کارتبافی در دره الموت
- Hits: 12464
- دسته: مهارت دست بافته های سنتی
پَپَنبافي، هنري است که از زمانهاي بسيار قديم در ميان اکثر ملتهاي که پيشينه فرهنگي داشته اند، رواج داشته است.
کارتبافي درمصر:
شواهدي از نخستين کارتبافيها در آفريقاي شمالي، مصر، اروپاي قرون وسطي، آسيا، ايسلند يافت شده است. گرچه کارتبافتههاي قديمي در مصر و اسکانديناوي کشف شده است، اما تقريبا غير ممکن است که بگوييم اين تکنيک کجا و به وسيله چه کسي اختراع شده است. قديميترين کارتبافتههاي موجود متعلق به مصرهستند، ( دومين سلسله فراعنه) که با کتان و ديگر الياف گياهي، مانند رامي بافته شده است. باستانشناسان اختراع کارتبافي را به مصريان در هزاره چهارم ق.م نسبت دادهاند. نظريات آنها براساس نقوش روي مجسمهها و نقاشيهاي مصري ارايه شده است؛ نقوشي که امروزه غالبا در کارتبافي جلوهگر ميشود. عامل ديگر: کمربند رامسس سوم است؛ بافتهاي عجيب و زيبا که متعلق به حدود 1200 ق.م است. البته آنها هرگز اين بافتهها را به چشم نديدند و از روي تصاوير و عکسها به تفسير و تحليل آن پرداختند.
کارتبافي در آسيا و خاورميانه:
کارتبافي در ابتداي پيدايش، در آسيا و خاورميانه، بهعنوان پيشهاي همگاني متداول بوده. ظاهرا اين تکنيک از چين و هند به برمه و ديگر مناطق جنوب شرقي آسيا رخنه کرده است.
کارتبافتههاي ژاپني، به دليل طرحهاي سادهاي که اغلب بر روي ابريشم براق اجرا ميشوند قابل ملاحظهاند. جالبترين کارتبافتههاي چيني، نوارهاي زبر، خشن و سنگيني هستند که بهعنوان تنگ اسب به کار ميروند و طرح هاي زيگزاگ مانند دارند و با کارتهاي شش سوراخه با نخهاي ابريشمي، مسي و نقرهاي بافته شدهاند. در برمه، کارتبافي کاملا در اختيار مذهب قرار داشته و کمربندهاي راهبان و نوارهاي مخصوص با کتيبههاي مذهبي قرنها در اين کشور توليد شده است.
کارتبافي در ايران:
پيشينه کارتبافي در ايران، به اواخر هزاره سوم يا اوايل هزاره دوم ق.م ميرسد. يعني حتي قبل از آنکه در غرب ايران ظاهر شود. الواح وکارتهاي ساخته شده از عاج و سفال که رولان دومکنوم (r.demecquenem) و ژرژکونتنو (g.contenau ) در گزارشهاي باستانشناسي خود از آنها نام بردهاند، براين مدعا صحه ميگذارد.
لوح سفالين صورتي رنگ مثلث شکل، سه سوراخه که ضخامت 4/1 سانتيمتر ذکر گرديده و در حفاري شوش داخل يکي از گورها يافت شده و40 لوح ساخته شده از عاج به شکل مستطيل 4 سوراخه همراه با کارتهاي ديگر و مقداري الواح آهکي شکسته به شکل مربع و دايره که سوراخهايي نيز دارند( به قطر 1- 5 ميليمتر از معبد اينشوشيناک به دست آمده).
در ايران استفاده از نوارهاي تزييني بر روي لباس، تزيين اسب، بستن موي سر( سربند اشکانيان ترکيبي از يک تا چند بافته ابريشمي بوده که در پشت سرگره زده ميشد و دنباله آن در پشت سرآويخته ميشد.)
همچنين در مراسمي كه زرتشتيان با عنوان كشتي يا قشتي برگزار مينمودهاند، نوعي كمربندهاي ابريشمي براي اجراي آييني به كمر افرادي كه به سن بلوغ ميرسيدند، استفاده ميشده است.
بر روي ظروف مفرغي که از استان لرستان بهدست آمده، تصوير مردي درحال تيراندازي کشيده شده که بر روي لباس وي، نوارهايي تزينني دوخته شده است. در ايران، در دوره مادها نقوش زيگزاگ مانند وv شکل بر نوارهاي تزينني روي پيراهنها و راستاي شلوارها ديده ميشود.
پروفسور پوپ مينويسد: بافت نوارهاي تزييني، از نقاط قوت بافندگي در دوران صفويان و حتي بعد از آنها ميباشد. دراين دوران نوارها بهعنوان تزيين روي لباسها بهکار ميرفتند. هرچند بافت آنها اغلب با دستگاههاي بافندگي صورت ميگرفت، و شيوه بافت آنها يکرو بود و نخهاي تار بدون درگيري در پشت کار رها ميشدند. صفت مشخصه استفاده ايرانيان از اين تکنيک را ميتوان در نوارها و قيطانها ديد که عموما دو رو و فشرده بافته شدهاند.
قديميترين کارتبافتههاي شناخته شده، که پروفسور پوپ نيز در کتاب خود به آنها اشاره دارد، به قرن 19 ميلادي( 13 هجري) تعلق دارد که به دو نوع عشايري و تزييني تقسيم ميشد. عشايري شامل مجموعه زيبا و بينظيري از تنگ اسب، سربند، پوزپند، سينهبند و ديگر نوارهاي عشايري؛ بختياري، شاهسون و ترکمن است، که نقوش آنها انساني، حيواني وهندسي و نخهايي ازجنس موي بز، پشم دستريس وکتان است و از رنگهاي: سياه، سفيد و قرمز استفاده شده است.
نوار تزينني که امروزه در موزه تاريخي شهر برن سوييس درمجموعه موزه نگاهداري ميشود، از ظرافت و مرغوبيت ماهرانهاي برخوردار است. نقوش، جملات و نخهاي مرغوبي که دربافت نوارها استفاده شده حاکي از اين است، که بهعنوان پيشکش برای شخصي والامقام در مراسمي خاص بافته شده.
نمونه ديگري، در موزه صنايع دستي تهران موجود است که نام بافنده: باقر موسوي به سال1321 و اشعار کتيبهوار و کلمات دولتباد روي آن نقش بسته است، که با نخهاي ابريشم سياه و زرد در وسط و زرد، قرمز و آبي در کناره بافته شده است.
امروزه کارتبافي در ايران، همچنان در ميان عشاير لر، بختياري و شاهسون متداول ميباشد. نوارهاي ايل شاهسون بهدليل استفاده از پشم مرغوب و شيوه رنگرزي ماهرانه، از کيفيت و زيبايي بيشتري برخوردار است. در مناطق جنوب ايران: بندرعباس و جزيره هرمز، کارتبافتههايي با نخهاي فلزي بافته ميشود، که در تزيين لباسهاي محلي زنان منطقه کاربرد دارد و جنبه صادراتي آن نيز حايز اهميت است.
کارتبافي در قزوين:
با توجه به اينکه، هنر پنبافي از هنرهاي بسيار کهن طايفه مراغيها بهشمار ميرود، نميتوان تاريخ دقيقي براي قدمت آن ذکر کرد و آن چه بر اساس روايتهاي شفاهي ميتوان بيان داشت، اين است که به اعتقاد افراد مسن اين طايفه، از زمانيکه نسل مراغي وجود داشته، اين هنر هم داراي کاربرد بوده است.
اين طايفه در بعضي روستاهاي رودبار ساکناند وعده آنها قريب 3500 نفر است. اما در رابطه با قدمت و سابقه طايفه مراغيها، تفاسير و مباحث بسياري نقل شده است و بر اساس يادداشتي از كتاب مينودر نوشته، سيد محمد علي گليريز در سال 1308 يكي از پيران طايفه كه در حدود 120 سال داشته است، اينچنين اظهار داشته است: ما اهل مدينه بودهايم و پس از رحلت پيامبر اکرم (ص) به مراغه مهاجرت نموده ايم و با توجه به ظلم و ستمي كه به ما وارد شد، هنگاميکه امام رضا (ع) عازم خراسان بود، متوسل به آن جناب شديم تا شرحي به ابولفضل حاکم قهستان مرقوم داشتند و توصيه فرمودند به ما مزرعه بدهند که مشغول زراعت شويم و به همين علت بالغ بر 1200 سال است كه به واسطه ستم و بيداد مهاجرت کردهايم.
اين نامه (نامه حضرت امام رضا(ع)) را آقا سيد ابراهيم تنکابني، يکي از علماي قزوين ديده و صحت آنرا گواهي کرده است. برخي از مردم رودبار، هم ادعاي رويت آن سند را نمودهاند و ميگويند آن سند در شهر رشت، نزد يکي از مراغيها است.
پس از اسلام، از اواسط سده سوم هجري به بعد ديالمه يا همان مراغيها که در رودبار اقامت داشتند به اسلام گرويدند و در اواخر سده پنجم که اسماعيليه برالموت استيلا يافتند، اکثر مردم از آن مذهب پيروي کردند سپس درسال654 که بساط اسمعيليه به دست هلاکو برچيده شد، پيروان آنها رويه مسلماني پيش گرفتند اما عدهاي که به مراغي معروف بودند و خود را مسلمان معرفي ميکردند، عادات و رفتار خاصي داشتند که بعضي آنها را، مزدکي و برخي، عليالهي و برخي، زرتشتي ميدانستند. چنانکه حمدالله مستوفي هم گويد: مراغيان را به مزدکي نسبت دهند. چون هيچگاه ميل ندارند ديگران به عقيده آنها آگاه شوند. بههمين دليل نميتوان به حقيقت معتقدات آنها آگاهي يافت.
هنر پنبافي، از ابتداي پيدايش در ميان طايفه مراغي بهعنوان پيشهاي همگاني، براي مصارف شخصي متداول بوده است. وصفت مشخصه استفاده مراغيها از اين تکنيک را ميتوان در قيطانها و بندهايي ديد که عموما بافتههايي دورو هستند، با بافت بسيار فشرده که از استحکام خوبي نيز برخوردارهستند. نقوشي که دربافت اين نوارها به کار ميرود، کاملا سنتي و ذهنيبافت است، که با نقوش حيواني، انساني و گياهي ديگر مناطق متفاوت بوده و ويژگي خاصي به آنها بخشيده است.
کاربرد اصلي پن بهعنوان، تزيين يقه و سجاف پيراهنهاي بلند زنان و دامنهاي بلند و پرچين بهنام، تنبان زنان و لباسهاي محلي مردان(قدك) بوده است؛ و گاهي اوقات از پن بهعنوان بند دعاي کودکان نيزاستفاده ميشده است.
با توجه به چپر و تنبان قديمي كه در روستاي اويرك بهدست آمده است نيز، ميتوان قدمت اين دستبافته را حداقل 100 سال عنوان نمود. چنانكه بر اساس روايات شفاهي صغري پرهيزكاري چپر ياد شده، متعلق به مرحوم بيبيزهرا پرهيزکاري ميباشد و با توجه به گفتههاي ايشان قديميترين چپري است، که از روستاي اويرک بهدست آمده است . قابل ذکر است، چپر ياد شده از جنس پوست آهو ميباشد.
تنبان ياد شده نيز، ازجنس کرباس و متعلق به مرحوم سکينه پرهيزکار در روستاي اويرک ميباشد، که با توجه به گفتههاي راوي ( زيور پرهيزکاري) دستبافت خود متوفي و پن بافته شده دور آن نيز، حاصل کار ايشان ميباشد. قابل ذکر است، نامبرده هنگام مرگ 85 سال داشته و حدود 8 سال پيش نيز به رحمت خدا رفته اند.
همچنين قدک و کمربند پَنبافي كه در روستاي عليآباد بهدست آمده است، متعلق به مرحوم يداله پرهيزکار ميباشد و قدمت آن به بيش از 70 سال قبل بر ميگردد.
پَنبافي يا نواربافي يا کارتبافي ( card weaving or tablet weaving):
نوعي بافندگي است، که توليدات حاصل از آن نوارهايي با اندازه عرضهاي متفاوت از هم است، که کم و زياد شدن عرض نوار بستگي به تعداد کارتها و جنس نخها دارد؛ يعني هر چه تعداد کارتها بيشتر باشد و جنس نخها ضخيمتر باشد، عرض نوار نيز پهنتر ميباشد و بلعکس. طول اين نوارها برحسب نياز و علايق شخصي بافنده ميباشد.
درکارتبافي، وَرد يا دستگاه بافت پيچيده وجود ندارد و درحقيقت کارتها با تعداد سوراخهاي گوناگون، نقش وَردها را ايفا ميکنند. اين سوراخها نيز، همان ميلميلکها هستند که نخهاي تار با رنگ و جنسيت مورد نظر و براساس نقشه و طرح، از آنها عبور ميکنند. کارتها در اشکال مختلف: مربع، مستطيل، مثلث، چند ضلعي هستند که متداولترين آنها مربع شکل ميباشد؛ چون کار با آن آسانتر است و در ميان انگشتان دست، راحتتر قرار ميگيرد. اندازه کارتهاي مربع ازcm 6 تا cm9 متغير است و جنس اين کارتها قبلا از عاج، چرم گاو، پوست آهو، سفال و فيبر بود. ولي امروزه از چوب نازک، طلق يا حتي کارتهاي تلفن و اينترنت استفاده ميشود. هنگامي که کارتها همگي نخکشي شدند، آنها را دسته نموده، با چرخش توامان يا انفرادي کارتها به جلو يا عقب (45درجه) يا 4/1 دور باعث بلند شدن يک سري تار ميشود و در نتيجه دهانهاي ايجاد ميگردد، که پود به راحتي از ميان آن عبور خواهد نمود. ويژگي بارز اين تکنيک بافت، در چرخش کارتها بوده که پيچيدن( تابيدن) تارها دوبهدو، به دور هم را سبب ميگردد. اين ويژگي، تشخيص يک نوار کارتبافت را از ديگر بافتها آسانتر ميسازد.
مرحله چلهدواني يا چلهکشي به اين شکل است، که نخهاي تار رنگي از روزنه کارتها که به زبان بومي چپر ناميده ميشود، عبور داده شده. ( وجه نامگذاري طرحهاي مختلف پن نيز تعداد اين چپرهاست ) نخهاي تار يک بار از روزنه بالاي کارت گروه( 1و2) و يک بار ديگر از روزنه پايين کارت گروه( 3و4) عبور داده ميشود و با گردش چپرها در جهات مختلف، جاي تارهاي زير و رو عوض ميشود و با عبور از لابهلاي تارها، نقش دلخواه به دست ميآيد. بعد بهوسيله پودچين آماده شده، بافته ميشود. بعد از اين عمل؛ عمل واکشي انجام ميشود. درعمل واکشي؛ تارها بهصورت موازي در کنار هم قرار گرفته و هر گونه نفص و گرهخوردگي که در تارها ايجاد شده، برطرف ميگردد. بعد نخ استاد به دور تارهاي گروه 3و4 کارتها بسته ميشود تا کارتها هنگام بافت جابهجا نشود. بعد از بستن نخ استاد و مرحله بعدي واکشي، چله آماده نصب بر روي کارچوب ميباشد.
واکشي: هنگامي که پن بهمقدار معين بافته ميشود از يک طرف پن را جمع ميکنند؛ ادامه چله براي بافتن آماده ميشود. در اين زمان، نخهاي چله را يکييکي کنترل ميکنند، تا گره نداشته باشند يا از لحاظ شل و سفتبودن، نخها به يک اندازه مساوي باشند.
نخ استاد: نخي ضخيم به طول تقريبا 19 سانتيمتر ميباشد، که نخهاي چله گروه (1و2) را ازگروه (3و4) جدا ميکند. نخ استاد به دور نخهاي گروه (3و4) بسته ميشود. علت نامگذاري نخ استاد به اين نام را اينچنين ميتوان توصيف نمود: هنگام چرخش کارتها و بافت پن؛ اگر يکي از نخها جابهجا شود يا گره بخورد يا هر مشکل ديگر ايجاد شود، توسط اين نخ مشخص و برطرف ميشود، بنابراين به نوع نقش راهنما و استاد را در مراحل بافت پن ايفا مينمايد.
روش چلهکشي: چلهکشي پن را به دو روش ميتوان انجام داد:
چلهکشي بهشکل ديواري يا ايستاده 2- چلهکشي بهشکل زميني يا خوابيده .
چلهکشي ايستاده: در يک مکان بسته که به آن تانگا ميگويند، انجام ميشود به اين شکل که : در قسمت بالاي ديوارتعداد 3-4 عدد ميخ چوبي يا آهني به فاصله cm 30- 20 نصب کرده و به موازات اين ميخها درقسمت پايين ديوار هم، همين تعداد ميخ را نصب ميکنند و در سمت راست ميخها، البته از پايين ديوارحدود cm 50 دو عدد ميخ ديگر به فاصله تقريبا cm50 نصب ميکنند، که هنگام چلهکشي نخها را از زير و روي اين ميخها عبور داده و به شکل ضربدر(&) در ميآورند.
ابزار مورد استفاده اين روش چلهکشي وسيلهاي بهنام چاغه است، چاغه از جنس چوب و داراي دسته است که روي دسته، يک عدد چوب به شکل افقي قرار دارد و تعدادي ميخ روي چوب افقي نصب شده و در انتهاي دسته، تعدادي روزنه براي عبور نخها وجود دارد. ( البته تعداد روزنههاي دسته چاغه، با تعداد ميخهاي نصب شده روي دسته چاغه، با هم برابراست به همين علت هرکدام از دوکها را روي يکي از ميخها قرار داده و براي عبور نخها از روزنههايي که در انتهاي دسته چاغه قراردارد، استفاده کرده و روي ميخهاي ديوار، عمل چلهدواني انجام میشود.
بعد از اينکه چلهکشي طبق نقشه طراحي شده، انجام شد بهوسيله نخ استاد نخهاي گروه 1و2 را ازگروه 3و4 جدا کرده و به دور نخهاي گروه 3و4 بسته و مرحله بعدي شروع ميشود. بعد از بستن نخ استاد، نخهاي چلهکشي شده را بهوسيله يک عدد دوشاخه، با دقت کامل از روي ميخ ( ديوار) پايين آورده و به دور چوب چله جمعکن پيچيده و مراحل بعد انجام ميشود.
زمانيکه کار چلهکشي به اتمام ميرسد، چلهها را بهوسيله چوب چله جمعکن با دقت کامل؛ مبادا که نخي جابهجا يا پاره شود محکم بهدور چوب ؛ بهحالت ضربدر(&) پيچيده و مرحله بعد را شروع ميكنند.
در مرحله بعد، نخهاي همراه چوب چله جمعکن را روي سطح صاف قرارداده و داخل روزنههاي کارتها گذاشته، به اين ترتيب که ابتدا نخ را از روزنه بالاي کارت يا همان گروه(1و2) عبورداده بعد از روزنه پايين يا گروه( 3و4) عبورداده. اين کار بههمين شکل ادامه دارد تا همه کارتها نخکشي شوند.
در مرحله بعد، کارتهاي نخکشي شده را برداشته، بقيه کارها روي کارچوب انجام ميشود. به اين شکل که نخهايي که از نوک روزنهها بيرون آمده را، بهسمت چپ کارچوب بسته و نخهايي که همراه چوب چله جمعکن است را بهسمت راست کارچوب بسته و مرحله شروع بافت انجام ميشود.
زمانيکه نخها روي کارچوب آماده ميشود، بايد دقت شود که ترتيب رنگها طبق جدول و شماره آن قرار گيرد. زيرا حتي با جابهجايي يک رنگ طرح، مورد نظر تغيير نموده و ناقص ميشود. بعد از عبور تارها از کارتها، کل چله يک بار ديگر به طور کامل واکشي ميشود و بعد نخهاي گروه بالا را از نخهاي گروه پايين جدا نموده و نخ استاد را، به دور تارهاي گروه دوم گره ميزنيم. بايد توجه کرد، که حتما فضاي نخ استاد باز باشد، تا نخهاي چله که داخل نخ استاد قرار دارند بهراحتي جابهجا شده و دوباره باز شوند.
نصب چله روي کارچوب: بعد از اتمام چلهکشي، بهوسيله چوب چله جمعکن انتهاي چله را جمع نموده تا به اندازه کارچوب مورد استفاده برسد. بعد از اين مرحله، ابتداي چله را به تيرک سمت چپ کارچوب گره زده و انتهاي چله را که نخ استاد نيز در اين قسمت قرار دارد، به تيرک سمت راست کارچوب نصب کرده. بايد توجه کرد که نخ استاد، حتما در سمت راست و پشت کارتها قرار بگيرد. حالا که کار آماده بافت است، دقت شود که فاصله کارتها از تيرک سمت چپ ( قسمت بافت) موازي شانه دست راست بافنده باشد. حالا ميتوان کار بافت راشروع کرد. به اين ترتيب که، با هر بار چرخش کارت نخ پود را از بين تارها رد نموده و با ضربه کارد محکم نمود.
به طورکلي بافت پن (نوار) طبق نقشه چلهکشي شده؛ و سپس بافته ميشود.
نوارهاي آماده شده، بيشتر روي تنبان، پيراهن بلند زنان و لباسهاي مردان دوخته ميشود. همچنين بهعنوان کمربندهاي تزييني وکلاههاي زنانه نيز استفاده ميشد.
بعد از اينکه چلهکشي طبق نقشه طراحي شده، انجام شد بهوسيله نخ استاد نخهاي گروه 1و2 را از گروه 3و4 جدا کرده و به دور نخهاي گروه 3و4 بسته و مرحله بعدي شروع ميشود.
بعد از بستن نخ استاد، نخهاي چلهکشي شده را بهوسيله يک عدد دو شاخه با دقت کامل از روي ميخ ( ديوار) پايين آورده و به دور چوب چله جمعکن پيچيده و مراحل بعد انجام ميشود.
چلهکشي بهروش زميني: اين روش چلهکشي در يک مکان باز و وسيع انجام ميشود. ابتدا بر اساس نقشه مورد نظر، مثلا اگر طرح ما 8 چپر است به تعداد 8 عدد کارت نخ چلهکشي میشود؛ يا اگر29 چپر است به تعداد 29عدد کارت نخ چلهکشي ميشود، به اين ترتيب که، ابتدا نخها را از روزنه کارتها عبورداده، بعد به اندازه طول کار مورد نياز از جاييکه بافنده نشسته تا حدود 5 مترجلوتر ( طول چله برحسب نياز بافنده است) يک عدد ميخ چوبي را روي زمين صاف و هموار نصب کرده و اولين کارت نخکشي شده را از جاييکه بافنده نشسته، تاجاييکه ميخ نصب شده؛ چله را ادامه داده و ميخ چوبي را دور زده، دوباره به جايگاه اول بازميگرداند. بقيه کارتها را يکييکي نخکشي کرده و ميخ چوبي را دور زده تا وقتيکه کارتها همزمان با نخها تمام شوند. بعد از اينکه کارتها همگي نخکشي شدند، عمل واکشي انجام ميشود. يعني چلهها يکييکي کنترل ميشود، تا شل و سفت نباشد و طول همه چلهها برابر باشد. بعد نخ استاد را برداشته از وسط؛ چلهها را بسته تا وقتيکه از دور چوب درميآيند با يکديگر تداخل نداشته باشند. بعد چله را به کارچوب ميبندند. بقيه مراحل نيز همانند چلهکشي ايستاده است.
انواع طرحهاي بافته شده اين منطقه عبارتند از: چشم خروس، هشت چپر، بيست ونه چپر، مداخل، نيمه مداخل، پيچک، چهل چهار چپر. نقش پيچک امروزه بافته نميشود و بهطور معمول طرحها ذهنيبافت هستند. هرچند درگذشته نقوش مطرح شده در تکنيک نواربافي، نقوش زيگزاگ مانند وv شکل بودند، اما امروزه از نقوش زيگزاگ و سهگوش به نقوش گرد و بيضي مبدل شدهاند. ويژگي منحصر بهفرد نوارهاي اين منطقه: ظرافت، مرغوبيت، تکنيک ويژه و ماهرانه، بافت فشرده واستحکام بالا است.
مشخصه ديگر نوارهاي منطقه الموت، رنگرزي سنتي است که خود متوليان و بافندگان با استفاده از رنگهاي طبيعي منطقه اين کار را انجام ميدادهاند. درگذشته براي تهيه پن، از نوعي نخ به نام کج، که همان ابريشم امروزي است استفاده ميشد. به اين صورت که، پيله کرم ابريشم را از گيلان تهيه نموده و بهمدت يکسال با استفاده از برگ توت بهعنوان تغذيه براي کرم پيله، از آن نگهداري ميکردند تا پيله به نخ تبديل شود. بعد نخ را تاب لازم داده و با رنگهاي طبيعي رنگ ميکردند و با نخهاي تهيه شده پن ميبافتند. مواد طبيعي که براي رنگرزي استفاده ميشد عبارت بود از: برگ توت =طلايي، پوست پياز =نارنجي، پوست گردو= قهوهاي، نيراسک ( زرشک وحشي)= زرشکي، مشکي ( سياه) = سفال شکسته. مراحل رنگرزي ابريشم به اين شکل بودکه: ابتداخاک هيزم را با آب مخلوط ميکردند، بعد از صافي رد کرده، پيله را در آب صاف جوشانده تا پخته شود. اگرپيله با حرکات دست باز ميشد، پخته شده بود. بعد پيلهها را ميريسيدند و مورد استفاده قرارميدادند. مراحل رنگرزي نخهاي ديگر به اين شکل بودکه: ابتدا آب را داخل خمره ميريختند، زير خمره را با دود گرم نگه ميداشتند و رنگ مورد نظر را با نمک و آب مخلوط کرده و نخ را درون آن ريخته و بعد از20- 30 دقيقه نخ را در آورده و پس از سرد شدن، نخ را داخل سرکه قرار داده تا رنگ آن ثابت بماند. رنگ نخهاي مورد استفاده اين منطقه اغلب سفيد، مشکي، قرمز، نارنجي بوده.
ابزار و لوازم مورد نياز عبارتند از:
کارچوب: عبارتست از يک عدد چوب افقي به طولm 3-1 و با عرض تقريبا cm20 و قطر mm 10 که از دو طرف به 2 عدد تيرک به طول 20 الي 30سانتیمتر، بهصورت عمودي نصب شده است. ( دستگاهي که بعد از آماده شدن چله براي شروع بهکار بافت از دو طرف آن دو سر چله وصل ميشود.)
چَپَر: عبارتست از يک صفحه به شکل مربع، مستطيل، مثلث، چندضلعي که در چند زاويه آن روزنههايي جهت عبور تارها تشکيل شده. اين چپرها از جنس چوب نازک، طلق يا حتي کارت تلفن و اينترنت تهيه ميشوند، که متداولترين آنها مربع شکل است و در ميان انگشتان دست راحتتر قرار ميگيرد، اندازه کارتهاي مربع ازcm6 تا cm9 متغير است.
کارد: وسيلهاي است که بيشتر شبيه کارد آشپزخانه بوده و از جنس چوب، به طول cm34 ميباشدکه بعد از عبور پود از بين تارها، براي محکم کردن پود استفاده ميشود.
پودچين: وسيله ايست که پودها به دور آن پيچيده ميشود، تا در هنگام بافت استفاده شود. جنس آن نيز از چوب ميباشد.
چوب چله جمعکن : چوبي است به طول cm23 که بعد از اتمام چلهکشي، از انتهاي چله بهچوب گره زده ميشود و ادامه چله را بر روي اين چوب جمع ميکنيم.
نخهاي ابريشم، پنبه، گلدوزي و.... که بهعنوان تار و پود از آنها استفاده ميشود.
از آنجاييکه اين هنر نياز به ابزار پيچيده ندارد و دسترسي به ابزار آسان است، هرکس ميتواند در منزل شخصي خويش، اين محصول را توليد کند. البته اگر مواد اوليه در دسترس باشد.
با توجه به اينکه پن (نوار) بافي از محصولات و توليدات بومي استان ميباشد، رشد و توسعه اين هنر موجب ارتقا سطح فرهنگي خواهد شد. و از طرفي زمينههاي رشد اقتصادي را نيز فراهم خواهد نمود. از آنجاييکه اين هنر در حوزه جغرافيايي روستايي و منطقهاي رايج است و داراي ارزشهاي زيباييشناسي و هنري ميباشد، ميتوان با کاربردي کردن آن قابليت تطابق با نيازهاي امروزين جامعه ر افراهم کرد و بهعنوان يک هنر در حال فراموشي، به يک هنر سنتي فعال تبديل نمود و به اجتماع انتقال داد. اين صنعت براي گسترش غناي فرهنگي منطقه و در نتيجه رونق اجتماعي و اقتصادي استان، نقش قابل توجهي دارد.
اين هنر در نقاط ديگر نيز رواج دارد که شامل:
1-کارتبافي در دهستان زاوين در کلات نادري استان خراسان شمالي.
روستاهاي فعال در رشته كارتبافي استان خراسان شمالي، همگي محل يكجا نشيني و يا نيمه يكجا نشيني ايل كردان است كه توسط شاه عباس صفوي به اين مناطق و خصوصا لايين نو كوچانده شدهاند.
كارگاههاي چوبي در استان خراسان، براي بافت نوارهاي كارتي مورد استفاده ميباشد. اين كارگاهها بهطول 1.5 الي 2 متر و عرض 30 تا 50 سانتيمتر بوده و به دليل تعدد كارتها(گاهي تا 80 عدد) و ظرافت نخهاي مصرفي از شانهاي هم براي نظم بخشيدن به نخها استفاده ميشود. نخهاي مورد استفاده در كارتبافي خراسان شمالي پنبهاي و نخهاي قرقره ميباشد و عمدتا بر تزيين لباس مورد استفاده قرار ميگيرد. همچنين بافندگان خراساني نوارهايي ميبافند كه به منظور بند عينك، كراوات، بند ساعت و بند كيف مورد استفاده قرار ميگيرند. نقوش رايج در كارتبافي، نقوش سنتي خاصي بوده و به طور معمول يك رو هستند.
تفاوت عمده كارتبافي منطقه خراسان شمالي و قزوين به شرح ذيل ميباشد:
* ابعاد و نوع دستگاه كارتبافي: دستگاه كارتبافي(پن بافي) قزوين ساده كم حجمتر نسبت به دستگاه كارتبافي استان خراسان شمالي ميباشد.
* تفاوت در نوع نخهاي مورد استفاده در بافت. نخهاي مورد استفاده در بافت كارتبافي استان قزوين، بهطور عمده ابريشمي و بهندرت پنبهاي ميباشند. نخهاي مورد استفاده در کارتبافي خراسان پنبهاي و قرقرهاي ميباشند.
تفاوت در نوع ابزار:
ابزار مورد استفاده در قزوين، به منظور محکم کردن پودها کارد ميباشد و در استان خراسان شمالي ابزاري چوبي ميلهاي ساده ميباشد.
2- نواربافي شهرستان علي آباد كتول در استان گلستان.
3-نوار بافي با نخهاي فلزي در بندر عباس و جزيره هرمز در استان هرمزگان، اين نوع كارتبافي نيز در البسه محلي زنان منطقه كابرد دارد.