جشن مهرگان

ایمیل پرینت

نام مهر يا ميترا، يکي از مورد توجه­ترين و بزرگ­ترين ايزدان هندوايراني است که، در 1400 پيش از ميلاد در سنگ­نوشته­اي از او نام برده شده است. همچنين در وداها و کهنه­ترين بخش آن ريگ ودا، به اهميت آن اشاره شده است. بي‌ترديد جشن­هاي ويژه­اي جهت بزرگداشت اين ايزد بزرگ هندوايراني و قوم آريايي در سال وجود داشته اما روز جشن ويژه­ مهرگان را بايد منبعث از تقويم و گاه­شماري زرتشتي دانست.در اوستا با توجه به سروده­هاي مهريشت، اين ايزد مورد تکريم و ستايش است. با توجه به سروده­هاي مهريشت از جنگ و جنگاوري مهر و ياوري به نيروي راستي و درستي ياد شده. در زمان هخامنشي، به ويژه در زمان اردشير دوم و سوم،( 405-359 پيش از ميلاد و 359-338 پيش از ميلاد) گرايشي نوبنياد به مهر پديدآمد. در سده پيش از ميلاد آيين مهرپرستي در سراسر قاره­ اروپا، بخش غربي و شمال آفريقا و آسياي صغير، همچنين کناره­هاي درياي سياه را تحت تاثير قرار داد. در سده­ چهارم ميلادي که در رم امپراتور کنستانتين که دين مسيحيت را به رسميت پذيرفت، تلاش بسياري کرد تا مسيحيت را جايگزين آيين مهر کند اما زياد موفق نبود. بنا به اين بيش از هشتاد در صد از اصول و شعاير و سنن مهري را وارد مسحيت کردند. روز بيست و پنجم دسامبر که تولد مسيح است در واقع روز تولد مهر و خورشيد درخشنده است. همان­گونه که اين تشابه در آلماني به شکل sonntang و در انگليسي به نام  sundayو روز خورشيد باقي مانده است. کومن معقتده است که جشن مهرگان در رم روز تولد ميترا که آن را sol-natalisinvictus  مي­ناميدند و اين همان چيزي بوده که بعدها به نام تولد عيسي مسيح پش از چند قرن از طرف کليسا معرفي و رسميت يافت. در ايران باستان جشن مربوط به مهر، در سراسر خطه­ آسياي صغير برگزار مي­شده است. در اين جشن­ها که به افتخار ميترا برپا مي­شده، قربانيان فراوان و شراب­نوشي و شادي و پايکوبي برقرار بوده است. در زمان اشکانيان يا پارت­ها، توجه به دين زرتشت و آداب و رسوم و برگزاري جشن­ها جلب شد. چنانچه در مقدمه­ اوستا آمده پادشاه اشکاني، ولَخش، دستور به گردآوري اوستا داد. در کتاب عزر اخبار ملوک الفرس و سيرهم اثر ثعالبي ضمن شرح حال پادشاهان اشکاني درباره­ جشن مهرگان، که در زمان خسرو پسر فيروز که در زمان همان تشريفات بوده است، برگزار مي­شده است. ساسانان در برگزاري جشن­ها آداب گذشته پيرو سنت­هاي هخامنشي بوده­اند. در دوران اسلامي و پس از سقوط ساسانان بسياري از آداب و رسوم ملي و ديني ايرانيان از رنگ اصلي افتاد و يا تغيير شکل داد اما محدودي از آن­ها چون نوروز، مهرگان، و سده باقي ماندند. در دربار خلفاي اموي و عباسي مردم هداياي گران­بهايي براي خلفا مي­فرستادند. البته آن­ها از اين جشن­ها به قصد ازدياد درآمدهاي خود استفاده مي­کردند. در دوران مهتدي خليفه­ عباسي، که خلافت­اش به چندماهي مي­رسيد اين رسوم را جز کفر مي­دانست و آن را منع کرد و هداياي مهرگان را نپذيرفت. در دوران خلافت معتمد دوباره رسم مهرگان تجديد شد. عباسيان اين عيد را که ريشه­ ايراني داشت مهرجان خواندند. تا دوران حمله­ مغول جشن­هاي ايراني در دربار شاهان مرسوم بود که اشعار به جا مانده از منوچهري، فرخي، فردوسي، مسعود سعد، اسدي، رودکي، عنصري، فرخي سيستاني، معزي، ناصرخسرو، سوزني سمرقندي، رشيد وطواط، اسدي توسي، شرح مهرگان آمده است. در فرهنگ جهانگيري، از مهرگان ياد شده و ذکر شده که مهرگان عامه و خاصه بوده که تعظيم اين جشن تا شش روز کنند. بنا به روايت بيروني، در جشن مهرگان شاه تاج ويژه­اي که به شکل خورشيد بوده، بر سر مي­گذاشته که انگيزه­ آن اين بوده که روز مهر روز خورشيد درخشنده بوده است. خلف تبريزي نيز به جشن مهرگان اشاره کرده: «تا شش روز تعظيم اين جشن کنند. ابتدا از روز شانزدهم و آن را مهرگان عامه خوانند. و انتها روز بيست و يکم است که آن را مهرگان خاصه خوانند.»

منابع و مآخذي چون آثارالباقيه، التفهيم، مروج الذهب، المحاسن االاضداد، تاريخ طبري و فرهنگ­هايي چون برهان قاطع و فرهنگ انجمن آراي ناصري و تاريخ­هايي چون تاريخ گزديري يا کتابي چون شرح بيست باب گنابادي و بلوغ الارب سيد محمود شکري و کتاب التاج فن اخلاق الملوک جاحظ و تاريخ بيهقي در مورد مهرگان مطالبي مندرج است. در چگونگي برگزاري مهرگان درگذشته، از مطالب برهان قاطع مي­خوانيم که عجمان گويند که خداي تعالي زمين را در اين روز گسترانيد، و اجساد را در اين روز محل و مقر ارواح گردانيد. در اين روز ملايکه، مددکاري کاوه­ آهنگر کردند و فريدون به شاهي رسيد و در اين روز ضحاک را در بند کرده و به کوه دماوند فرستادند و مردم به اين سبب جشني برپا کردند. در اين روز پادشاهان تاجي با علامت خورشيد بر سر مي­گذاشتند و روغن بان، که درختي است که ميوه­ آن را حب البان گويند، براي تبرک بر تن مي­مالند. هفت خوان از ميوه چون شکر، ترنج، سيب، به، انار، عناب، انگور سفيد، و کنار بخوردند و گلاب بياشامند و بر خود و دوستان مي­پاشند. ابوريحان در التفهيم در مورد مهرگان مي­نويسد: «شانزدهم روز مهر است از مهرماه و نام­اش مهر و اندر اين روز افريدون ظفر يافت بر بيور اسب، جادو آنک معروف است به ضحاک، و به کوه دماوند بازداشت، و روزها که اسمش که مهرگان است همه جشن اند، برکردار آنچ از پس نوروز بود و ششم آن مهرگان بود ورام روز نام دارد و بدين دانندش.» سابقه­ طولاني اين جشن بزرگ نشانه­ گذشتن آن از فراز و نشيب زمان است.

با توجه به پيوند جدايي­ناپذير جشن مهرگان با ميترا (مهر) ناگزير هستيم ابتدا ميترا را به­عنوان عنصري مهم در شناساندن مهرگان مورد بررسي قرار دهيم. به اين معني که نه مي­توان مهرگان را بدون پرداختن به ميترا شناساند و نه توجه به «ميترا» به تنهايي راه­گشايي براي درک مهرگان خواهد بود.

ميترا پيش از پيامبري زرتشت يکي از بزرگ­ترين و مهم­ترين خدايان هندوايراني بوده است. نام مهر در سانسکريت Mitra و در اوستا Mithra و در پهلوي Mithr  است. کهن­ترين سند مکتوبي که نام مهر خداي باستاني هندوايراني در آن است در الواح گلين متعلق به 1400 سال پيش از ميلاد در محلي به نام بغازکوي در کاپاتوکا، از شهرهاي آسياي صغير، است. ميترا در ميان برهمنان «ريگ ودا» از اهميت فوق­العاده­اي برخوردار است. در ايران باستان آيين­هاي بسياري براي ميترا انجام مي­شد. در آيين ميترايي چارپايان در قربان­گاه­ها ميترا به هدر مي­رفتند و آيين­هاي پرخرجي از طرف شهرياران به اجرا درمي­آمد.

ظهور زرتشت و دعوت او به يکتاپرستي ساختار اجتماعي درستي نويد داده مي­شد که شعار آن «پندار نيک، گفتار نيک، و رفتار نيک» بود که يک زندگي پايدار با پيوندهاي اجتماعي صحيح براي کوچ­نشينان و مرتع­نشينان ارمغان آورده و آنان را به باغ­داري و دام­داري تشويق مي­کرد. به همين مناسبت زرتشت زمينه­ دگرگوني چهره­ ميترا در آيين ميترايي به پيکري نو با پيغامي نه با سمبل­هاي خون­ريزي به شکلي که از آنِ مردم باشد، به­طوري که زرتشت هم از آن ناخشنود نباشد، فراهم آورد. در مهريشت اين­گونه است که اهورامزدا ميترا را در بزرگي، شکوه، و توانايي همسنگ خود آفريد و بخش­هاي زيبايي ويژه­ي اين ايزد است. در مهر نيايش آمده است: براي خشنودي اهورامزدا مي‌ستايم او را با بهترين نمازها و ستايش، بلندآوازگي و پيروزي باشد براي مهر ايزد، ايزدي که مينوي است و داور روز پسين که هزار گوش دارد و ده هزار چشم و دارنده­ دشت­هاي فراخ است. اهورامزدا براي مهر بر آن قله­ بلند و درخشان هرئي تي بَرِز (Haraiti Bareza) زيباترين جايگاه­ها را ساخته است. زرتشت با تعاليم خود، مهر را چون ايزدي در خدمت خداوند شناساند و با دست رد زدن بر همه­ خدايان، خداوند يکتا را با نام اهورامزدي هستي­بخش دانا معرفي کرد. متاسفانه تا زمان اردشير دوم هخامنشي (395-404) يعني حدود 200 سال از ميترا خبري نيست که يکي از دوران­هاي نامشخص تاريخ ايران است. پس از دو سده در زمان اردشير دوم هخامنشي براي نخستين بار در سنگ­نوشته­اش در همدان ياد ميترا دوباره زنده مي­شود و از او در کنار اهورامزدا و آناهيتا ياري مي­طلبد. در زمان اشکانيان پرستش ميترا ژرفايش بيشتري مي­گيرد و در زمان ساسانان با توجه به خواسته­ها امپراتوران که آيين­ها را قرباني مقاصد سياسي خود مي­کردند توجه به ميترا و آيين­هاي ميترايي بيشتر مي­شود. با توجه به اين پيشينه در اوستا «مهر» بزرگ­ترين ايزدان است و به معناي خورشيد، آن­گونه که بسياري مي­پندارند، نيست. بنا به نظر دارمستتر، مهر به معناي محبت و دوستي و به معني پيشروي به دوستي و داور بزرگ است.

جشن مهرگان که برخاسته از توجه به ميترا است سمبل افتخار ميترا، خداي دوستي، مودت، و راستي و درستي است، در حقيقت جشني است که از زمان ايران باستان زنده مانده است. اما روز اين جشن را بايد برخاسته از تقويم و گاه‌شماري زرتشتي دانست که در زمان هخامنشي رايج و به جاي تقويم گذشته پذيرفته شد. بنا به تحقيقات انجام شده توسط وست خاورشناس مشهور آلماني و مترجم آثار پهلوي حدود 505 پيش از ميلاد و در زمان داريوش تقويم اوستايي مورد اقتباس و کاربرد هخامنشيان قرار گرفت. اما گوت شميت خاورشناس آلماني مي­گويد اين سال در حدود 428 پيش از ميلاد و در زمان داريوش دوم بوده است. اما نکته­ مسلم، باستاني بودن اين جشن است که جشني نيست که با تقويم اوستايي رواج يافته باشد. اما اين نکته قابل ذکر است که پس از تقويم اوستايي و از دوران هخامنشي تا زمان حال به يک شکل اجرا شده و ادامه داشته است.

بر اساس تقويم اوستايي زماني سال به دو فصل تقسيم مي­شده، تابستان بزرگ هم (Hama) و زمستان بزرگ زين (Zayana) که مهرگان د رآغاز زمستان بزرگ قرار داشته. بر اساس کتاب پهلوي بندهش تابستان هفت ماه و 210 روز و زمستان 5 ماه و 5 روزگاهان يا اندرگاه و 155 روز بوده است که در زمان ساسانان يا پيش از آن از اين دو فصل مساوي چهار فصل مساوي، به ترتيب وهار (Vahar) هامين (Hamin) پاييز (Patiz) و زمستان (Zamistan) که به اصطلاح امروزي بهار، تابستان، پاييز، و زمستان است پديد آورند. نوروز نويد بهار بوده و مهرگان نويد آغاز زمستان که ايرانيان دو جشن بزرگ و ملي خود را با مراسم و آدابي مشابه با ارج و اعتباري همسان برگزار مي­کردند. از سلمان فارسي نقل است، که خداوند ياقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان براي زينت بندگان پديد آورد. يعني ارج و اعتبار اين دو چشن همپا و يکسان است. در تقويم زرتشتيان روز شانزدهم ماه و و هفتمين ماه سال نشان­دهنده­ي ميترا (مهر) و ماه مهر ناميده مي­شود. آيين­هاي اين جشن از روز شانزدهم مهرماه که نام­اش مهر است آغاز و تا بيست و يکم ادامه دارد. مهر روز مهرماه، مهرگان کوچک و بيست و يکم را روز مهر، جشن عامه و مهرگان بزرگ ناميده مي­شده است.

اين جشن از سه جنبه­ي اسطوره­اي، ديني، اجتماعي (حماسي و ملي) از اهميت ويژه­اي برخوردار است. بنابه عقيده­ ايرانيان باستان، توجه به مهر (ميترا) و بنا به نظر زرتشتيان که، ميترا بزرگ­ترين فرشتگان است که هزاران گوش و ده هزار چشم دارد و در وداها چهره­ ميترا بيش از دويست بار ترسيم شده و همچنين ميترا همتاي متاترون در متون يهودي نيز مي­باشد و در متون بودايي هم از او ذکر شده است. جشن مهرگان جشني است که به افتخار ميترا برپا مي‌شده و براي دوستي و مودت و راستي و درستي است چرا که ميترا، بنابه چهره­اش در متون اوستايي، ايزد دوستي، مهرباني، راستي، و درستي است و برآيند جشن­هاي پراکنده­اي است که از سوي ميتراپرستان در يک زمان معين شکل گرفته است. بنابه عقيده­ ايرانيان باستان، اين جشن مصادف است با کشته شدن ضحاک و بر تخت نشستن فريدون. مهرگان بر اساس روايت اسطوره­اي فريدون و ضحاک و دوران ظلم و بيداد ضحاک و پيروزي فريدون، خروج فريدون بر ضحاک و رهبري شورش توسط کاوه­ آهنگر جشني نمادين است براي شناساندن پيروزي اورمزدي بر اهريمن. اين روايت از اسطوره­هاي باستاني هندوايراني است که در منابع اوستايي و سانسکريت نقل شده که در اين روز فرشتگان براي ياري فريدون آمدند. جشن مهرگان همزمان با فصل برداشت محصول بر مردمي بودن آن تکيه مي­کند. آغاز نيمه­ دوم سال هم وقت آسودگي کشاورزان از ستيز با طبيعت و آسودگي شاهان از ستيز با دشمن است. مردم ايران اعتقاد داشتند که کارکردن و پيوستن به همديگر مقدس است. در ايران باستان مهرگان در تخت جمشيد (پرسپوليس) اجرا مي­شد که نه تنها براي برداشت محصول بوده بلکه زمان اخذ ماليات هم بوده است عموما شاهان در اين روز از هر دوره­اي بار عام داشتند، شراب مي­نوشيدند، و شادماني مي­کردند. کترياس در سال 390 ميلادي درباره­ اين جشن مي­نويسد که شاهان هخامنشي در مراسم اين جشن لباس­هاي سرخ مي­پوشيدند و هدايايي به دربار ارسال مي­شد.

همانند هر جشني در جهان از هر نوع فرهنگي، در روز جشن مهرگان زرتشتيان لباس نو مي­پوشند و شادي مي­کنند و سفره­اي مي­چينند که اصطلاحا خوان مهرگاني نام دارد، و در حقيقت نوعي تشريفات آفرينگان خواني، و تقديس خوراک­ها و نوشابه­هايي است که در مراسم ديني کاربرد داشته است. قرباني در مهرگان در گذشته داراري اهميت بوده، خصوصا در جشن­هاي پراکنده­اي که در آيين ميترا جهت افتخار ميترا برپا مي­شده است، اما امروزه از رواج افتاده، خصوصا بر اساس تعاليم زرتشت که قرباني و هدرشدن گله­ها و رمه­ها را اکيدا منع کرده است. چون جشن مهرگان همزمان با برداشت محصولات کشاورزي است گذاشتن هفت سمبل از غلات، حبوبات، و ميوه­ها در اين جشن مرسوم است. چيدني­هاي خوان مهرگاني شامل نگاره­ي اشوزرتشت، کتاب اوستا، شمع يا لاله يا چراغ روشن، آيينه و گلاب، نقل و شيريني (که در قديم شکر مي­گذاشتند)، کاسه­­ آب و آويشن با چند عدد سکه و سنجد و بادام (پوست دار) و پسته درون آن، آتشدان با بوي خوش (اسپند و کندر)، قند سبز، يک سيني ميوه (شامل انگور سفيد، ليمو، انار، سيب، به، عناب)، حبوباتي مثل نخود، لوبيا، باقلا، ماش، عدس، و . . . ، و غلاتي چون گندم، جو، ذرت، برنج، و . . . ، نان و پنير و سبزي، گل­هاي رنگارنگ هفت شاخه مورد يا سرو، آجيل مهرگان شامل تخمه کدو، تخمه آفتابگردان، نخودچي کشمش، يک ظرف آويشن خشک و نقل ريز و سنجد، ترازو، سرمه­دان، نگاره­اي از خورشيد نشانه­ ايزد مهر، اشياي ذکر شده نشاني از امشاسپندان هستند که تعدادي از آن در سفره­ نوروز هم موجود است. حبوبات و غلات نمادي اي برداشت محصولات کشاورزي است که در زمان گذشته رسم بوده و به بهترين محصولات کشاورزي جوايزي تعلق مي­گرفته. ترازو سمبل فرشته­ مهر يا ميترا و عدل و دادگستري و پيمان مي­باشد. گل­هاي رنگارنگ که سمبل شادي و زيبايي است و گل نيلوفر که مخصوص مهر ايزد است. سرمه­دان از سمبل­هاي خزان مهرگاني است. از آنجايي که سرمه را از بادام که محصول کشاورزي است تهيه مي­شده و تقويت­کننده­ و زيبايي­بخش چشمان است از جايگاه ويژه­اي در اين سفره برخوردار است. با توجه به علاقه­ شديد مردم ايران به جشن­هاي مهرگان، طبيعي به نظر مي­رسد که ايرانيان در ارتباط با اين آيين بزرگ ملي، سرودها و ترانه­هايي ساخته و در اين روز مي­خواندند، چندان عجيب نيست که برخي از اين سرودها و ترانه­ها به خاطر پيشينه­ تاريخي به آن حدي از تکامل رسيده باشند که رفته رفته به صورت «مقام»، «لحن»، و «مايه» در موسيقي سنتي ايران درآمده باشند. در برهان قاطع مي­خوانيم: «مهرگان بزرگ نام مقامي موسيقايي است که آن را بزرگ خوانند. مهرگان خردک نام مقامي است از موسيقي که آن را کوچک مي­خوانند.» نظامي گنجوي در خسرو و شيرين نام سي لحن از الحان موسيقي ايراني را که باربد ساخته بود نام مي­برد که نام لحن بيست و يکم مهرگاني بوده است. نظامي در توصيف اين لحن سروده : چو نو کردي نواي مهرگاني/ ببردي هوش خلق از مهرباني.

شرح مراسم جشن­ها و سرور و شادخواري سنتي است مشترک در ميان تمام جشن­ها، يعني مجالس سور و ميهماني از مشترکات تمام جشن­ها است. در گذشته بنابه اخباري که از برگزاري اين جشن­ها رسيده، ايوان­ها و جايگاه­هايي براي نوروز، ايوان نوروز، و سده و مهرگان وجود داشته است که مردم در آن جاها به ستايش مي­پرداختند و نذور و هدايايي تقديم مي­کردند. تشابه بسيار زياد ميان مهرگان و نوروز که از جشن­هاي طبيعي و فصلي محسوب مي­شوند از دوران باستان نزد ايرانيان وجود داشته است. زماني پاييز آغاز سال بوده و از مهرماه و با مهرگان شروع مي­شده است، و زماني نوروز و ساليان درازي به ويژه از آغاز دوران ساسانان جشن سال نو بوده است که تا امروز ادامه دارد. به همين دليل قسمت زيادي از مراسم اين دو عيد بزرگ ملي و مذهبي يکسان است. به­عنوان مثال بارعام شاهان و دادخواهي مردم، اهداي هداياي مردم، و ثبت در ديوان خاص، و گستردن خوان يا سفره­ خاص مهرگان و نوروز تشابه زيادي داشته است. در اکثر منابع و ماخذي که درباره­­ اين جشن سخن رفته به تقسيم هر دو ماه فروردين و مهر به شش پنجه يا پنج روزه­ اشاره شده است. معين بودن هر پنجه يا هر روز جهت انجام مراسم مخصوص دادخواهي مردم، بخشش لباس­هاي تابستاني يا زمستاني خزانه­ شاه به مردم، پيشکش هدايا به شاهان و مراسم آفرين­خواني و رسوم سمبليک، وجود نوروز بزرگ و کوچک همانند مهرگان بزرگ و عامه، نسبت دادن بسياري از رخدادهاي بزرگ و موردتوجه ديني و ملي به اين دو جشن بزرگ ايراني، همچنين قدمت اسطوره­اي اين دو جشن بزرگ، تا زمان شهرياران باستاني نوروز به جمشيد و مهرگان به فريدون، اين­که نوروز آغاز بهار و اعتدال ربيعي يا حلول خورشيد در برج حمل و مهرگان اعتدال پاييزي و حلول خورشيد در برج ميزان بوده، و چيدمان دو خوان بزرگ نوروزي و مهرگان از مشترکات اين دو آيين بزرگ ملي است.