جشن مهرگان
- Hits: 22008
- دسته: آیین ها و مراسم مربوط به سال شمسی
نام مهر يا ميترا، يکي از مورد توجهترين و بزرگترين ايزدان هندوايراني است که، در 1400 پيش از ميلاد در سنگنوشتهاي از او نام برده شده است. همچنين در وداها و کهنهترين بخش آن ريگ ودا، به اهميت آن اشاره شده است. بيترديد جشنهاي ويژهاي جهت بزرگداشت اين ايزد بزرگ هندوايراني و قوم آريايي در سال وجود داشته اما روز جشن ويژه مهرگان را بايد منبعث از تقويم و گاهشماري زرتشتي دانست.در اوستا با توجه به سرودههاي مهريشت، اين ايزد مورد تکريم و ستايش است. با توجه به سرودههاي مهريشت از جنگ و جنگاوري مهر و ياوري به نيروي راستي و درستي ياد شده. در زمان هخامنشي، به ويژه در زمان اردشير دوم و سوم،( 405-359 پيش از ميلاد و 359-338 پيش از ميلاد) گرايشي نوبنياد به مهر پديدآمد. در سده پيش از ميلاد آيين مهرپرستي در سراسر قاره اروپا، بخش غربي و شمال آفريقا و آسياي صغير، همچنين کنارههاي درياي سياه را تحت تاثير قرار داد. در سده چهارم ميلادي که در رم امپراتور کنستانتين که دين مسيحيت را به رسميت پذيرفت، تلاش بسياري کرد تا مسيحيت را جايگزين آيين مهر کند اما زياد موفق نبود. بنا به اين بيش از هشتاد در صد از اصول و شعاير و سنن مهري را وارد مسحيت کردند. روز بيست و پنجم دسامبر که تولد مسيح است در واقع روز تولد مهر و خورشيد درخشنده است. همانگونه که اين تشابه در آلماني به شکل sonntang و در انگليسي به نام sundayو روز خورشيد باقي مانده است. کومن معقتده است که جشن مهرگان در رم روز تولد ميترا که آن را sol-natalisinvictus ميناميدند و اين همان چيزي بوده که بعدها به نام تولد عيسي مسيح پش از چند قرن از طرف کليسا معرفي و رسميت يافت. در ايران باستان جشن مربوط به مهر، در سراسر خطه آسياي صغير برگزار ميشده است. در اين جشنها که به افتخار ميترا برپا ميشده، قربانيان فراوان و شرابنوشي و شادي و پايکوبي برقرار بوده است. در زمان اشکانيان يا پارتها، توجه به دين زرتشت و آداب و رسوم و برگزاري جشنها جلب شد. چنانچه در مقدمه اوستا آمده پادشاه اشکاني، ولَخش، دستور به گردآوري اوستا داد. در کتاب عزر اخبار ملوک الفرس و سيرهم اثر ثعالبي ضمن شرح حال پادشاهان اشکاني درباره جشن مهرگان، که در زمان خسرو پسر فيروز که در زمان همان تشريفات بوده است، برگزار ميشده است. ساسانان در برگزاري جشنها آداب گذشته پيرو سنتهاي هخامنشي بودهاند. در دوران اسلامي و پس از سقوط ساسانان بسياري از آداب و رسوم ملي و ديني ايرانيان از رنگ اصلي افتاد و يا تغيير شکل داد اما محدودي از آنها چون نوروز، مهرگان، و سده باقي ماندند. در دربار خلفاي اموي و عباسي مردم هداياي گرانبهايي براي خلفا ميفرستادند. البته آنها از اين جشنها به قصد ازدياد درآمدهاي خود استفاده ميکردند. در دوران مهتدي خليفه عباسي، که خلافتاش به چندماهي ميرسيد اين رسوم را جز کفر ميدانست و آن را منع کرد و هداياي مهرگان را نپذيرفت. در دوران خلافت معتمد دوباره رسم مهرگان تجديد شد. عباسيان اين عيد را که ريشه ايراني داشت مهرجان خواندند. تا دوران حمله مغول جشنهاي ايراني در دربار شاهان مرسوم بود که اشعار به جا مانده از منوچهري، فرخي، فردوسي، مسعود سعد، اسدي، رودکي، عنصري، فرخي سيستاني، معزي، ناصرخسرو، سوزني سمرقندي، رشيد وطواط، اسدي توسي، شرح مهرگان آمده است. در فرهنگ جهانگيري، از مهرگان ياد شده و ذکر شده که مهرگان عامه و خاصه بوده که تعظيم اين جشن تا شش روز کنند. بنا به روايت بيروني، در جشن مهرگان شاه تاج ويژهاي که به شکل خورشيد بوده، بر سر ميگذاشته که انگيزه آن اين بوده که روز مهر روز خورشيد درخشنده بوده است. خلف تبريزي نيز به جشن مهرگان اشاره کرده: «تا شش روز تعظيم اين جشن کنند. ابتدا از روز شانزدهم و آن را مهرگان عامه خوانند. و انتها روز بيست و يکم است که آن را مهرگان خاصه خوانند.»
منابع و مآخذي چون آثارالباقيه، التفهيم، مروج الذهب، المحاسن االاضداد، تاريخ طبري و فرهنگهايي چون برهان قاطع و فرهنگ انجمن آراي ناصري و تاريخهايي چون تاريخ گزديري يا کتابي چون شرح بيست باب گنابادي و بلوغ الارب سيد محمود شکري و کتاب التاج فن اخلاق الملوک جاحظ و تاريخ بيهقي در مورد مهرگان مطالبي مندرج است. در چگونگي برگزاري مهرگان درگذشته، از مطالب برهان قاطع ميخوانيم که عجمان گويند که خداي تعالي زمين را در اين روز گسترانيد، و اجساد را در اين روز محل و مقر ارواح گردانيد. در اين روز ملايکه، مددکاري کاوه آهنگر کردند و فريدون به شاهي رسيد و در اين روز ضحاک را در بند کرده و به کوه دماوند فرستادند و مردم به اين سبب جشني برپا کردند. در اين روز پادشاهان تاجي با علامت خورشيد بر سر ميگذاشتند و روغن بان، که درختي است که ميوه آن را حب البان گويند، براي تبرک بر تن ميمالند. هفت خوان از ميوه چون شکر، ترنج، سيب، به، انار، عناب، انگور سفيد، و کنار بخوردند و گلاب بياشامند و بر خود و دوستان ميپاشند. ابوريحان در التفهيم در مورد مهرگان مينويسد: «شانزدهم روز مهر است از مهرماه و ناماش مهر و اندر اين روز افريدون ظفر يافت بر بيور اسب، جادو آنک معروف است به ضحاک، و به کوه دماوند بازداشت، و روزها که اسمش که مهرگان است همه جشن اند، برکردار آنچ از پس نوروز بود و ششم آن مهرگان بود ورام روز نام دارد و بدين دانندش.» سابقه طولاني اين جشن بزرگ نشانه گذشتن آن از فراز و نشيب زمان است.
با توجه به پيوند جداييناپذير جشن مهرگان با ميترا (مهر) ناگزير هستيم ابتدا ميترا را بهعنوان عنصري مهم در شناساندن مهرگان مورد بررسي قرار دهيم. به اين معني که نه ميتوان مهرگان را بدون پرداختن به ميترا شناساند و نه توجه به «ميترا» به تنهايي راهگشايي براي درک مهرگان خواهد بود.
ميترا پيش از پيامبري زرتشت يکي از بزرگترين و مهمترين خدايان هندوايراني بوده است. نام مهر در سانسکريت Mitra و در اوستا Mithra و در پهلوي Mithr است. کهنترين سند مکتوبي که نام مهر خداي باستاني هندوايراني در آن است در الواح گلين متعلق به 1400 سال پيش از ميلاد در محلي به نام بغازکوي در کاپاتوکا، از شهرهاي آسياي صغير، است. ميترا در ميان برهمنان «ريگ ودا» از اهميت فوقالعادهاي برخوردار است. در ايران باستان آيينهاي بسياري براي ميترا انجام ميشد. در آيين ميترايي چارپايان در قربانگاهها ميترا به هدر ميرفتند و آيينهاي پرخرجي از طرف شهرياران به اجرا درميآمد.
ظهور زرتشت و دعوت او به يکتاپرستي ساختار اجتماعي درستي نويد داده ميشد که شعار آن «پندار نيک، گفتار نيک، و رفتار نيک» بود که يک زندگي پايدار با پيوندهاي اجتماعي صحيح براي کوچنشينان و مرتعنشينان ارمغان آورده و آنان را به باغداري و دامداري تشويق ميکرد. به همين مناسبت زرتشت زمينه دگرگوني چهره ميترا در آيين ميترايي به پيکري نو با پيغامي نه با سمبلهاي خونريزي به شکلي که از آنِ مردم باشد، بهطوري که زرتشت هم از آن ناخشنود نباشد، فراهم آورد. در مهريشت اينگونه است که اهورامزدا ميترا را در بزرگي، شکوه، و توانايي همسنگ خود آفريد و بخشهاي زيبايي ويژهي اين ايزد است. در مهر نيايش آمده است: براي خشنودي اهورامزدا ميستايم او را با بهترين نمازها و ستايش، بلندآوازگي و پيروزي باشد براي مهر ايزد، ايزدي که مينوي است و داور روز پسين که هزار گوش دارد و ده هزار چشم و دارنده دشتهاي فراخ است. اهورامزدا براي مهر بر آن قله بلند و درخشان هرئي تي بَرِز (Haraiti Bareza) زيباترين جايگاهها را ساخته است. زرتشت با تعاليم خود، مهر را چون ايزدي در خدمت خداوند شناساند و با دست رد زدن بر همه خدايان، خداوند يکتا را با نام اهورامزدي هستيبخش دانا معرفي کرد. متاسفانه تا زمان اردشير دوم هخامنشي (395-404) يعني حدود 200 سال از ميترا خبري نيست که يکي از دورانهاي نامشخص تاريخ ايران است. پس از دو سده در زمان اردشير دوم هخامنشي براي نخستين بار در سنگنوشتهاش در همدان ياد ميترا دوباره زنده ميشود و از او در کنار اهورامزدا و آناهيتا ياري ميطلبد. در زمان اشکانيان پرستش ميترا ژرفايش بيشتري ميگيرد و در زمان ساسانان با توجه به خواستهها امپراتوران که آيينها را قرباني مقاصد سياسي خود ميکردند توجه به ميترا و آيينهاي ميترايي بيشتر ميشود. با توجه به اين پيشينه در اوستا «مهر» بزرگترين ايزدان است و به معناي خورشيد، آنگونه که بسياري ميپندارند، نيست. بنا به نظر دارمستتر، مهر به معناي محبت و دوستي و به معني پيشروي به دوستي و داور بزرگ است.
جشن مهرگان که برخاسته از توجه به ميترا است سمبل افتخار ميترا، خداي دوستي، مودت، و راستي و درستي است، در حقيقت جشني است که از زمان ايران باستان زنده مانده است. اما روز اين جشن را بايد برخاسته از تقويم و گاهشماري زرتشتي دانست که در زمان هخامنشي رايج و به جاي تقويم گذشته پذيرفته شد. بنا به تحقيقات انجام شده توسط وست خاورشناس مشهور آلماني و مترجم آثار پهلوي حدود 505 پيش از ميلاد و در زمان داريوش تقويم اوستايي مورد اقتباس و کاربرد هخامنشيان قرار گرفت. اما گوت شميت خاورشناس آلماني ميگويد اين سال در حدود 428 پيش از ميلاد و در زمان داريوش دوم بوده است. اما نکته مسلم، باستاني بودن اين جشن است که جشني نيست که با تقويم اوستايي رواج يافته باشد. اما اين نکته قابل ذکر است که پس از تقويم اوستايي و از دوران هخامنشي تا زمان حال به يک شکل اجرا شده و ادامه داشته است.
بر اساس تقويم اوستايي زماني سال به دو فصل تقسيم ميشده، تابستان بزرگ هم (Hama) و زمستان بزرگ زين (Zayana) که مهرگان د رآغاز زمستان بزرگ قرار داشته. بر اساس کتاب پهلوي بندهش تابستان هفت ماه و 210 روز و زمستان 5 ماه و 5 روزگاهان يا اندرگاه و 155 روز بوده است که در زمان ساسانان يا پيش از آن از اين دو فصل مساوي چهار فصل مساوي، به ترتيب وهار (Vahar) هامين (Hamin) پاييز (Patiz) و زمستان (Zamistan) که به اصطلاح امروزي بهار، تابستان، پاييز، و زمستان است پديد آورند. نوروز نويد بهار بوده و مهرگان نويد آغاز زمستان که ايرانيان دو جشن بزرگ و ملي خود را با مراسم و آدابي مشابه با ارج و اعتباري همسان برگزار ميکردند. از سلمان فارسي نقل است، که خداوند ياقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان براي زينت بندگان پديد آورد. يعني ارج و اعتبار اين دو چشن همپا و يکسان است. در تقويم زرتشتيان روز شانزدهم ماه و و هفتمين ماه سال نشاندهندهي ميترا (مهر) و ماه مهر ناميده ميشود. آيينهاي اين جشن از روز شانزدهم مهرماه که ناماش مهر است آغاز و تا بيست و يکم ادامه دارد. مهر روز مهرماه، مهرگان کوچک و بيست و يکم را روز مهر، جشن عامه و مهرگان بزرگ ناميده ميشده است.
اين جشن از سه جنبهي اسطورهاي، ديني، اجتماعي (حماسي و ملي) از اهميت ويژهاي برخوردار است. بنابه عقيده ايرانيان باستان، توجه به مهر (ميترا) و بنا به نظر زرتشتيان که، ميترا بزرگترين فرشتگان است که هزاران گوش و ده هزار چشم دارد و در وداها چهره ميترا بيش از دويست بار ترسيم شده و همچنين ميترا همتاي متاترون در متون يهودي نيز ميباشد و در متون بودايي هم از او ذکر شده است. جشن مهرگان جشني است که به افتخار ميترا برپا ميشده و براي دوستي و مودت و راستي و درستي است چرا که ميترا، بنابه چهرهاش در متون اوستايي، ايزد دوستي، مهرباني، راستي، و درستي است و برآيند جشنهاي پراکندهاي است که از سوي ميتراپرستان در يک زمان معين شکل گرفته است. بنابه عقيده ايرانيان باستان، اين جشن مصادف است با کشته شدن ضحاک و بر تخت نشستن فريدون. مهرگان بر اساس روايت اسطورهاي فريدون و ضحاک و دوران ظلم و بيداد ضحاک و پيروزي فريدون، خروج فريدون بر ضحاک و رهبري شورش توسط کاوه آهنگر جشني نمادين است براي شناساندن پيروزي اورمزدي بر اهريمن. اين روايت از اسطورههاي باستاني هندوايراني است که در منابع اوستايي و سانسکريت نقل شده که در اين روز فرشتگان براي ياري فريدون آمدند. جشن مهرگان همزمان با فصل برداشت محصول بر مردمي بودن آن تکيه ميکند. آغاز نيمه دوم سال هم وقت آسودگي کشاورزان از ستيز با طبيعت و آسودگي شاهان از ستيز با دشمن است. مردم ايران اعتقاد داشتند که کارکردن و پيوستن به همديگر مقدس است. در ايران باستان مهرگان در تخت جمشيد (پرسپوليس) اجرا ميشد که نه تنها براي برداشت محصول بوده بلکه زمان اخذ ماليات هم بوده است عموما شاهان در اين روز از هر دورهاي بار عام داشتند، شراب مينوشيدند، و شادماني ميکردند. کترياس در سال 390 ميلادي درباره اين جشن مينويسد که شاهان هخامنشي در مراسم اين جشن لباسهاي سرخ ميپوشيدند و هدايايي به دربار ارسال ميشد.
همانند هر جشني در جهان از هر نوع فرهنگي، در روز جشن مهرگان زرتشتيان لباس نو ميپوشند و شادي ميکنند و سفرهاي ميچينند که اصطلاحا خوان مهرگاني نام دارد، و در حقيقت نوعي تشريفات آفرينگان خواني، و تقديس خوراکها و نوشابههايي است که در مراسم ديني کاربرد داشته است. قرباني در مهرگان در گذشته داراري اهميت بوده، خصوصا در جشنهاي پراکندهاي که در آيين ميترا جهت افتخار ميترا برپا ميشده است، اما امروزه از رواج افتاده، خصوصا بر اساس تعاليم زرتشت که قرباني و هدرشدن گلهها و رمهها را اکيدا منع کرده است. چون جشن مهرگان همزمان با برداشت محصولات کشاورزي است گذاشتن هفت سمبل از غلات، حبوبات، و ميوهها در اين جشن مرسوم است. چيدنيهاي خوان مهرگاني شامل نگارهي اشوزرتشت، کتاب اوستا، شمع يا لاله يا چراغ روشن، آيينه و گلاب، نقل و شيريني (که در قديم شکر ميگذاشتند)، کاسه آب و آويشن با چند عدد سکه و سنجد و بادام (پوست دار) و پسته درون آن، آتشدان با بوي خوش (اسپند و کندر)، قند سبز، يک سيني ميوه (شامل انگور سفيد، ليمو، انار، سيب، به، عناب)، حبوباتي مثل نخود، لوبيا، باقلا، ماش، عدس، و . . . ، و غلاتي چون گندم، جو، ذرت، برنج، و . . . ، نان و پنير و سبزي، گلهاي رنگارنگ هفت شاخه مورد يا سرو، آجيل مهرگان شامل تخمه کدو، تخمه آفتابگردان، نخودچي کشمش، يک ظرف آويشن خشک و نقل ريز و سنجد، ترازو، سرمهدان، نگارهاي از خورشيد نشانه ايزد مهر، اشياي ذکر شده نشاني از امشاسپندان هستند که تعدادي از آن در سفره نوروز هم موجود است. حبوبات و غلات نمادي اي برداشت محصولات کشاورزي است که در زمان گذشته رسم بوده و به بهترين محصولات کشاورزي جوايزي تعلق ميگرفته. ترازو سمبل فرشته مهر يا ميترا و عدل و دادگستري و پيمان ميباشد. گلهاي رنگارنگ که سمبل شادي و زيبايي است و گل نيلوفر که مخصوص مهر ايزد است. سرمهدان از سمبلهاي خزان مهرگاني است. از آنجايي که سرمه را از بادام که محصول کشاورزي است تهيه ميشده و تقويتکننده و زيباييبخش چشمان است از جايگاه ويژهاي در اين سفره برخوردار است. با توجه به علاقه شديد مردم ايران به جشنهاي مهرگان، طبيعي به نظر ميرسد که ايرانيان در ارتباط با اين آيين بزرگ ملي، سرودها و ترانههايي ساخته و در اين روز ميخواندند، چندان عجيب نيست که برخي از اين سرودها و ترانهها به خاطر پيشينه تاريخي به آن حدي از تکامل رسيده باشند که رفته رفته به صورت «مقام»، «لحن»، و «مايه» در موسيقي سنتي ايران درآمده باشند. در برهان قاطع ميخوانيم: «مهرگان بزرگ نام مقامي موسيقايي است که آن را بزرگ خوانند. مهرگان خردک نام مقامي است از موسيقي که آن را کوچک ميخوانند.» نظامي گنجوي در خسرو و شيرين نام سي لحن از الحان موسيقي ايراني را که باربد ساخته بود نام ميبرد که نام لحن بيست و يکم مهرگاني بوده است. نظامي در توصيف اين لحن سروده : چو نو کردي نواي مهرگاني/ ببردي هوش خلق از مهرباني.
شرح مراسم جشنها و سرور و شادخواري سنتي است مشترک در ميان تمام جشنها، يعني مجالس سور و ميهماني از مشترکات تمام جشنها است. در گذشته بنابه اخباري که از برگزاري اين جشنها رسيده، ايوانها و جايگاههايي براي نوروز، ايوان نوروز، و سده و مهرگان وجود داشته است که مردم در آن جاها به ستايش ميپرداختند و نذور و هدايايي تقديم ميکردند. تشابه بسيار زياد ميان مهرگان و نوروز که از جشنهاي طبيعي و فصلي محسوب ميشوند از دوران باستان نزد ايرانيان وجود داشته است. زماني پاييز آغاز سال بوده و از مهرماه و با مهرگان شروع ميشده است، و زماني نوروز و ساليان درازي به ويژه از آغاز دوران ساسانان جشن سال نو بوده است که تا امروز ادامه دارد. به همين دليل قسمت زيادي از مراسم اين دو عيد بزرگ ملي و مذهبي يکسان است. بهعنوان مثال بارعام شاهان و دادخواهي مردم، اهداي هداياي مردم، و ثبت در ديوان خاص، و گستردن خوان يا سفره خاص مهرگان و نوروز تشابه زيادي داشته است. در اکثر منابع و ماخذي که درباره اين جشن سخن رفته به تقسيم هر دو ماه فروردين و مهر به شش پنجه يا پنج روزه اشاره شده است. معين بودن هر پنجه يا هر روز جهت انجام مراسم مخصوص دادخواهي مردم، بخشش لباسهاي تابستاني يا زمستاني خزانه شاه به مردم، پيشکش هدايا به شاهان و مراسم آفرينخواني و رسوم سمبليک، وجود نوروز بزرگ و کوچک همانند مهرگان بزرگ و عامه، نسبت دادن بسياري از رخدادهاي بزرگ و موردتوجه ديني و ملي به اين دو جشن بزرگ ايراني، همچنين قدمت اسطورهاي اين دو جشن بزرگ، تا زمان شهرياران باستاني نوروز به جمشيد و مهرگان به فريدون، اينکه نوروز آغاز بهار و اعتدال ربيعي يا حلول خورشيد در برج حمل و مهرگان اعتدال پاييزي و حلول خورشيد در برج ميزان بوده، و چيدمان دو خوان بزرگ نوروزي و مهرگان از مشترکات اين دو آيين بزرگ ملي است.