مهارت در ساخت چنگ ایران باستان
- Hits: 14174
- دسته: مهارت سازسازی
ايران سرزمين افسانهاي چنگ، که در جايجاي ادبيات و فرهنگ رد پاي آن را ميتوان ديد، سمبل اختراع اين ساز در جهان ميباشد. تا به آنجا که قديميترين آثار اين ساز افسانهاي مربوط به 4000 ق.م تا1600 ب.م دراين مرز و بوم کشف گرديده و از اين خطه به تمام فرهنگهاي باستاني وارد شده است.
چنگ در تاريخ باستان خاورميانه:
دليلي كه سرفصل اين بخش چنگ در تاريخ باستان است، اشاره به تمدنهايي است كه در منطقه خاورميانه امروزي در تاريخ باستان شكل گرفته بودند، ما در اينجا گذرا به تمدن غني دورههاي سومريان، بابليان و سپس به تمدنهايي كه در نجد ايران شكل گرفته ميپردازيم و رد پاي چنگ را در اين تمدنها با استفاده از تحقيقات باستانشناسان و صاحبنظران دنبال ميكنيم.
تمدن ميان دو رود:
ما اكنون خودمان را در زماني در حدود شش هزار سال پيش از ميلاد مييابيم ، هنگاميكه يكي از نخستين تمدنها در بخشي از خاورميانه نزديك كه ميان دو رود [= مسوپوتاميا ] ميناميم، پديدآمد. تمدنهايي كه در طول يك تاريخ 2500 ساله ( 500 پ.م تا 3000 پ.م ) در اين منطقه شكل گرفتهاند، عبارتند از تمدن سومر و بابل در قسمت جنوبي و مركزي ميان دو رود و تمدن آشور در قسمت شمالي که در ادامه بحث به بررسي جداگانه هر يك از اين تمدنها ميپردازيم.
سومر:
در بخش جنوبي ميان دو رود، در باريكه زميني به درازاي نزديك به 120/1 كيلومتر به پهنايي نزديك به 240 كيلومتر ميان رودهاي دجله و فرات به تمدني ميرسيم كه يكي از نخستين تمدنهاي بشري در جهان محسوب ميشود. سومر در نتيجه يك دوره تلاشهاي بشر در يك منطقه از زمين براي زندگي بهتر بوده است.
چنين می نمايد، كه سومريان داراي شيوه زندگي شبيه به ديگر مردمان منطقه بودهاند . آنان در دهكدهها ميزيسته اند و خود را به گرد چند مركز ديني مهم سازمان داده اند كه به مرور اين مراكز ديني به شهرهاي بزرگي تبديل گشتهاند.
بيشترين كارهاي هنري بازمانده از سومر، هنرهاي آغازين حدود هزاره سوم پيش از ميلاد ، مشتمل بر سفالينههاي نگارين و مهرهاي تخت ميباشد. سومريان آغازين، سازهاي موسيقي پرشماري بهكار ميبردند و موسيقي را بخشي گوهرين و جاندار در فرهنگشان بر ميشمردند . ني، چنگ و طبل، مقامي برجسته در موسيقي سومري داشتند . اين موضوع که اين سازها كي و چگونه بر موسيقي سومر ورود نمودند ، در فصلهاي انتهايي توضيح داده خواهد شد.
در چندين سال اخير در زمينه تاريخ سومر، تحقيقات بيسابقهاي صورت گرفت كه عموما موفقيت آميز بوده است. در اين رابطه ميتوان به كشفيات بي نظير لئونارد وولي در منطقه اور و گزارشهاي مصور و علمي او ، همچنين تحقيقات دكتر فرانك فورت در رسالهاش به نام باستانشناسي و مساله سومري ها (1932) ، تحقيقات دكتــر لئونارد کينگز (ســومر و كلده 1910 و تاريخ بابل 1915) ، سيدني اسميت (تاريخ آشور كهن 1928)، سي جي گاد ( تاريخ و بناهاي اور 1929) و دکتر گوردن چايلد ( مشرق پيش از تاريخ 1934 ) اشاره کرد.
چنگ در سومر جايگاه كاملا ديني و محترمي داشته است . اين ساز را از شكلهاي اوليه آن بررسي ميكنيم . زيرا از ديدگاه سومريها، اين ساز از قديميترين انواع و داراي بيشترين ويژگي بوده است. نام عمومي چنگ در سومر ، قيش زاق سال ( Gis ZAG-SAL) به معني ساز چوبي با زهكشيده است. طرح آن بهشكل كمان ميباشد و سيمها از بازوي عمودي به بازوي افقي كاسه ساز وصل ميشده است و شكلي را به آن ميداده كه از نظر سومريها بهعنوان مثلث باز شناخته شده بوده.
آشور، آكاد و بابل:
در تمدنهاي ميان دو رود، با استيلاي اقوام مختلف ، دورهها نامگذاري و بر همين اساس نيز مورد بررسي قرار گرفته. 2400 پ.م سارگون يكم ( شاه آكاد ) مردم سامياش را بر سومر پيروز كرده بود. امپراطوري سارگون از درياي مديترانه تا نزديك خليج فارس گسترده شده بود. فرمانروايي سارگون يكم از اين بابت مهم است، كه او امپراطوري متحد را پايهگذاري كرد. با در نظر داشتن توضيحاتي كه در بخش قبلي ارايه شده، تاريخ شكوفايي چنگ در ميان دو رود مربوط به هزاره اول پيش از ميلاد ميباشد كه اين سازها بهصورت منسجم و با پايهگذاري قوي، مورد استفاده قرار ميگرفته . آكاديها موارد استفاده از موسيقي را به همان شكل ابتدايي از سومريها برداشت كردند. هم چنانكه تمدن سومري يكپارچه گرديده بود، تحولاتي ميان قبيلهها و مردمان ساكن در پيرامون حوزه نفوذ آنها رخ داده بود. يكي از اين فرهنگها كه در آن زمان پدپد آمد، فرهنگ مردم عرب چادرنشيني به نام اموريان بود، كه در برانداختن اور تاثير گذار بودند. ايشان همچنانكه به زبردستي مييازيدند، قدرتشان را در يك رشته پادشاهي مستقر كردند كه در بر گيرنده آشور، يعني ميان دو رود عليا بود و از دمشق تا بابل به كرانه فلسطين ميرسيد. همان منطقهاي كه تا پيش از آن با احساس نفوذ تمدن مصري، فرمانروايي بزرگ بعدي را شكل داد.
در نسخه اصلاح شده موسيقي بابل ، توضيحاتي در مورد اين دوره داده شده . شكوفايي موسيقي در اين دوره به حدي
ميرسيد كه موسيقي به واسطه علايم و خطوط خاصي در اين منطقه نگارش ميشده.
در اين دوره استفاده از سازهاي مختلف بسيار رايج بوده است تا حدي كه در بعضي از موارد به اركستر نيز تبديل شده است. سازهايي نظير چنگ، لير، طبل، فلوت، ني بهصورت متنوع رايج بودهاند.
در رساله باستانشناسي و مساله سومريهاي دكتر فرانك فورت به اين نكته اشاره ميشود كه، سومريها و ديگر تمدنهايي كه بعد از سومريها در اين خطه زيستهاند، بانيان اصلي اين تمدن نبودهاند بلكه اولين ساكنين اين سرزمين بودهاند.
در مراسم آييني اين مردم عموما چنگ، طبل و فلوت با هم نواخت ميكردند.
نام آشوري چنگ را در يك لوح بابلي كه به ياد بود تجديد شهر و معابد آن در قرن 7 پ.م نوشته شده ميبينيم ، جايي ميخوانيم: " شايد شاديهاي آن را با ذاغال در سرود خوانده باشم و شايد مردان مغرورانه آن را در آواز بخوانند. "
در ساختمان آن مشخصا چوب دخالت داشته. بهطوريكه از خواندن نشانههاي باستان بر ميآيد، براي آن نام واژه سي سا (SI-SA)استفاده ميشده كه به معني مستقيم ايستاده است كه بايد در آن زه ها بيشتر عمودي كشيده باشد نه مايل.
طرح تكامل يافتهاي از ذاغال در پردهاي بسيار معروف از اركستر ايلامي نقش شده كه در آن، با اين ساز به پادشاه جديد ي كه توسط آشور باني پال (650 پ. م.) براي شوش تعيين شده، خوش آمد گويند.
احتمالا اين همان سازي است كه در ني نوا در برگزاري جشن فتوحات اسار هادون استفاده مي شده.
نام ذاکال ZAKKALدر بابل ذاغال Zaggalتلفظ ميشود به اين دليل تلفظ تو دهاني است كه باعث اختلاف دو حرف در زبان آرامي و عربي شده است.
در نمونه مكشوفه سيپار 4 زه داشته . در نقش حكاكي شده روي سنگ مربوط به قرن هشتم پ.م. با 14 سيم و در اركستر ايلامي در نقش برجسته به همان دوره با 14 تا 22 زه نشان داده شده.
در يك نمونه ديگر كه در لوور نگهداري ميشود، نيز به همين شكل ارايه شده، طول پايينترين زه در اين چنگ بزرگ چيزي در حدود 90 سانتيمتر بوده است. اندازه تطبيقي در نمونههاي لوور و برلين نيز اين را تصديق ميكند.
در چنگهاي كماني شكل سومريها، نوازنده با يك مضراب بلند به نوازندگي سازي پرداخته كه اين روش در چنگهاي سه گوش آشوري نيز به كرات در نقش برجستهها نشان داده شده است.
نمونه نيپوري از اولين سلسله پادشاهي بابل، نيز به همين صورت بوده. در فرهنگهاي جانشينان سومريها نيز ليرهاي مقدس با سرگاو و بسيار استفاده ميشده.
مصر:
مصر تمدن دره رودخانه اي است که گرد طغيانهاي رود نيل سازمان يافته . برقراري پادشاهي كهن 2263 الي 2778 پ.م. است. پادشاهي كهن، ممفيس را پايتختش قرار داد. در طي اين سلسله آغازين اسب و گاري در مصر شناخته شده نبودند و تنها كشتي، وسيله ارتباطي بوده و بههمين دليل در كشتيسازي بسيار سرآمد بودهاند.
مصريها تماسهاي بسياري با مردمان جهان مديترانهاي داشتهاند. چنين مينمايد كه تاثير ميان فرهنگ اين دو تمدن بسيار نيرومند بوده. بهخصوص در زمينه موسيقي. بهطور مثال ميتوان به رغبت مصريان به موسيقي آشوري و بالعكس اشاره كرد.
پيكرهها و نگارههاي يافته شده از مصر اين سازها را نشان ميدهد كه چنگ، لير، سازهاي زهي متنوع، ني، فلوت، سنج، زنگ، همه در صندوق خنياگران مصر بودهاند.
احتمالا ساز بنياني در چارچوب موسيقي مصر، مانند موسيقي سومر و ميان دو رود، چنگ بوده است؛ چنگ به حيث اندازه، پيچيدگي، زينتكاري بسيار در نقاشيهاي مصرديده شده.
گونههاي چنگي که در فقوش مصری ديده میشود، اغلب داراي 10 ، 20 ، 7 و 4 زه و برخي بسيار ساده و بيآرايه بودهاند. كشيدن مكرر چنگ در ديوارنگارهها و پيكرهها، حكايت از اهميت چنگ براي اين مردماندارد.چنگهاي بزرگ كه بعضي از آنها به ارتفاع يك متر و صد و هشتاد سانتيمتر بوده نيز در اين فرهنگ استفاده ميشده. چنگهاي عمودي شكل كه در ديواره نگارهها و مجسمههاي مصري نشان داده شده، در دوره سلسله هجدهم مصر ساخته ميشده، كه نزديكي بسيار زيادي با سازهاي آشوري و چنگ ذاغال دارد.
ديگر ساز زهي مصر تريگونون، به معناي مثلث بوده. ساز زهي که داراي سه گوشه بوده و به احتمال قوي همان چنگ مثلثي شكل اوليه سومر يا مشتق پيچيدهتري از يك نوع لير است و در سراسر خاورميانه بوده ، محسوب ميشده.
نجد ايران:
منطقه جغرافيايي در امتداد دو رشته کوه بزرگ البرز در شرق و زاگرس در غرب، در شمال منتهي به درياي خزر و در جنوب منتهي به خليج پارس، نجد ايران گفته ميشود. اين منطقه بعد از انتهاي آخرين دوران يخبندان (10،000 سال پيش ) شاهد بارندگيهاي فراوان بوده و به همين دليل شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب در ايران آغاز ميشود. ما در اين بخش به بررسي دورههاي مختلف تاريخي مردم اين منطقه ميپردازيم، که حدودا از هزاره پنجم پيش از ميلاد آغاز شده و تا دورههاي اسلامي ادامه مييابد.
جيرفت:
تمام کشفيات قبل از دوره حکومت ايلاميها به نام پيش ايلامي نامبرده ميشود ما براي نشان دادن تاثيرات تمدنهاي قبل احتياج به توضيحاتي در مورد تمدن ارتا و کشفيات جيرفت داريم .
ژان پيرو مدير سابق تحقيقات مرکز پژوهش ملي فرانسه (CNRC)و متخصص در امور ايران باستان که در فاصله سالهاي 1978-1969 در شوش به حفاري مشغول بود، در مورد کشف آثار تمدن جيرفت چنين ميگويد : منطقهاي که پيشتر به تصور ما کسي جز چادرنشينان و گلههاي دامايشان در آنجا سکونت نداشتند به واقع قلب تمدن بوده که به نحوي شگفتانگيز پيشرفت کرده بوده. کانون درخشاني که اگر برتر از آنچه در بين النهرين يافتهايم نباشد، دستکم با آن برابر است . در اين منطقه جمعيت انبوه زندگي ميکرده اند. آنان از سلسله مراتب اجتماعي برخوردار بودهاند و ديدگاهها و نگرش خاص خود را نسبت به عالم هستي داشتهاند. از اين پس بايد جيرفت را مبدا تاريخ دانست و ساير تمدنها را با استناد به آن به عنوان تمدنهاي ماقبل و مابعد جيرفت سنجيد.
زماني که صحبت از ايران و ايران باستان به ميان ميآيد، تمام توجه به شکوه هخامنشي متمرکز ميشود در صورتي که در ادامه بحث خواهيم ديد که ايران مهد تمدنهايي بوده است که امپراطوري هخامنشي متکامل شده آنهاست نه اينکه به تصور اشخاصي امثال آقاي هـ . جنسن (مولف کتاب تاريخ هنر) يا آقاي دنيس اسپرو (مولف کتاب انگيزه آفرينندگيدر سير تاريخي هنرها) که ميپندارند، ايرانيان قومي چادرنشين بودند که ناگهان بر اثر يک اتفاق غريب الوقوع به تمدن و شکوهي به نام هخامنشي دست پيدا کردند.
ايرانيان و طوايف آريايي از همان ابتدا در خود کشش و علاقهاي به سوي نغمههاي جانبخش موسيقي و سردادن سورد و عبارات منظوم احساس ميکردند. قطعات آهنگين و منظومي که از دو اثر ديني و ادبي کهن يعني ريگودا و اوستا به ما رسيده است و يا موسيقي و رقصي که در تشريفات مذهبي هنديان اجرا ميشود، وجود و اهميت هنر موسيقي را در قبايل آريايي نمودار ميسازد.
يک بخش مهم از اوستا (گاتاها) مشتمل بر نيايش و سرودههاي مذهبي است که با آهنگهاي مخصوص وتشريفات ويژهاي، هنگام نيايش اهورامزدا، خوانده ميشده است.
قديميترين آثار و نمونههاي گوياي مراسم آييني، نقوشي است که بر روي سفالهاي پيش از تاريخ ترسيم شده و از کاوشهاي باستانشناسي مناطق مختلف ايران از جمله تپههاي سيلک کاشان، چشمه علي شهر ري، اسماعيل آباد قزوين و ... بهدست آمده است.
يکي از جالبترين نقوش گوياي اين مراسم، بشقاب پايهداري است از تلجري واقع در 12 کيلومتري تخت جمشيد که رقص آييني را به نمايش درآورده است، میباشد. اين ظرف که حدود 6000 سال قدمت دارد، تصوير گروهي مردان را بر خود دارد، که به رديف پشت سر يکديگر به حالت نيمخيز قرار گرفته و اطراف تودهاي که احتمالا آتش افروخته، سمبل خورشيد يا خرمن محصولي است به نيايش و پايکوبي دسته جمعي مشغولند.
چنين نقوشي، بر سفالهاي بهدست آمده از تپه سيلک کاشان و چشمه علي و موسيان نيز ديده ميشود، که انسانها دستها را در دست يکديگر قرار داده و با آرايش دوراني و حرکات موزون به پايکوبي مشغولند.
در دوران پيش از تاريخ اين شيوه رقص و نيايش براي جلب رضاي خدايان انجام ميشده و در دورانهاي بعد نيز بهصورتهاي مختلف استمرار يافته و امروزه در مراسم سنتي جشن و عزاداري در بيشتر نقاط اجرا ميشود.
آلات موسيقي و سازها علاوه بر بيان سنتهاي شفاهي، همراهي کننده رقص و پايکوبي بوده، همچنينن ابزارهايي بودند براي ايجاد هيجان در زمان جنگ و نبرد ، به همين دليل سازها در آيينهاي مذهبي و غير مذهبي و مراسم رزم و بزم نقشي برجسته داشتند.
در ادامه بحث به تمدني ميپردازيم که براي باستانشناسان معمايي است. ارتا، تمدني است که با اسناد باستانشناسي زودتر از سومر، به مظاهر تمدن و قابليتهاي زندگي اجتماعي دست پيدا کرده بودند.
الواحي که از مناطق باستاني سومر بهدست آمده، نشان ميدهند که سومريان همانند تمامي ملل کهن تصوراتي آميخته با افسانه و اسطوره داشتهاند. در واقع کهنترين داستان حماسي و قديميترين اسطوره موجود مربوط به اين دوره است.
افسانه گيلگمش گزارش توفان بزرگ و پيدايش مجدد تمدن سومر است. در اين نوشتهها از تمدن درخشان ديگري به نام ارتا سخن رفته است. در آنجا انمرکار ( 2500 سال پيش از ميلاد ) در نامهاي براي ساخت معبد، از پادشاه ارتا درخواست معمار و صنعتگر م کند و در آن نامه به الهه اينانا متوصل شده و به او ميگويد :" اي خواهر من، به خاطــر اروک چنان کن که ارتاييان زر و سيم را با چيـره دستي براي من به کار برند! قطعات سنگهاي لاجورد را [ برش دهند ] و الکتروم ( نوعي آلياژ طبيعي طلا و نقره ) و سنگ لاجورد شفاف برايم فراهم آورند! "
ما در اين توضيحات تلاش براي اثبات تاريخ مناطق نداريم و فقط مقدمهاي براي آشنايي خواننده به اين تاريخ را ارايه کردهايم. در 3000 سال پيش از ميلاد صنايع و هنرهاي اين منطقه بسيار پيشرفته بوده است که در آثار کشف شده از اين مناطق بسيار واضح و مشهود است. گذشته از کشف خط، که هنوز رمزگشايي نشده يک سازه خشتي مطبق غول آسا که به تخمين باستانشناسان در بناي آن بيش از پنج ميليون قطعه خشت به کار رفته است، در حفاريهاي تپه کنار صندل کشف گرديد که قديميترين زيگورات شناخته شده در جهان محسوب ميشود که باستانشناسان را به اين نظر روبرو کرده که احتمالا طراحي و ساخت زيگوراتها از شرق ايران به ميان دو رود راه يافته است.
دورههاي پيش از اسلام:
چنگها درايران باستان به دو گروه کاسهاي وجعبهاي تقسيم ميشوند. با توجه به تنوع چنگ در لايههاي تاريخي ايران و تاثير فرهنگهاي مختلف در ساختار آنها مسير حرکت از 4000 ق.م تا عصر حاضر را با انتخاب نمونههاي مستند دنبا ل کرده و نقاط تاريک تاريخي را که احتياج به بررسي بيشتر داشتند، وا نهاديم.
پيش عيلامي:
تمام کشفيات قبل از دوره حکومت عيلاميها، پيش عيلامي ناميده ميشود. طبق آثار بهجامانده جايگاه موسيقي نزد مردم عيلامي همراه با اعمال مذهبي بوده و بيشتر دستاورد هنر پيش عيلامي و عيلامي در هزاره چهارم و سوم در آثار مهرسازان حفظ شده است.
باستانشناساني که در مناطق مختلف پيش عيلامي و عيلامي حفاري و بر اين آثار تحقيقاتي داشتهاند عبارتند از: مارسل ديولافوا، ژاک دمورگان، رومن گيرشمن، ژان پاره، جي اي گوتيه، جي لامپري، پيناس دلوگاز، هلن جي کانتور، اف اچ ويسباخ، فرديناند بورک، فردريخ ويلهام کونيگ.
در سالهاي 3-1962 انستيتو خاورشناسي دانشگاه شيکاگو، ازطريق پرفسور دلوگاز و دکتر کانتور براي اولينبار حفاري در قلمرو عيلام را شروع کردند. دراين کاوشها تعدادي از مهرهاي باستاني مربوط به هزاره چهارم ق.م بهدست آمد، يکي از مهرهاي بدست آمده در تپه چغاميش خوزستان سندي6000 ساله است که کهنترين ارکستر جهان را در خود به يادگار دارد.
اين نمونه مهر نخستين سندي است که بشر از موسيقي، بهعنوان هنر سازمان يافته استفاده کرده. اين تصوير يک گروه نوازنده را نشان ميدهد، که در واقع پيشرو ارکسترهاي امروزي محسوب ميگردند. در اين تصوير چنگ بزرگي ديده ميشود که پشت سر آن نيمرخ نوازنده زانو زده تصوير شده است. نفر دوم در حالت نواخت طبل و نوازنده سوم دو چيزه شاخ مانند به دست گرفته است، ما در آغاز ميپنداشتيم قاشقک باشد ولي روي تکه ديگر به وضوح ديديم که انتهاي يکي از اين شاخها به دهان نوازنده ميرسد، جاي ترديد نيست که نوازنده يک وسيله موسيقي بادي که شايد بوق بوده مينوازد. نفر چهارم که دستش را به صورت برده درست همان حالت آوازخوان را دارد که هنوز در خاورميانه اين حالت را ميتوان ديد. بنابراين در اين تصوير با ارکستري روبرو هستيم که داراي سازهاي زهي، بادي و ضربي است و خوانندهاي با آواز، آنان را همراهي ميکند. اين مهر نمايشگر ضيافتي است به همراه موسيقي که به آداب ديني بستگي داشته است.
عيلامي:
در 2250 ق.م شاه اينشوشيناک نوازندگاني را استخدام کرده بود و به آنها حقوق میداده تا در مقابل درب ورودي اصلي معبد چغازنبيل شبها و روزها مشغول نواختن باشند، والتر هينتس عيلامشناس، در زمينه حکاکيهاي مختلف عيلام تحقيقات فراواني انجام داده، درکتاب دنياي گمشده عيلام ميگويد:
عيلاميان مردماني هستند که هنوز ابعاد زندگي هنري و اجتماعي آنان بهصورت کامل مورد تحقيق و بررسي قرار نگرفته و پر از رمز و راز است و سالها زمان براي کشف اين تمدن احتياج است.
در نقشهاي حکاکي شده عيلامي، چنگ جعبهاي بسيار ديده ميشود و جايگاه ويژهاي در موسيقي آن دوران داشته است. درنقش برجسته کول فرح در ايذه مال امير(699-716ق.م)، صحنهاي مربوط به قرباني حيوانات در مقابل حاکم وجود دارد که علاوه بر حکمران عيلام، نقش سه نفر درحال نواختن موسيقي به چشم ميخورد. نفراول که پيشاپيش سايرين حرکت ميکند چنگي بزرگ در دست چپ نگه داشته و با دست راست در حال نواختن آن ميباشد. بر روي لباسهاي هر سه نفر ايلامي فوق متني بهخط ميخي ايلامي بهعبارت زير نقر شده است :
نفر اول : من سونکير نوازنده چنگ هستم.
نفر دوم : من سومومو ... ( کتيبه خراب شده است ) .
نفر سوم : من سونکير- شو فلوت زن هستم.
از نمونههاي ديگر ميتوان به نقوش روي جام برنزي ارجان اشاره کرد. مقبرهاي مربوط به هزاره اول پيش از ميلاد در ارجان بهبهان کشف شد که گور يکي از پادشاهان عيلام نو به نام کيد ين هوتران بوده. اشيا ذيقيمتي از اين آرامگاه به دست آمد که در نوع خود ب نظير بوده و جاي مطالعات بسياري دارد.
يک سيني برنزي با نقوش کندهکاري شده به دست آمد که به جام ارجان معروف شد، بروي اين جام پنج رديف نوار منقوش به شيوه کندهکاري حک شده است که موضوعات آن به طور خلاصه عبارت است از صحنه ضيافت مقابل پادشاه، نقش دژ، صحنه جنگ و صحنه کار و مشاغل روز مره مردم مانند ماهيگيري و چيدن خرما و...
اما نوار چهارم اين جام مورد توجه بحث ما قرار ميگيرد، که در آن مجلس بزمي را تصوير شده است که شش نفر مشغول نواختن موسيقي هستند و در کنار آنها عدهاي مشغول بندبازي و رقص هستند. دسته نوازندگان از يک تار نواز، يک فلوت نواز، سه نفرچنگ نواز و يک نفر با دايره زنگي تشکيل شده است.
هخامنشيان:
متاسفانه بعد از حمله اسکندر، اکثر آثار مربوط به اين دوره از بين رفته و تنها آثار محدود تاريخي و نوشتههاي تاريخنويسان يوناني، ما را با بخش کوچکي از موسيقي دوره پاياني اين امپراطوري با شکوه آشنا ميکند. هراکليدس در توصيف مشهور خود ازمراسم شام شاهانه ميگويد:
در طول مراسم صرف شام، نوازندهگان به خواندن و نواختن چنگ ميپرداختند، يکي از آنها تنها ميخواند و بقيه به صورت دسته همسرا، آواز او را همراهي ميکردند.
علي سامي در کتاب موسيقي ايران در عهد کهن و هخامنشي آورده که، ساير تاريخنويسان يوناني نيز نوشتهاند:
پادشاهان ايراني هنگامي که بر خوان طعام مينشستند، دستهاي ازخنياگران مشغول رامشگري ميشدند، نوازندگان کشورهاي تابعه چون بابل، هند و مصر نيز در بين آنان بودهاند. بهطوري که نوشتهاند در جنگ ايسوس پس از شکست داريوش سوم، سيصد و بيست زن نوازنده ضمن اسيران به دست سرداران اسکندر افتادند.
رازاني نيز به نقل از سفرنامه فيثاغورث که به سال 1799 ترجمه و چاپ شد ميگويد:
هنگام تاجگذاري داريوش، سيصد و شصت دختر جوان از ايالات و ولايات به پايتخت آمده، همگي با نغمه وآهنگ، آوازي مناسب با هم موسيقي اجرا ميکردند
يک نمونه چنگ مربوط به اين دوره را ميتوان در يک مهر سوسکي شکل از جنس سنگ يماني، موجود در موزه بوستون ملاحظه کرد،که يک زن پارسي را به حالت نيمرخ و نشسته در حلات چنگ نوازي نشان ميدهد.
اشکاني:
ازمهمترين اطلاعات و اسناد موجود درباره موسيقي اشکانيان که از کتابها و نوشتههاي مورخان باقي مانده، تحقيق صاحب نظراني چون نلدکه و مارکورات است که معتقدن،د بخش مهمي از شاهنامه به نقل ازتاريخ اشکاني برگزار شده و مبناي اين بخش بدون شک چکامههاي پهلوي بوده که همراه با چنگ خنياگران اجرا ميشده است.
يک سند مهم که نشان ميدهد در اين دوران آموزش موسيقي از مواد آموزشي مدرسههاي ايراني بوده است، کارنامه اردشير بابکان است که به رويدادهاي پاياني دوره اشکانيان نيز مي پردازد.
آثاري که در اين رابطه در موزه ملي ايران نگهداري ميشود، پيکرههاي گلي زنان چنگنواز است که همگي حاصل کاوشهاي شوش ميباشد. يکي از آنها با شماره ثبت 387، زني است به صورت ايستاده با پيراهني بلند که چنگي دربغل دارد.
پيکرک ديگر، زني چنگ نواز را نشان ميدهدکه فقط قسمتي از بالا تنه آن باقي مانده و با شماره ثبت 7560 در موزه ملي ايران موجود است، اين پيکره هم چنگي را در آغوش گرفته است. بارزترين تغيير در اصول نوازندگي در اين دوره نسبت به دورههاي پيشين خود اين است که، در دورههاي قبل نوازنده نشسته چنگ را مينواختند و در اين دروه مانند عيلاميان نخستين چنگ را در آغوش گرفته و ايستاده ديده ميشوند.
ساسانيان:
به جرات ميتوان گفت، برعکس دوره هخامنشيان که بهدليل ويرانيهاي اسکندرمقدوني آثار زيادي ازموسيقي بهجا نمانده، دوره ساسانيان را ميتوان عصرطلايي موسيقي ايران نامگذاري کرد. در اين عصر،موسيقي ايران تنوع و تحولات زيادي در زمينه وسايل و فرم موسيقي به خود ديده است و بزرگاني چون باربد جهرمي، نکيسا، رامتين، بامشاد، سرکش وسرکب دراين دوره پا به عرصه هنرگذاشتند. هرچند اطلاعات کمي از اين اساتيد در دست است اما، ريشه تحولات بعد از اسلام در موسيقي ايران و اسلام اين بزرگان بودهاند.
از نمونههاي چنگ در اين دوره، ميتوان به قطعه موزاييک مربوط به نيمه دوم سده سوم ميلادي اشاره کرد که در بيشاپور کشف شده و اکنون در موزه لوور نگهداري ميشود.
از ديگر آثار به جامانده از عهد ساساني ميتوان به حجاريهاي طاقبستان کرمانشاه که در قرن پنجم ميلادي به فرمان خسرو پرويز تراشيده شده است، اشاره کرد. اين نقش برجسته دو شکارگاه سلطنتي را نشان ميدهد، در ديوار سمت چپ، صحنه شلوغي از شکار گراز است و ديوار سمت راست غار، صحنهاي از شکار گوزن را نشان ميدهد، در اين نقش نفر اول از سمت راست نوازندهاي است، که ناي يا سورناي مينوازد، نفردوم نوازنده، وسيله چهارگوشي به شکل دف است. در منظره شکار گراز، شاه و اطرافيان او با چندين نوازنده چنگ و آواز خوان ديده ميشوند و عدهاي ديگر در قايقي مشغول دست زدن هستند. ظروف نقره متعددي هم در مجموعهها و موزههاي خازج از کشور وجود دارند، که تعدادي از آنها منقوش به تصاوير نوازندگان چنگ است، از جمله تنگ نقره مربوط به سده هشتم و نهم ميلادي که در موزه هنرهاي زيباي ليون نگهداري ميشود.
بررسي تغييرات چنگ در دورههاي ذکر شده:
دردوره پيش عيلامي با چنگهاي کاسهاي روبرو شديم که در ايران نا گهان در هزاره دوم ق.م نا پديد و در همان دوره با پيکرههاي گلين نوازندگان تنبور يا سازي شبيه به آن برخورد ميکنيم که ميتوان گفت تکامل يا تغيير چنگ کاسهاي هستند، به اين شکل که ستون به جاي زاويه 45 درجهاي خود به 180 درجه تغيير کرده و سيمها از 7 الي 11 عدد به 2 يا 3 سيم کاهش يافته تا نوازنده کاربرد بيشتري از ساز داشته باشد.
اما چنگهاي جعبهاي که در دوره ساساني به چنگ ايراني معروف گرديدند، همان چنگ عيلامي بوده که از دوره عيلام جايگاه خويش راحفظ کرده و در زمان اشکانيان به ساختار دقيق در ساختمان و شيوههاي نوازندگي دست پيدا کرد.
در زمان ساسانيان، چنگها متکاملتر شده و در نمونهاي بيشاپور به بعد ساختار جعبهاي کاملتر ديده ميشود. در اواخر دوره ساساني بهدليل اينکه چنگهاي کارگرفته شده براي مراسم مذهبي احتياج به جا به جايي داشته، ابعاد ساز کوچکتر ميشود، که سرآغاز پيدايش چنگهاي کوچک قابل حمل است، بعد از ورود اسلام به ايران، اين گونه از چنگها به نام چنگهاي اسلامي شناخته شدند.
ابزار و لوازم مورد نياز برای ساخت اين ساز عبارتند از:
1-چوب گردو: بدنه ساز
2-شمشاد: صفحه سيم گير
3-برنز: براي سيمها
4-برنج : تزيينات
ابزار:
اره فلکی، اره دستي، سمباده، ساب، چسب ضد حريق و ... .
گوشيهاي کوککننده ساز، قابليت تغيير نيروي کشش سيم را دارا ميباشد که به اين واسطه ميتوان ساز را با دقت بيشتري کوک کرد و تنوع در فرکانسهاي توليد شده بيشتر خواهد بود. محدوده صدا دهي اين ساز 21 فاصله موسيقيايي است که ميتوان به شکل کروماتيک يا 4/1 ( يک چهارم ) فاصله کوک کرد. قابليت فرکانسي اين ساز 33 تا 2000 هرتز ميباشد. مواد بهکار رفته در ساختمان آن چوب بوده که از چوب گردو استفاده شده و دليل انتخاب آن بومي بودن درخت گردو در ايران ميباشد و جنبه نمادين آن بوده. جعبه تشديد کننده اين ساز در عين سادگي يکي از پيشرفتهترين ساختارهاي رزونانس را بهوجود ميآورد. جعبه رزونانسي اين ساز، از جنس چوب توت بوده که با در نظر گرفتن خواص اکوستيکي آن داراي ارتعاشاتي منظم با دامنه تغيير مناسب ميباشد.
هدف بازسازي:
تاريخ غني ايران پر از عجايب و ناشناختههاي پنهان مانده از ديدگاه بشر امروز است. بهدليل موقعيت خاص منطقه جغرافيايي، ايران هميشه درگير جنگها و استفاده ابزاري از اين تاريخ بوده است. اما مادر ميهن، در دوران مختلف تاريخي هميشه فرزنداني را ميپرورد که فرهنگ غني اين مرز و بوم را به ديگر فرزندان وطن و تکتک انسانهاي اين کره خاکي هديه نمايند.
تلاش ما در اين راستا براي بازسازي تاريخ شش هزار ساله صوتي اين مملکت از اين نقطه شروع و با هديه دادن اين اسطوره شش هزار ساله که قديميترين چنگ جهان نيز ميباشد، اين حرکت را آغاز نمودهايم. اين گروه حرکت بازسازي سازهاي باستان ايران و جهان را با اين هدف آغاز و دنبال کرده است که امروز پس از 8 سال متوالي با به صدا در آوردن اولين نمونه مجموعه سازهاي باستان ايران و جهان، نويد بازسازي تمام سازهاي فراموش شده و از بين رفته جهان را به تمامي خوانندگان اين مقاله ميدهد که بعد از رسيدن تعداد آنها به مرز 80 عدد، نواي شادي، آزادي، صلح، يگانگي و دوستي را به يک ارکستر بزرگ در جايجاي اين کره خاکي، به گوش تمامي مردم پرورش يافته مادري به نام، زمين برساند.
هدف ديگر اين گروه شناخت ديدگاههاي صوتي دورههاي مختلف ايران و بعد جهان در زمينه شناخت ادوات موسيقي بوده که با در نظر داشتن اين مقدمه کاملا علمي و بررسي زواياي ارکستري اين سازها، ميتوان به رنگها و تلفيقات جديدي در زمينه ساخت سازهاي جهان رسيد.