجراي نمايش کمتر از ابتکار عمل برخوردار است. وزن در سرتاسر داستان تعزيه حاکم است. نظم و نثر به هم آميختهاند و در ميان قالبهاي شعري، مثنوي، بحر طويل و صورتهاي ابداعي ديگر ديده ميشود. از بحور کوتاه عروضي استفاده ميشود و اين به سبب آن است که ماجرا طويل است و از عرض آن کاسته ميشود. به قافيه و اسلوب آن کمتر توجه ميشود. در تشبيههات و اصطلاحات و عبارات و القاب تاثير شعر فارسي و اصطلاحات خاص ادب فارسي ديده ميشود. چون هدف نقل وقايع است. صور مخيله کمتر به چشم ميخورد و البته خالي از اين ساختها نيز نيست.
تعزيه در گذشته بر سکويي برآمده از زمين اجرا ميگرديد ليکن در حال حاضر روي زمين هموار و صاف صورت ميگيرد.
- انواع تعزيه بر حسب اهميت، تاريخ تعزيه، مناسبت تعزيه:
در سطح كشور کماکان مراسم تعزيه و يا به اصطلاح محلي شبيهخواني در ماه محرم و صفر اجرا ميگردد. اين شبيهخوانيها از روز دوم محرم شروع و تا روز سوم بعد از عاشورا، بطور گسترده در مناطق روستايي و شهري برگزار ميگردد که هر روز شبيه مخصوص به يکي از اهل بيت امام حسين (ع) را برگزار ميکنند، که ذيلا به تفکيک قيد ميگردد.
1- شبيه حجه الوداع، روز دوم محرم اجرا ميگردد که موضوع آن در رابطه با وداع امام حسين (ع) با مکه و حرکت به سمت کربلا ميباشد.
2- شبيه مسلم، روز سوم محرم، در مورد شهادت مسلم بن عقيل و ماموريت او در کربلا و فرستاده گان نامه براي امام حسين (ع) ميباشد.
3- شبيه طفلان مسلم، روز چهارم محرم، شهادت طفلان مسلم را به نمايش مييگذارد.
4- شبيه حبيب بن مظاهر و مسلم بن اُسجب، روز پنجم محرم.
5- شبيه وهب و شبيه علي اکبر امام حسين (ع) در روز ششم محرم، موضوع آن آمادگي وهب و حضرت علي اکبر جهت شرکت در صحنه کربلا و ماجراي شهادت آنان ميباشد.
6- شبيه حضرت قاسم، روز هفتم محرم.
7- شبيه حضرت ابوالفضل به همراه شبيه اعبس شعيب شاکري روز نهم محرم (تاسوعا) برگزار ميشود.
8- شبيه72 تن، شهادت امام حسين و يارانش در روز کربلا، که بعد از عاشورا در اکثر نقاط كشور به اجرا درميآيد.
9- شبيه حضرت شهربانو، روز يازدهم محرم.
10- شبيه بازار شام، روز دوازدهم محرم.
11- شبيه چهار سردار روز سيزدهم محرم.
ساير شبيهخوانيهايي که بعد از سوم عاشورا اجرا ميشود به ترتيب ذيل ميباشد:
- شبيه مختار - شبيه شهادت حضرت زهرا (س)
- شبيه يوسف - شبيه حضرت امام حسن (ع)
- شبيه امام رضا (ع) - شبيه حضرت امام موسي بن جعفر (ع)
- شبيه وفات پيامبر (ص) - شبيه شاهزاده حسين علي اصغر
- شبيه بني اسد (قبيله بني اسد- در مورد جمع کردن اجساد شهدا کربلا)
مراسم شبيهخواني از روز دوم محرم تا عاشورا از اهميت خاصي برخوردار است و نسبت به روزهاي بعد از عاشورا مستمعين بيشتري دارد. در اين ميان بايد از شبيه72 تن (شهادت امام حسين (ع) ) و شبيه روز اربعين و28 صفر و روز آخر ماه صفر (شهادت حضرت رضا (ع) ) به عنوان ختم مراسم عزاداري ماه محرم و صفر نام برد که نسبت به بقيه از اهميت بيشتري برخوردار است، چراکه چنانچه ساير شبيهها در سطح كشور بهصورت عمومي اجراء نشود، ولي شبيه72 تن در تماميروستاهاي كشور کماکان با قوت تمام و استقبال فراوان همه ساله اجرا ميگردد.
- انتخاب چهره افراد:
در تماميمراسم شبيهخواني انتخاب چهره و تُن صدا از اهميت ويژهاي برخوردار است. افرادي که قيافه مظلوم و بشاش و مسنتر دارند جهت نقش حضرت ابوالفضل (ع)، و امام حسين و افراد جوانتر جهت نقش علي اکبر و حضرت قاسم انتخاب ميگردند.
همچنين اين افراد بايد در موقع مرثيه سرايي صدايشان باعث تحريک و حزن و اندوه و از طرفي وجد و شعف شرکت کنندگان گردد و نفرت و انزجار خاصي نسبت به يزيد و يارانش در مستمعين بوجود آورد.
افرادي که قيافه زشت، خشن و نامطلوبي دارند و داراي صدايي تند و خشن هستند جهت ايفاي نقش يزيد و شمر و سپاهيان يزيد انتخاب ميشوند.
کساني که نقش امام حسين (ع)، حضرت ابوالفضل، شمر، ابن سعد و چند نقش ديگر را ايفا مينمايند جزو افرادي هستند که بصورت ارثي اين نقش برايشان به يادگار مانده است. اين مهم را در خراسان و يزد به خوبي ميتوان ديد.
- لباس افراد:
در مراسم شبيهخواني لباس افراد از اهميت ويژهاي برخوردار است. افرادي که نقش ياران و اهل بيت امام (ع) را بازي ميکنند، خصوصا فردي که نقش امام حسين (ع) و ابوالفضل را بازي ميکند، داراي پوشاک سبز رنگ و عموما تيره هستند، بدين صورت فردي که نقش امام حسين را بازي ميکند. عمامه سياه، قباي سبز، عباي قهوهاي رنگ و کمربند چرمي و چکمه چرمي ميپوشد.
- نقش حضرت ابوالفضل، قباي سبز رنگ، زره، چکمه چرمي و کلاه خود ميپوشد.
- نقش حضرت علي اکبر همانند حضرت ابوالفضل، نقش حضرت قاسم شامل قبا، نعلين عربي، چارقد سبز به سر ميبندد و يک عدد دستمال مشکي بدور سر و شلوار و پيراهن بلند سفيد به تن ميکنند.
- نقش حضرت زينب(س) پوشاکي شامل پيراهن عربي، چارقد عربي و عباي مشکي و روبند توري و نقش حضرت سکينه و کلثوم همانند حضرت زينب لباس ميپوشد.
نيروهاي اشقيا همگي البسه قرمز رنگ ميپوشند، يزيد که در شبيه72 تن بر تخت نشسته لباده قرمز رنگ به اضافه تاج مرصع به سر ميگذارد. و ديگران که نقش شمر و ابن سعد و غيره را ايفا مينمايند. لباس قرمز رنگ، زره، کلاه خود، کمربند چرميو حمايل ميپوشند.
لوازم مورد استفاده در شبيهخواني:
شبيهخواني و تعزيهخواني، نمايشي است که در يک محوطه باز و وسيع، مثل ميدانگاههاي روستاها و شهرهاي كوچک و نيز تكايا در شهرهاي بزرگ و با حضور مردم، توسط چند نفر شبيهخوان انجام ميگيرد، که در نقش قهرمانان کربلا و با لباسهاي مخصوص و ابزار جنگي و همراه با دهل و شيپور، نيزه، شمشير، سپر، سنج، کرنا، سرنا، خنجر، زره، مشک آب و اسب، ايفاي نقش ميکنند. صحنه و نمايش بر مبناي حوادث کربلا و مقتلها تنظيم ميشود.
از جمله ابزار و وسايلي که در مراسم شبيهخواني مورد استفاده قرار ميگيرد، ميتوان از شمشير (قداره) ، سپر، کلاه خود، زره، اسب، شتر و پوشاک مربوط به آن نام برد.
همچنين وسايل ديگري که مورد استفاده قرار ميگيرد، خيمهگاه جهت اهل بيت امام حسين (ع) و بارگاه يزيد است که در شبيهخواني72 تن (شهادت امام حسين (ع) ) مورد استفاده قرار ميگيرد.
در شبيهخواني حضرت ابوالفضل محلي را به عنوان شط فرات در وسط ميدان تعبيه ميکنند و تعدادي شاخ و برگ درخت و بوته دور آن کاشته و داخل آن آب رها ميکنند. پرچم و بيرق نيز از ديگر اشيا مورد استفاده در شبيهخواني است كه هر گروه با شكل و رنگ متفاوت تعدادي به همراه دارد.
از جمله مکانهاي اصلي و مهم عزاداري ماه محرم تکاياست و يا به اصطلاح محلي حسينيه، تکيه، محلي است که همه چيز در ماه محرم از آنجا منشا و به آنجا ختم ميگردد.
اين مکان در ايامي که هوا سرد و باراني باشد، جهت برگزاري شبيهخواني نيز مورد استفاده قرار ميگيرد. اما در کل شبيهخواني در تمام نقاط ايران در فضاي باز و وسيع که معمولا ميدانگاه روستا و محل بوده است، برگزار گرديده و هنوز هم برگزار ميشود. در بعضي از نقاط کشور مکانهاي باز را جهت اين امر اختصاص دادهاند که البته اين در کل کشور عموميت ندارد.
محوطههاي باز امامزاده گان و اوليا خدا از ديگر مراکز و مکانهاي وابسته به امر شبيهخواني است، اين مورد در بسياري جاها ديده شده است.
نمونههاي مشابه که در ايام محرم و صفر، ديده ميشود، همانند پرده خواني يا پرده گرداني است، در اين گونه مراسم پرده خوانان با استفاده از پردههاي بسيار بزرگ که نقاشان و صورتگران حرفهاي موضوعات گوناگون عاشورا و صحنههاي کربلا را روي آن ترسيم کرده بودند، با روشهاي ويژه به توضيح هر پرده و تشريح وقايع خاص آن ميپرداختند. پرده خواني به شکل دورهگردي انجام ميشد، و پردهگرداني شغل افرادي بود که شهربه شهر و محله به محله گشته و پردههاي خود را به نمايش ميگذاشتند. متاسفانه اين آيين و هنر نمايشي سالهاي زيادي است که از ياد رفته و فقط در گوشه و کنار بعضي از شهرها ميتوان گاها با پرده خوان و يا پردهگرداني برخورد کرد.
کتل کتلي، يکي ديگر از آيينها و مراسم سال قمري در گذشته، کتل کتلي بوده است. اين هنر نمايشي آييني در ايام عزاداري (دهه اول محرم) بين دستهها و هيئتهاي عزاداري مرسوم بود بدين صورت که بچههاي دو سه ساله را سوار اسب کرده و سرتا پايشان را با طلا و جواهر ميپوشاندند و در ميان دسته سينه زني و بخصوص زنجيرزني حرکت ميدادند. البته افرادي مسلح که اغلب از نزديکان بچه بودند، دور او را ميگرفتند تا مبادا کسي به او آسيبي برساند. به اين عمل «کتل» و به اين بچهها «کتلي» ميگفتند.
شبيهخواني، اگر به صورت صحيح و با حفظ موازين و شعون معصومين انجام شود، تاثير مهم ميگذارد و وسيله انتقال فرهنگ شهادت به نسلهاي آينده است.
اين موضوع بر اتحاد ملي - مذهبي و ايجاد همنوايي گروه ميتواند تاثيرگذار باشد که به تبع آن، تاثيرات فرهنگي و نيز اقتصادي آن را ميتوان مشاهده کرد. در زماني که مراسم ماه محرم برگزار ميشود، يک نوع همگرايي و همياري عمومي در بين مردم بوجود ميآيد، هدايت اينگونه رويدادهاي اجتماعي در کالبد و جسم جامعه تاثيرات مثبتي ميتواند بگذارد، به شرط آنکه شبيهخواني توسط گروههاي خودجوش شکل بگيرد و رسميت حقيقي و حقوقي نيز براي آن در نظر گرفته نشود.
از ارزشهاي شاخص شبيهخواني، انتقال فرهنگ تعزيه از نسلي به نسل ديگر است، زيرا اينگونه نمايشهاي مذهبي- ملي، که بدون رسميت بخشيدن در سطح کشور برگزار ميشود، تاثير زيادي بر اذعان و باورها و عقايد مردم بخصوص قشر جوان و نوجوان دارد.
عدهاي از صاحب نظران و هنرمندان در مورد شبيهخواني بر اين باورند، اگر شبيهخواني به صورت خودجوش اجرا شود، جلوه پيدا خواهد کرد و اين از مهمترين شاخصهاي اين هنر نمايشي مذهبي است، چراکه بعد از قرون متمادي هنوز همه ساله برگزار ميشود.