گیوه بافی چهارمحال و بختياری
- Hits: 28170
- دسته: مهارت دست بافته های سنتی
ايرانيان كه در هر مرحلهاي جلودار تمدن بودهاند، از زمانهاي بسيار دور (قبل از اسلام) براساس اسناد و كتيبهها و حجاريهاي موجود، داراي پايافزارهاي ساده و بدون ساق تهيه شده از پوست حيوانات و چرم بودهاند.ليكن پايافزار مورد نظر ما گيوه است كه سابقه استفاده از آن در ايران به قرن يازدهم(دوره صفوي) برميگردد.
در مورد قدمت و تكامل صنعت گيوهبافي اطلاعات چنداني در دست نيست. البلخي(تاريخ نويس معروف) در سال 1105 ميلادي متذكر ميشود كه، غنديجان در فارس، در صنعت گيوهبافي مشهور است و در سال 1204 ميلادي جغرافينگار معروف، مستوفي، گيوهبافي آنجا را در اوج تكامل ميداند. در مورد قدمت گيوهدوزي استان نيز منبع موثقي در دست نمي باشد ولي باتوجه به اينكه كماكان از اين پايپوشهاي سنتي در استان استفاده ميشو،د مشخص ميگردد كه داراي ريشه عميق در سنت و فرهنگ استان ميباشد كه سرچشمه از قدمت چند صدساله ميگيرد. طبق اظهار نظر اساتيد كهنه كار اين رشته ميتوان قدمت گيوهدوزي به شكل فعلي را حدود 300 سال تخمين زد.
گيوه در لغتنامه دهخدا چنين توصيف شده: (قد ge ) (-e) giva. نوعي پايافزار كه رويه آن از ريسمان و نخ پرک بافته و زيره و ته آن را گاه از چرم و غالبا از لتههاي به هم فشرده و در هم كشيده، سازند.
شاردن در سفرنامه خود ميگويد: تخت كفش هميشه ساده و به مانند مقوايي نازک ميباشد. ولي از حيث استحكام، بهترين، چرم جهان است. فقط اين قسم كفش داراي پاشنه ميباشد بقيه هموار و بدون پاشنه است. رويه بعضي، چرمين و برخي پارچه پنبهاي است و به مانند جورابهاي ما اروپاييان با ميله بافته ميشود) ولي بسيار محكمتر است( و اين نوع كفشها را گيوه نامند. بدون شک از همان زمان يا كمي پس از آن دوره تهيه و استفاده از گيوه در ميان مردم چهارمحال و بختياري نيز معمول گشته است.
بشر از همان ابتداي حيات، جهت محافظت تن از سرما و گرما در فكر تهيه پوششي از همان وسايل ابتدايي پيرامون خود نظير شاخ و برگ درختان برآمد و بدون شک همزمان با اين انديشه به منظور حفظ كف پاها از انواع اشيا نوک تيز در طبيعت و جلوگيري از صدمات حاصله از آن و مصونيت از سرماي سخت زمستانها، نياز به پايافزاري مناسب نيز احساس ميشد.
پايپوشهاي سنتي كشورمان معمولا، در دوگروه چاروق و گيوه قرار ميگيرند. گيوه دوزي كه از قديم در كشورمان رواج داشته است. طي چندين مرحله انجام ميگيرد و عموما داراي دو بخش است.
بخش اول بافت رويه گيوه است که با استفاده از نخهاي پنبهاي دولا و با ظرافت خاصي به سبک دوخت روي لحاف انجام ميگيرد .
بخش دوم آماده سازي تخت گيوه است كه در اصطلاح تخت كشي ناميده ميشود. تخت گيوه معمولا از جنس چرم، پارچه و كتان تهيه ميشود. چرم را با توجه به اندازه پا برش داده و آماده ميكنند. در تختهاي پارچهاي نيز پارچه را با چاقو به شكل نوارهاي دوسانتيميري ميبرند و آنها را در محلول كتيرا ميگذارند تا خيس بخورد .سپس آنها را روي كنده چوب گذاشته و دو سر آن را بر ميگردانند تا به هم برسند و آنها را ميكوبند تا تخت شود. طول نوارها با توجه به اندازه گيوه تعيين ميشود.
يک سري نوار چرمي كه جهت محكم كردن پاشنه از آن استفاده ميشود نيز، تهيه ميشود. سپس نوارهاي پارچهاي و چرمي را روي دوال نخ كرده و از وسط تخت كفش ميگذرانند .يک جفت پرک نيز از توي سوراخهايي كه در لبه تخت كفش است، رد ميكنند . در مرحله بعد به وسيله درفش عمل نخ كشي انجام مي گيرد. با يک گازانبر پرک چرمي را محكم ميكشند و سر و ته آن را به چرم پاشنه و پنجه ميدوزند و تخت را به وسيله چاقو به اندازه معين ميبرند. در اين مرحله دورتادور تخت گيوه به وسيله چرم محكمي دوخته ميشود و سپس اين چرم و تخت گيوه را با درفش محكمي سوراخ ميكنند و ضمن آن چوب پشت بند را موقتا زير تخت گيوه مياندازند تا اينكه راست شود. در مرحله بعد قالب چوبي را روي تخت گيوه قرار داده و رويه گيوه را روي آن ميدوزند. اين عمل توسط درفشي كوتاه (تيغ گرد) انجام ميگيرد. قسمت اضافه دور گيوه را روي نوک آن برگردانده به وسيله سوزن به رويه ميدوزند و به آن سنگ بُر ميگويند. همچنين انتهاي چرمي كه دور تخت دوخته شده بود ،در پشت گيوه به هم دوخته ميشود.
البته اخيرا استفاده از لاستيک اتومبيل در ساخت تخت گيوه رواج يافته است.
ابزار و وسايل مورد نياز گيوهدوزي عبارتنداز:
الف: مواد اوليه و ابزار ساخت :
1- پارچههايي مندرس از جنس كرباس ، مدخال و كتان جهت برش به شكل نوار.
2-چرم كه توسط خود تخت كش طي مراحل و عملياتي بدين ترتيب آماده ميشود.
چرم مذبور از پوست گاو ميباشد . تخت كش پوست را به چهار قسمت تقسيم و آن را به مدت 40 روز مخلوط با آب ، آهک و زرنيخ درون ظرفي بزرگ ( خمره ) قرار ميدهند. هر هفته يكبار پوست را زيرو رو نموده تا مخلوط، تمامي قسمتهاي آن را فراگيرد. تخت كش به وسيله فشار ناخن و فرو رفتن آن متوجه پايان زمان مورد نظر گشته و درصدد خارج نمودن پوست بر ميآيد .
وي با چاقو، گوشت، مو و ديگر اضافات پوست را گرفته و دو يا سه مرتبه آن را درون مخلوط زاج و نمک جوشانده، پوست جوشانده را كاملا به روغن پيه آغشته و داخل آب سرد قرار داده و پس از پايان اين مرحله، چرم آماده مصرف ميگردد، در صورت نياز به چرم سفيد جوشاندن پوست با زاج ضرورت ندارد .
3- درفش : دريش يا دروشderos يا dereis سوزني است فلزي كه در انتهاي آن، دستهاي چوبي تهيه شده و به منظور ايجاد سوراخ در نوارهاي پارچهاي كاربرد دارد .
4-شفره: تيغهاي است فلزي كه جهت برش و صيقل يافتن چرمهاي به كار رفته، مورد استفاده قرار ميگيرد.
5-سوزن
6- نخ پنبهاي
7- استخوان گاو كه به علت انعطاف پايين و شكننده بودن به طور مستقيم در توليد گيوه كاربرد ندارد. ولي در مراحل پاياني كار، از استخوان به منظور صيقلي و صاف كردن رويه گيوه استفاده ميشده. امروزه از سنگ به دين منظور استفاده ميشود.
8-قالبهاي چوبي
9- چاقو و كج كارد
10- پارچه
ب: نحوه توليد گيوه ( رويه، كف و اتصال):
از نظر گياه شناسي، پنبه گياهي است كه انواع يك ساله و چند ساله دارد. اين گياه ميوههايي توليد ميكند، كه پرز دارد و « قوزه پنبه» ناميده ميشود و الياف پنبه را ازآن به دست ميآورند. بعد از رسيدن قوزه پنبه، آن را از ساقه جدا ميكنند. قوزه را بعد از چيدن به كارخانه پنبه پاک كني انتقال ميدهند تا الياف پنبه را از دانههاي آن جدا كنند. وقتي كه تخم پنبه و ديگر ناخالصيهاي آميخته به آن، از آن جدا شده الياف را به صورت لايههاي نازكي شانه زده، به شكل متكا ميپيچيدند. متكاهاي پنبه براي تبديل به نخ ، به كارخانه نخريسي انتقال مييابند. الياف آماده، وارد دستگاه ميشوند و ضمن عبور از ميان غلتکهاي آن، به هم تابيده و رفته رفته باريکتر ميشوند و به صورت نخ پنبهاي از طرف ديگر ماشين به دور قرقرهها پيچيده شده، براي استفاده در بافندگي آماده ميشوند.
نخ پنبه اي مورد استفاده در بافت گيوه، همان نخ چلهاي است كه در چله كشي قالي، چغا و كيسه حمام استفاده ميشود. با اين تفاوت كه قالي، چغا و كيسه حمام جز بافتههاي داري محسوب ميشوند، اما بافت رويه گيوه به صورت دستي است و بافت، با سوزني به نام سوزن لحافي صورت ميگرد. نخ مورد استفاده در بافت رويه گيوه نسبت به چغا و كيسه حمام، نخي ظريفتر، محكمتر و پرتابتر است. در اصطلاح محلي به اين نخ بابي (Babei) گفته ميشود، كه در ميان انواع چلههاي قالي در بازار به راحتي يافت ميشود.
رويه گيوه را زنها با سوزن گيوهبافي (قلاب) و نخ پنبهاي محكم، دولا به سبک دوختي كه روي لحاف ميدهند، ميبافند؛ منتها در اين قسمت پارچهاي وجود ندارد، گيوه باف از بالاي رويه گيوه با چند رج، كه دو سرنخ بافندگي مياندازد، آغاز ميكند و سپس رديفهاي پشت سر هم به آن اضافه ميكند و آن را به تدريج از اطراف توسعه ميدهد. وقتي طول لازم به دست آمد و به اندازه كافي بافته شد، پاشنه آن را آغاز ميكند و حدود 5/2 سانتيمتر از كناره آن فاصله ميگيرد و سپس آن را برگردانده، دوباره به لبه آن بر ميگردد و رديف دوم را 75/1 سانتيمتر بيشتر ميبافد. باز هم به لبه آن بر ميگردد و 6 تا 12 بار (بسته به اندازه گيوه) اين عمل را تكرار ميكند. پس از اين كه نيمه ديگر پاشنه را در طرف مقابل درست كرد، قسمتي كه تا به حال بافته شده، را به شكل دايره در آورده و دوازده رديف آخر را دور اين دايره ميبافد و بهدين ترتيب قسمت قوزک گيوه درست ميشود. بافتن يک رويه گيوه با نخي كه ضخامت آن متوسط است در حدود دو روز طول ميكشد.
نفر دوم در گيوه بافي، پارهدوز (تخت كش) است. تخت گيوه را از كتان محكم يا كهنه (لته كهنه) كه آن را با چاقو به شكل نوار دو سانتيمتر پهنا بريدهاند درست ميكنند. طول اين نوارها بر اساس پهناي هر تخت كفش، فرق مكيند. سپس اين نوارها را كه در كتيرا خيساندهاند، با مشته ميكوبند. وسط هر تخت كفش نوارها در حدود 12 سانتيمتر ميباشد. وقتي لتهها (نوارها) آماده شد، تسمههاي پارچهاي و چرمي را روي دوال نخ كرده و از وسط تخت كفش ميگذراند تا كف محكم گردد.
وقتي كه گيوهدوز (گيوه كش)، كه نفر سوم صنعت گيوهبافي است، تخت كفش را از همكار خود گرفت، وظيفه اول او اينست كه دوره يا كمر (بانه، چرم) محكمي در دور تا دور تخت آن بدوزد؛ دوره و تخت گيوه را با درفش (دروش) محكمي سوراخ ميكند و دقت ميكند كه هر بخيه روي سوراخهايي كه قبلا پاره دوز، درست كرده بود بيفتد. وقتي دوره گيوه دوخته شد، قالب چوبي روي تخت گيوه قرار داده و رويه گيوه را روي آن كشيده به دوره ميدوزد. براي دوختن دوره رويه گيوه از درفش (دروش) كوتاهي به نام تيغ گرد استفاده ميكند. قسمت اضافه دوره گيوه را روي نوک آن برگردانده و با سوزن به رويه ميدوزد و بدين ترتيب جلو گيوه در برابر سنگ محكمتر ميشود. همچنين انتهاي دوره، در پشت گيوه بالاي پاشنه به هم دوخته ميشود.بعد از اين مرحله، قالب را از گيوه خارج کرده و گيوه آماده عرضه است.
با توجه به حجاريهاي موجود در استان و شباهت پاپوش اين حجاريها با گيوه، ميتوان حدس زد، در اين استان نيز مانند ديگر مناطق ايران گيوه به عنوان پايافزار براي استفاده غالب مردم مورد استفاده قرار ميگرفته است. گواه اين مدعا حجاري است بر روي ازارههاي سنگي ضلع جنوبي قلعه ستوده، (چالشتر) که مردي را بيل به دست و مشغول به کار نشان ميدهد. با اندکي دقت شباهت ظاهري پاپوش اين مرد (ساق کوتاه، نوک تيز و برگشته) با گيوه را به وضوح ميتوان مشاهده کرد .
قديميترين گيوه موجود در استان، گيوهاي بچه گانه با کف چرمي است، که اكنون در موزه مردم شناسي قلعه چالشتر نگهداري ميشود. اين گيوه قدمتي 80 ساله دارد.